معنی : فروتن، خاضع
blushing
معنی : فروتن، خاضع
انگلیسی به انگلیسی
• blushful; embarrassed; having a red face (from anger, excitement, embarrassment or shame)
دیکشنری تخصصی
[سینما] پدیده مه آلود شدن تصویر
مترادف و متضاد
فروتن (صفت)
humble, simple, modest, discreet, meek, artless, blushing, submissive, bashful, coy, low, demure, homely, unpretentious, prostrate
خاضع (صفت)
humble, meek, obedient, blushing, submissive, bashful
جملات نمونه
1. He looked away, blushing.
[ترجمه ترگمان]او سرش را برگرداند و سرخ شد
[ترجمه گوگل]او نگاه کرد و چشمک زد
[ترجمه گوگل]او نگاه کرد و چشمک زد
2. The Marshal stared expressionlessly at the blushing face and then at the star on the young man's epaulette.
[ترجمه ترگمان]مارشال بدون هیچ احساسی به چهره سرخ و درخشان مرد جوان خیره شد
[ترجمه گوگل]مارشال بی ادبانه در چهره خجالتی و پس از آن در ستاره ای از فرشته ی مرد جوان خیره شد
[ترجمه گوگل]مارشال بی ادبانه در چهره خجالتی و پس از آن در ستاره ای از فرشته ی مرد جوان خیره شد
3. I felt myself blushing.
[ترجمه ترگمان]احساس کردم از خجالت سرخ شدم
[ترجمه گوگل]من احساس خجالت کردم
[ترجمه گوگل]من احساس خجالت کردم
4. Their heat-patterns flared, as if they were blushing all over.
[ترجمه ترگمان]گرمای هوا طوری بود که انگار همه آن ها از خجالت سرخ شده بودند
[ترجمه گوگل]الگوهای گرمایشان به طرز شگفت انگیزی فرو می ریزند، به طوری که همه آنها سرخ شده اند
[ترجمه گوگل]الگوهای گرمایشان به طرز شگفت انگیزی فرو می ریزند، به طوری که همه آنها سرخ شده اند
5. He usually plays older brothers, blushing patsies, jumpy sidekicks, all-smiles Ivy Leaguers.
[ترجمه ترگمان]او معمولا برادران بزرگ تر، patsies سرخ، jumpy، sidekicks و همه - leaguers را بازی می کند
[ترجمه گوگل]او معمولا برادر های بزرگتر، سرخورده های تند و زننده، پیوندهای تند و تیز، لبخندهای منحصر به فرد آوی لایگرها را بازی می کند
[ترجمه گوگل]او معمولا برادر های بزرگتر، سرخورده های تند و زننده، پیوندهای تند و تیز، لبخندهای منحصر به فرد آوی لایگرها را بازی می کند
6. It sometimes felt that she was blushing all the time.
[ترجمه ترگمان]گاهی احساس می کرد که دارد از شرم سرخ می شود
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات احساس می کرد که او تمام وقت خندان است
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات احساس می کرد که او تمام وقت خندان است
7. Old Chao was blushing so furiously that he seemed to be swelling, his very blood cells agitating to escape.
[ترجمه ترگمان]Chao پیر چنان از شرم گلگون شده بود که به نظر می رسید که او ورم می کند، و cells خون به جوش می آید
[ترجمه گوگل]قدیمی چائو به طوری خشمگین بود که او به نظر می رسید تورم دارد، سلول های بسیار خونش که از فرار می ترسند
[ترجمه گوگل]قدیمی چائو به طوری خشمگین بود که او به نظر می رسید تورم دارد، سلول های بسیار خونش که از فرار می ترسند
8. Unceremoniously dumped at our door, blushing with shame, would be a better way of putting it.
[ترجمه ترگمان]unceremoniously از شرم سرخ شدند و از شرم سرخ شدند، راه بهتری برای مطرح کردن آن وجود داشت
[ترجمه گوگل]بدون شک در خانه ما ریخته و با شرم سرخ می شود، راهی بهتر برای قرار دادن آن است
[ترجمه گوگل]بدون شک در خانه ما ریخته و با شرم سرخ می شود، راهی بهتر برای قرار دادن آن است
9. Passion is blushing furiously across pop, rapidly turning it to ashes in its shame.
[ترجمه ترگمان]عشق به شدت سرخ می شود و به سرعت آن را به خاکستر تبدیل می کند
[ترجمه گوگل]شور و شوق خشمگینانه در سراسر پاپ، به سرعت در حال تبدیل شدن به خاکستر در شرم آن است
[ترجمه گوگل]شور و شوق خشمگینانه در سراسر پاپ، به سرعت در حال تبدیل شدن به خاکستر در شرم آن است
10. Terry's eyebrows went up and she felt herself blushing furiously.
[ترجمه ترگمان]ابروهای تری بالا رفت و احساس کرد که از شدت خشم سرخ شده است
[ترجمه گوگل]ابروهای تری به سمت بالا رفت و او احساس خشمگین شدن کرد
[ترجمه گوگل]ابروهای تری به سمت بالا رفت و او احساس خشمگین شدن کرد
11. Unfastening her dress, and still blushing, she began feeding her child.
[ترجمه ترگمان]گشود و لباس خود را باز کرد، و هنوز سرخ شد، شروع به غذا دادن به بچه کرد
[ترجمه گوگل]او لباس خود را فشرده و هنوز هم سرخورده است، او شروع به تغذیه فرزندش کرد
[ترجمه گوگل]او لباس خود را فشرده و هنوز هم سرخورده است، او شروع به تغذیه فرزندش کرد
12. She was blushing again, with anger, she assured herself.
[ترجمه ترگمان]او دوباره از خجالت سرخ شد و به خودش اطمینان داد
[ترجمه گوگل]او دوباره خندان بود، و با خشم، خودش را اطمینان داد
[ترجمه گوگل]او دوباره خندان بود، و با خشم، خودش را اطمینان داد
13. Celestine found herself blushing at the ripple of laughter passing through the audience.
[ترجمه ترگمان]در حالی که از شنیدن صدای خنده حضار سرخ می شد، خود را سرخ یافت
[ترجمه گوگل]سلستین خود را در رنج خنده از طریق مخاطب فریاد زد
[ترجمه گوگل]سلستین خود را در رنج خنده از طریق مخاطب فریاد زد
14. She could feel herself blushing.
[ترجمه ترگمان]احساس می کرد که از شرم سرخ شده است
[ترجمه گوگل]او می تواند احساس خجالت کند
[ترجمه گوگل]او می تواند احساس خجالت کند
15. That's the flneur, caught in the spotlight, blushing perhaps but with a wry smile playing around his lips.
[ترجمه ترگمان]این همان flneur است که در مرکز توجه قرار گرفتن، شاید فقط با لبخند کج و معوج، اما با لبخندی کج وکوله به اطراف لبش بازی می کند
[ترجمه گوگل]این فریزر است که در کانون توجه قرار گرفته است، احتمالا چشمک زدن اما با یک لبخند کلاسیک در اطراف لب های او پخش می شود
[ترجمه گوگل]این فریزر است که در کانون توجه قرار گرفته است، احتمالا چشمک زدن اما با یک لبخند کلاسیک در اطراف لب های او پخش می شود
پیشنهاد کاربران
Oh , God, I'm blushing
My face gets all red
I may just cry
✅having a red face
( from anger, excitement, embarrassment or shame )
My face gets all red
I may just cry
✅having a red face
( from anger, excitement, embarrassment or shame )
از خجالت سرخ شدن، شرمنده و خجالت زده!
سرخ شدگی، سرخ شدگی صورت
سرخ شدن ناشی از خجالت یا رودرواسی یا در خواستگاری و . . .
کلمات دیگر: