کلمه جو
صفحه اصلی

anchorman


(تیم ورزشی) سردسته، رئیس گروه، (دوهای امدادی) دونده ی آخر، دونده ی عقب دار، لنگرچی، سرمهره، خواننده ی خبر

انگلیسی به فارسی

(تیم ورزشی) سردسته، رئیس گروه، (دوهای امدادی) دونده‌ی آخر، دونده‌ی ‌عقب‌دار


(گروه‌های خبری) سرخبرگزار، لنگرچی، سرمهره، خواننده‌ی خبر


لنگر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: anchormen
• : تعریف: in broadcasting, the main announcer on a news program.
مشابه: anchor, reporter

• host, broadcaster (on television); last member of a team to carry out his assignment (sports)
an anchor man of a radio or television broadcast is a person, usually based in a studio, who acts as a link between different parts of a programme and, for example, maintains contact with people and reporters who are outside the studio.

دیکشنری تخصصی

[سینما] مسؤول خبر

جملات نمونه

1. The late-night current affairs programme has a new anchorman.
[ترجمه ترگمان]برنامه کنونی امور جاری یک anchorman جدید دارد
[ترجمه گوگل]برنامه در حال وقوع در برنامه های دیرپرته دارای یک راننده جدید است

2. The anchorman flung his whole weight back, tightening the rope.
[ترجمه ترگمان]گوینده بار خود را عقب کشید و طناب را محکم کرد
[ترجمه گوگل]قهرمانان تمام وزن خود را به عقب می کشاند، طناب را سخت تر می کند

3. Julia, 4 will now deputise for anchorman Trevor McDonald, taking the helm only on Sunday evenings and holidays.
[ترجمه ترگمان]جولیا، ۴ نفر در حال حاضر برای anchorman Trevor مک دونالد آماده خواهد شد و تنها در شب های یکشنبه و تعطیلات کلاه خود را بر عهده خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]جولیا 4 در حال حاضر برای تروور مک دونالد، مفتخر است که تنها در روزهای یکشنبه و تعطیلات به سر می برد

4. His narrating hero and anchorman, Nicholas Jenkins, is constantly being mildly surprised by the way things and people turn out.
[ترجمه ترگمان]نیکلای جنکینز قهرمان روایی او به طور مداوم از وضع اوضاع و احوال مردم متعجب می شود
[ترجمه گوگل]قهرمان و روایت راوی او، نیکلاس جنکینز، به طرز شگفت آوری شگفت زده شده است که چگونه چیزها و مردم بیرون می آیند

5. But like anchorman Trevor McDonald, she gave a faultless performance and everything went without a hitch.
[ترجمه ترگمان]اما مانند anchorman Trevor مک دونالد، او یک عملکرد بی عیب و نقص به دست داد و همه چیز بدون هیچ مشکلی پیش رفت
[ترجمه گوگل]اما مثل تروور مک دونالد، کارگردان بی نظیر را به نمایش گذاشت و همه چیز بدون هیچ مشکلی رفت

6. The jovial anchorman on the local news reaches into the pocket of his blazer and extracts a fortune cookie.
[ترجمه ترگمان]مصاحبه با نشاط از اخبار محلی به جیب کت او می رسد و یک کلوچه fortune را استخراج می کند
[ترجمه گوگل]راننده جویانه در خبرهای محلی به جیب شانه اش می رسد و یک کوکی ثروت را استخراج می کند

7. Finnish anchorman Kimmo Wilska has been sacked after being caught live on air drinking a bottle of beer (see photo), the Daily Mail of London reported.
[ترجمه ترگمان]دیلی میل لندن گزارش داد anchorman Wilska Kimmo Finnish پس از دستگیر شدن در اثر نوشیدن یک بطری آبجو، اخراج شده است (عکس را ببینید)
[ترجمه گوگل]روزنامه لندن گزارش داد که پس از اینکه در آب آشامیدنی بطری آبجو گرفتار می شود، کیمیو ویلسکا (Kimmo Wilska) پیشگام فنلاند است

8. Who knew that the BBC Newsnight anchorman is an avid fan of prog-rock?
[ترجمه ترگمان]چه کسی می دانست که کانال Newsnight بی بی بی بی بی بی بی بی بی بی بی بی
[ترجمه گوگل]چه کسی می دانست که قاچاقچی بی بی سی نیویورک یک طرفدار برجسته Prog Rock است؟

9. Look at the news anchorman standing in his waders in the rising river as the water approaches his chest.
[ترجمه ترگمان]به اخبار anchorman که در waders در رودخانه در حال طلوع ایستاده و آب به سینه اش نزدیک می شود نگاه کنید
[ترجمه گوگل]نگاهی به خبرنگار خبری که در رودخانه های بلندش ایستاده است، در حالیکه آب نزدیک به قفسه سینه اش است

10. Anchorman: What do TV reporters wear under their pants?
[ترجمه ترگمان]anchorman: خبرنگاران تلویزیونی چه چیزی زیر شلوار خود می پوشند؟
[ترجمه گوگل]Anchorman: خبرنگاران تلویزیون چه چیزی تحت لباس شان می پوشند؟

11. I heard that the anchorman of the CBC TV network's evening news got fired.
[ترجمه ترگمان]من شنیدم که گوینده اخبار شامگاهی تلویزیون تلویزیون را اخراج کرده است
[ترجمه گوگل]من شنیدم که سرپرست شبکه شبانه تلویزیونی CBC خبرهای شبانه را اخراج کرد

12. Gongkai, female, anchorman of English Video Program of Shenyang Government Affairs Publication Office.
[ترجمه ترگمان]Gongkai، زن، anchorman از برنامه ویدیویی بریتانیایی دفتر نشر امور دولتی Shenyang
[ترجمه گوگل]گونگکی، زن، برنامه نویس انگلیسی برنامه اداره امور دولتی شنیانگ

13. Bai Yansong, anchorman with China Central Television, said he opposed the boycott.
[ترجمه ترگمان]بای Yansong، anchorman با تلویزیون مرکزی چین، گفت که او با بایکوت مخالف است
[ترجمه گوگل]بای یانگسونگ، رئیس تلویزیون مرکزی چین، گفت که او با تحریم مخالفت کرد

14. If you said "an anchorman on official Chinese state media", you either live in Shanghai or you're just crazily well-informed.
[ترجمه ترگمان]اگر شما در \"رسانه های دولتی رسمی چین\" گفته اید، یا در شانگهای زندگی می کنید و یا به طور دیوانه وار به طور دیوانه وار به کار خود ادامه می دهید
[ترجمه گوگل]اگر شما گفته اید که در رسانه های دولتی رسمی چینی است، شما یا در شانگهای زندگی می کنید و یا فقط به خوبی مطلع هستید

15. I'll never be an anchorman. The job's there, but I can't reach it.
[ترجمه ترگمان]هرگز گوینده نمی شوم کار آنجا است، اما نمی توانم به آن برسم
[ترجمه گوگل]من هرگز نخواهم بود این کار وجود دارد، اما نمیتوانم به آن برسم

پیشنهاد کاربران

گوینده خبر، مجری خبر


کلمات دیگر: