کلمه جو
صفحه اصلی

bezel


معنی : گودی، پخ، هنجار، نگین دان
معانی دیگر : لبه ی پخ، لبه ی شیب دار (مثل لبه ی اسکنه یا آینه ی قطور)، لبه ی تراشیده شده ی جواهر (به ویژه الماس)

انگلیسی به فارسی

هنجار، گودی، نگین دان، پخ


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the slanted or beveled edge of a cutting tool such as a chisel.

(2) تعریف: in jewelry, the part to which gems are attached, or any facet of the cut gem above this part.
مشابه: facet

• sloping edge of a blade; grooved rime that holds a precious stone or watch crystal in place

دیکشنری تخصصی

[سینما] حلقه دندانه دار
[برق و الکترونیک] نگین دان طوقه ی شیارداری که پنجره ی شیشه ای یا پلاستیکی شفاف یا عدسی را در وسایل نشان دهنده نظیر سنجه یا گردونه تنظیم و مشابه آن نگه می دارد.
[زمین شناسی] نگین انگشتر الف) سطح مایل تاج برش برلیان ب) بویژه، سطح شیبدار بین سطوح یا یک قسمت کوچک آن سطح شیبدار دقیقاً در بالای کمربند (که به نام لبه setling خوانده می شود).

مترادف و متضاد

گودی (اسم)
hollow, groove, hole, bezel, valley, delve, dimple, dent, depth, dint, lacuna

پخ (اسم)
bezel

هنجار (اسم)
normal, bezel, norm

نگین دان (اسم)
bezel

جملات نمونه

1. To turn a compass bezel with fingers resembling a pound of pork sausages is not easy.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که عقربه قطب نما که شبیه به یک کیلو سوسیس خوک است آسان نیست
[ترجمه گوگل]برای تبدیل یک قاب کمپس با انگشتان شبیه یک پوند سوسیس خوک آسان نیست

2. The ratcheted, rotating bezel sets the time limits for underwater and other action sports.
[ترجمه ترگمان]The چرخشی، bezel چرخشی، محدودیت های زمانی برای آب زیر آب و دیگر ورزش های اکشن را تعیین می کند
[ترجمه گوگل]محفظه چرخدار و چرخشی محدودیت زمانی برای ورزش زیر آب و دیگر فعالیت ها را تنظیم می کند

3. With a Violet, Chrysolite and clear crystal in bezel setting, it reflects the light magically and adds an elegant touch of colour to your outfit.
[ترجمه ترگمان]با یک کریستال، Chrysolite و بلور شفاف در تنظیمات bezel، آن نور را به طور جادویی منعکس می کند و یک تماس ظریف و ظریف با لباس شما اضافه می کند
[ترجمه گوگل]با رنگ بنفش، کریزولیت و کریستال روشن در تنظیم قاب، نور منحصر به فرد آن را منعکس می کند و رنگ های ظریف را به لباس شما اضافه می کند

4. Rhodium - plated pierced earrings with bezel - set crystals in various shapes and crystal colours; removable drop.
[ترجمه ترگمان]plated pierced - با بلوره ای bezel در شکل های گوناگون و رنگ های کریستال، کاهش قابل جابجایی
[ترجمه گوگل]گوشواره سوراخ شده با ردیوم با قاب - مجموعه ای از بلورها در اشکال مختلف و رنگ های کریستال؛ قطره متحرک

5. Additional uses of onscreen buttons or bezel touch detection could prevent accidental gesturing.
[ترجمه ترگمان]استفاده اضافی از دکمه های onscreen و یا تشخیص تماس bezel می تواند از دست دادن تصادفی جلوگیری کند
[ترجمه گوگل]استفاده های اضافی از دکمه های روی صفحه یا تشخیص لمس لنز می تواند مانع تصادفی شود

6. Polished stainless steel bezel, crown, case and screw - in back.
[ترجمه ترگمان]Polished استیل ضد زنگ، تاج، جعبه، پیچ و پیچ در عقب
[ترجمه گوگل]قاب فولاد ضد زنگ جلا، تاج، مورد و پیچ - در پشت

7. The Blue Mabe Pearl is bezel set with a beaded design.
[ترجمه ترگمان]مروارید Mabe آبی با طراحی منجوق دوزی در حال تنظیم است
[ترجمه گوگل]آبی مبین مروارید مجموعه ای بیضی با طرح beaded است

8. Bezel set crystals in the trendy colours of the season dangle on a thin and refined gold-plated chain like tiny multi-coloured leaflets.
[ترجمه ترگمان]bezel که در رنگ های مد روز در این فصل به وجود می آیند، در یک زنجیر طلای نازک و براق مانند leaflets که چند رنگی دارند، آویخته می شود
[ترجمه گوگل]قاب کریستال را در رنگ های مرسوم، طوفان فصل در یک زنجیره نازک و تصفیه شده طلایی مثل بولتن های رنگی چند رنگ تنظیم می کند

9. Tap the bezel one more time and you can see your current heart rate, if you are using the Garmin heart rate monitor.
[ترجمه ترگمان]یک بار دیگر ضربه بزنید و اگر از دستگاه مانیتور قلب Garmin استفاده می کنید، ضربان قلب فعلی خود را خواهید دید
[ترجمه گوگل]یک بار دیگر روی دیافراگم ضربه بزنید و اگر می خواهید از مانیتور ضربان قلب Garmin استفاده کنید، می توانید میزان ضربان قلب خود را ببینید

10. Remove the bezel and rubber gasket from the motor output shaft.
[ترجمه ترگمان]واشر سر سیلندر و واشر لاستیکی را از شفت خروجی موتور حذف کنید
[ترجمه گوگل]واشر گودال و لاستیکی را از شفت خروجی موتور جدا کنید

11. Portable: LCD and Keyboard bezel of computer in view when opened.
[ترجمه ترگمان]قابل حمل: LCD و صفحه کلید صفحه کلید برای نمایش در هنگام باز کردن
[ترجمه گوگل]LCD قابل حمل و قاب صفحه کلید کامپیوتر در هنگام باز کردن

12. Depress switch mounting tabs to remove switch from bezel.
[ترجمه ترگمان]Depress زبانه را سوییچ می کنند تا سوییچ را از bezel حذف کنند
[ترجمه گوگل]برگه های نصب سوئیچ را خاموش کنید تا سوئیچ را از قاب بردارید

13. Flush mount using bezel or screw or rail mount to DIN 46 277 using base mount.
[ترجمه ترگمان]فلاش (فلاش)با استفاده از bezel یا پیچ و یا ریل قطار با استفاده از سوار شدن پایه به ۴۶ ۲۷۷ رسید
[ترجمه گوگل]کاسه کردن را با استفاده از قاب یا پیچ یا ریل سوار به DIN 46 277 با استفاده از پایه سوار کنید

14. Elegant square bezel with jeweled accents.
[ترجمه ترگمان]سطح صاف مربعی با لهجه jeweled
[ترجمه گوگل]قاب مربع زیبا با لهجه نگین دار

پیشنهاد کاربران

گودی حلقه که نگین رو تو خودش نگه میداره


کلمات دیگر: