کلمه جو
صفحه اصلی

cinematography


معنی : هنر فیلمبرداری
معانی دیگر : علم و هنر عکسبرداری سینمایی، فیلم پردازی

انگلیسی به فارسی

سینماگر، هنر فیلمبرداری


هنر فیلمبرداری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the art or technique of photographing motion pictures.
مشابه: cinema

• art of motion pictures, art of making movies
cinematography is the technique of making films for the cinema.

دیکشنری تخصصی

[سینما] فیلمبرداری - صنعت سینما

مترادف و متضاد

هنر فیلمبرداری (اسم)
cinematography

جملات نمونه

1. Roehler's direction, and Hagen Bogdanski's black-and-white cinematography depict the nightmarish, ruined landscape of Hanna's hopes.
[ترجمه ترگمان]مسیر Roehler، و سینمای سیاه و سفید هاگن Bogdanski، چشم انداز nightmarish و ویران امید هانا را به تصویر می کشد
[ترجمه گوگل]جهت روئلر و فیلم سینمایی سیاه و سفید هگن بوگدانکی، منظره خراب شده و نابود شده امید هانا را نشان می دهد

2. The cinematography is beautiful, and the direction, by Mike Barker, is commanding.
[ترجمه ترگمان]فیلمبرداری زیبا است و مسیر به وسیله مایک بارکر، فرمانده است
[ترجمه گوگل]فیلمبرداری زیبا است و جهت، توسط مایک بارکر، فرمانده است

3. In the end, though, this bit of cinematography is barely enough to fend off yawns.
[ترجمه ترگمان]به هر حال، در پایان، این قسمت of به اندازه کافی برای دفع هی خمیازه کشیدن کافی نیست
[ترجمه گوگل]در پایان، هر چند، این بیت فیلمبرداری به اندازه کافی برای جلوگیری از چروک شدن است

4. I loved the movie's beautiful cinematography of the African desert.
[ترجمه ترگمان]من cinematography زیبا از کویر افریقا را دوست داشتم
[ترجمه گوگل]من فیلم سینمایی زیبای فیلم صحرای آفریقایی را دوست داشتم

5. Fellini lacked any formal training in cinematography and developed his personal style only after a long apprenticeship as a scriptwriter.
[ترجمه ترگمان]فلینی فاقد آموزش رسمی در فیلمبرداری شده و سبک شخصی خود را فقط بعد از یک دوره کارآموزی طولانی به عنوان یک نمایشنامه نویس توسعه داد
[ترجمه گوگل]فلینی هیچ آموزشی رسمی در زمینه فیلمسازی نداشت و سبک شخصی خود را تنها پس از یک دوره کارآموزی طولانی به عنوان یک نویسنده اسکریپت توسعه داد

6. There is cutting edge cinematography and state - of - the - art technology.
[ترجمه ترگمان]یک هنر فیلمبرداری لبه و تکنولوژی پیشرفته وجود دارد
[ترجمه گوگل]فیلمبرداری و تکنولوژی پیشرفته در حال پیشرفت است

7. Peugeot invites you for a tour of French cinematography.
[ترجمه ترگمان]پژو شما را برای سفر به هنر سینمای فرانسه دعوت می کند
[ترجمه گوگل]پژو شما را برای تور از سینما فرانسوی دعوت می کند

8. The movie taking out best film, director, cinematography, original song, sound mixing and film editing.
[ترجمه ترگمان]فیلم بهترین فیلم، کارگردان، فیلمبرداری، آهنگ اصلی، میکس صدا و ویرایش فیلم است
[ترجمه گوگل]فیلمبرداری بهترین فیلم، کارگردان، فیلمبرداری، آهنگ اصلی، ترکیب صدا و ویرایش فیلم

9. France's "Nowhere Promised Land" clinched best cinematography and the South Korean drama "Rough Cut" was honored for the best music score.
[ترجمه ترگمان]\"سرزمین موعود سرزمین موعود\" بهترین فیلمبرداری را به دست آورد و درام کره جنوبی به خاطر بهترین امتیاز موسیقی مورد احترام قرار گرفت
[ترجمه گوگل]بهترین فیلم سینمایی 'The Promised Land of France' و 'The Rough Cut' کره جنوبی به خاطر بهترین نمره موسیقی جایزه گرفت

10. The art direction, cinematography, and lighting stand out especially.
[ترجمه ترگمان]مسیر هنر، هنر فیلمبرداری و نورپردازی به خصوص برجسته است
[ترجمه گوگل]جهت هنر، فیلمبرداری، و نورپردازی به خصوص به چشم میخورد

11. The cinematography beautifully translates into three dimensions, whisking audiences into the world of ancient Egypt.
[ترجمه ترگمان]این فیلم به زیبایی به سه بعد تبدیل شده است و مخاطبان خود را به دنیای مصر باستان می برد
[ترجمه گوگل]فیلمبرداری به زیبایی به سه بعد تبدیل می شود، مخاطبان را به دنیای مصر باستان می کشاند

12. This movie is in every way a masterpiece of cinematography.
[ترجمه ترگمان]این فیلم در هر حال شاهکار عکاسی است
[ترجمه گوگل]این فیلم به هر حال شاهکار سینما است

13. I went to the cinema not for entertainment, but for cinematography.
[ترجمه ترگمان]رفتم سینما، نه برای سرگرمی، بلکه برای فیلمبرداری
[ترجمه گوگل]من به سینما رفتم نه برای سرگرمی، اما برای سینما

پیشنهاد کاربران

فیلم سازی


کلمات دیگر: