کلمه جو
صفحه اصلی

claw


معنی : پنجه، چنگال، چنگ، ناخن، سرپنجه جانوران، سر چنگ، چنگ زدن
معانی دیگر : ناخن تیز (پرندگان و برخی خزندگان و پستانداران)، سر پنجه، ناخنک، (برخی جانوران مثل گربه و پلنگ) ناخن و انگشتان، پنجول، هر چیز چنگال شکل، چنگک، قلابک، چنگوله، منقاشک، (با چنگال) کندن یا گرفتن یا دریدن یا خراشیدن، پنجول زدن، پشکلیدن، (برخی سخت پوستان مانند خرچنگ و عقرب) قلابه، انبرک، مقراضک، پنجه ای شکل

انگلیسی به فارسی

چنگ، پنجه، سرپنجه جانوران، ناخن، چنگال، پنجه‌ای‌شکل، چنگ زدن


پنجه، چنگال، چنگ، ناخن، سرپنجه جانوران، سر چنگ، چنگ زدن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a slender, sharp, usu. curved nail on the foot of an animal.
مترادف: talon, unguis
مشابه: nail, pounce

(2) تعریف: a pincerlike appendage on a crustacean or insect.
مترادف: chela, pincers

- a crab's claw
[ترجمه ترگمان] یک چنگال خرچنگ
[ترجمه گوگل] پنجه خرچنگ

(3) تعریف: any object that is similar to a claw in appearance or function.
مشابه: arm, hook, pincers, talon
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: claws, clawing, clawed
(1) تعریف: to scratch, tear, dig, or pull with or as if with claws.
مترادف: scratch
مشابه: dig, gouge, lacerate, rip, scrape, tear

- The cat clawed the boy's hand.
[ترجمه ترگمان] گربه دست پسر را چنگ زد
[ترجمه گوگل] گربه دست پسر را گرفت
- The woman clawed her attacker's face.
[ترجمه ترگمان] زن صورت مهاجم را چنگ زد
[ترجمه گوگل] زن چهره مهاجم خود را پاره کرد

(2) تعریف: to move along by use of claws or as if with claws.

- The burglar clawed his way over the steep roof.
[ترجمه ترگمان] دزد به راه خود بر روی سقف شیب دار چنگ زد
[ترجمه گوگل] سرقت سد راه خود را بر روی سقف شیب دار گذاشته است
- You have to claw your way to the top in this industry.
[ترجمه ترگمان] شما باید راه خود را به بالای این صنعت پنجه نرم کنید
[ترجمه گوگل] شما باید راه خود را به سمت بالا در این صنعت بکشید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: clawless (adj.), clawer (n.)
• : تعریف: to scratch, tear, dig, or pull something with or as if with claws.
مترادف: scratch
مشابه: tear

- That cat might claw, so be careful.
[ترجمه ترگمان] اون گربه ممکنه چنگال داشته باشه، پس مراقب باش
[ترجمه گوگل] این گربه ممکن است پاره شود، پس مراقب باشید

• talon, nail; pincers
tear with claws, tear with talons
the claws of a bird or animal are the thin, curved nails on its feet.
the claws of a lobster, crab, or scorpion are two pointed parts at the end of one of its legs, used for grasping things.
if an animal claws something, it scratches or damages it with its claws.
if you claw at something, you try get hold of it or move it with your nails or fingers.
if you claw back something which you have given away or which has been taken away from you, you make great efforts to get it back again.
in a sports contest or an election, if someone is losing and claws their way back, they begin to win or to improve their position.

دیکشنری تخصصی

[سینما] چنگک
[زمین شناسی] ناخن. عضو نوک تیز مفصل آخر پنجه پاها.
[ریاضیات] زبانه، قلاب، چنگک

مترادف و متضاد

پنجه (اسم)
hand, paw, fork, fistula, claw, toe, pitchfork, talon, five fingers

چنگال (اسم)
paw, grain, fork, claw, clutch, prong, pitchfork, nail, talon, cleft, rake, nipper

چنگ (اسم)
paw, grapnel, gripe, harp, claw, clutch, grip, lyre, nail, grapple, pad, trombone

ناخن (اسم)
claw, nail, fingernail, talon, unguis

سرپنجه جانوران (اسم)
claw

سر چنگ (اسم)
claw

چنگ زدن (فعل)
grab, clapperclaw, grasp, catch, harp, claw, clutch

nail of animal; tool shaped like nail of an animal


Synonyms: barb, cant hook, clapperclaw, crook, fang, fingernail, grapnel, grappler, hook, manus, nail claw, nipper, paw, pincer, retractile, spur, talon, tentacle, unguis, ungula


using sharp nail


Synonyms: break, dig, graze, hurt, itch, lacerate, mangle, maul, open, rip, scrabble, scrap, scrape, scratch, tear


جملات نمونه

1. claw at (something)
با چنگال چیزی را گرفتن یا خراشیدن

2. claw back (money, etc. )
(انگلیس) به زور یا ترفند پس گرفتن

3. the claw of a hammer
قلابه (یا میخ کش) چکش

4. behold, when a cat is cornered / he will claw out the eyes of a tiger
نبینی که چون گربه عاجز شود / برآرد به چنگال چشم از پلنگ

5. indeed, when a cat is at bay, she will claw a tiger's eyes away
نبینی که چون گربه عاجز شود - بر آرد به چنگال چشم از پلنگ

6. The airline is beginning to claw back some of the business it lost after the bomb explosion.
[ترجمه ترگمان]این شرکت هواپیمایی شروع به برگرداندن برخی از کارهایی کرده است که پس از انفجار بمب از دست رفته است
[ترجمه گوگل]خطوط هوایی شروع به عقب نشینی برخی از کسب و کار پس از انفجار بمب را از دست داده است

7. They will eventually be able to claw back all or most of the debt.
[ترجمه ترگمان]آن ها در نهایت قادر خواهند بود همه یا بیشتر بدهی را پس بگیرند
[ترجمه گوگل]آنها در نهایت قادر به بازگرداندن تمام و یا بیشتر بدهی خواهند بود

8. The dogs continued to paw and claw frantically at the chain mesh.
[ترجمه ترگمان]سگ ها دیوانه وار پنجه نرم می کردند و به زنجیر زنجیر چنگ می زدند
[ترجمه گوگل]سگ ها همچنان به زانو در می آیند و در جیب زانو می زنند

9. The Chancellor will try to claw back £ 5 billion in next year's Budget.
[ترجمه ترگمان]صدراعظم تلاش خواهد کرد که ۵ میلیارد پوند بودجه سال آینده را پس بگیرد
[ترجمه گوگل]صدراعظم سعی خواهد کرد 5 میلیارد پوند در بودجه سال آینده را جبران کند

10. They're trying to claw back their share of the market.
[ترجمه ترگمان]آن ها سعی می کنند سهم خود را از بازار پس بگیرند
[ترجمه گوگل]آنها در حال تلاش برای بازگرداندن سهم خود از بازار هستند

11. The company is trying to claw back its share of the market.
[ترجمه ترگمان]این شرکت در تلاش است تا سهم خود از بازار را برگرداند
[ترجمه گوگل]این شرکت در تلاش است سهم خود را از بازار بازپرداخت کند

12. The company has managed to claw back its share of the market.
[ترجمه ترگمان]این شرکت موفق شده است سهم خود از بازار را برگرداند
[ترجمه گوگل]این شرکت موفق به بازگرداندن سهم خود از بازار شده است

13. The Chancellor is expected to claw back £ 8 billion in the budget.
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که صدراعظم ۸ میلیارد پوند را در بودجه بازگرداند
[ترجمه گوگل]انتظار می رود انتظار می رود اعضای هیئت مدیره 8 میلیارد پوند از بودجه دریافت کنند

14. But extra tax revenue from working pensioners could claw back £130m.
[ترجمه ترگمان]اما درآمد اضافی مالیاتی از بازنشستگان شاغل می تواند به ۱۳۰ میلیون پوند برسد
[ترجمه گوگل]اما درآمد مالیاتی اضافی از کارگران بازنشستگی می تواند 130 میلیون پوند هزینه کند

15. Pack claw and body meat in alternate layers in small fire-proof pots.
[ترجمه ترگمان]با چنگال و گوشت بدن در لایه های دیگر در گلدان های کوچک آتش آتش قرار دهید
[ترجمه گوگل]پک پنجه و گوشت بدن را در لایه های جایگزین در گلدان های کوچک مقاوم در برابر آتش

16. You have to really work and claw your way up there.
[ترجمه ترگمان]تو باید خیلی کار کنی و راهت رو بگیری
[ترجمه گوگل]شما باید واقعا کار کنید و راه خود را در آنجا پاره کنید

Our cat is always sharpening its claws on the carpet.

گربه‌ی ما همیشه سرپنجه‌های خود را روی فرش تیز می‌کند.


The eagle swooped and picked up the rabbit in its claws.

عقاب چرخی زد و با چنگال خود خرگوش را ربود (بلند کرد).


the claw of a hammer

قلابه (یا میخ‌کش) چکش


the picture of a tiger clawing the back of a cow

تصویر پلنگی که بر پشت گاوی چنگال افکنده است


The cat was clawing at my trousers.

گربه به شلوارم چنگ می‌زد.


اصطلاحات

claw at (something)

با چنگال چیزی را گرفتن یا خراشیدن


claw back (money, etc.)

(انگلیس) به زور یا ترفند پس گرفتن


پیشنهاد کاربران

سُم

پنجه



سُم : hoof
پنجه: paw
چنگال حیوانات: claw
بنظرم پنجه نگیم بهتره

Claw ناخن حیوان یا همون چنگ همون که درد اوره خخخخخخخخ
paw کف دست انگشت و پنجه حیوان

Paw

یه نوع ماشین شبیه بیل مکانیکی چه به جای بیلش چنگال مانند داره و در محل دفن زباله ازش استفاده میشه.


کلمات دیگر: