(امریکا - خودمانی ـ بیس بال) زدن توپ با چوگان به طوری که قوسی زده و بین مدافعان وسط زمین و آخر زمین فرود آید
bloop
(امریکا - خودمانی ـ بیس بال) زدن توپ با چوگان به طوری که قوسی زده و بین مدافعان وسط زمین و آخر زمین فرود آید
انگلیسی به فارسی
(آمریکا - عامیانه ـ بیسبال) زدن توپ با چوگان به‌‌نحوی که قوسی زده و بین مدافعان وسط زمین و آخر زمین فرود آید
لکه دار
انگلیسی به انگلیسی
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: bloops, blooping, blooped
حالات: bloops, blooping, blooped
• (1) تعریف: (informal) in baseball, to hit (the ball) in a low arc that carries just beyond the infield, usu. for a hit.
• (2) تعریف: to get (a hit) in this way.
- He blooped a single to right field.
[ترجمه ترگمان] اون حتی یه تک رو هم به سمت راست هدایت میکنه
[ترجمه گوگل] او یک مزرعه را به سمت راست پرتاب کرد
[ترجمه گوگل] او یک مزرعه را به سمت راست پرتاب کرد
• hit the ball high and in a low arc so it lands a little beyond the infield (baseball); discharge a short low-pitched sound (of an electronic apparatus); botch, ruin, bungle, destroy, screw up (slang)
ball hit high and in a low arc landing a little beyond the infield (baseball); short low-pitched sound made by an electronic apparatus; blooper, embarrassing mistake made in public
ball hit high and in a low arc landing a little beyond the infield (baseball); short low-pitched sound made by an electronic apparatus; blooper, embarrassing mistake made in public
دیکشنری تخصصی
[سینما] بلوپ [صدای ناشی از عبور محل برش صدای اپتیک از برابر چراغ تحریک ]
کلمات دیگر: