کلمه جو
صفحه اصلی

collimator


معنی : اختر یاب، موازی ساز
معانی دیگر : (تلسکوپ و ابزار نقشه برداری و غیره) هدف یاب

انگلیسی به فارسی

اختر‌یاب، موازی‌ساز


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a small telescope that is fixed to a larger one and is used to align it accurately.

(2) تعریف: a device that transmits a beam of radiation, esp. light, as parallel rays.

• telescope used for adjusting other instruments

دیکشنری تخصصی

[سینما] لوله موازی کننده - همخط ساز
[برق و الکترونیک] موازی ساز وسیله ای که اجزای یک باریک را به زاویه ی فضایی خاصی محدود می کند .
[زمین شناسی] همسوگر یک دستگاه نوری برای تولید یک پرتو از شعاع های موازی نور یا برای تولید مصنوعی یک هدف دور بی نهایت که می توان بدون اختلاف دید آن را مشاهده نمود و معمولاً از یک استوانه یا لوله دارای عدسی شیئی همگرا با آرایش تارهای متقاطع واقع در سطح کانون اصلی آن تشکیل شده است. این دستگاه برای آزمایش و تطبیق دستگاههای نقشه بردرای نوری بخصوصی استفاده می شود.

مترادف و متضاد

اختر یاب (اسم)
collimator

موازی ساز (اسم)
collimator

جملات نمونه

1. In these situations, the Iris Collimator can be swapped for the equivalent fixed collimator using an automated exchange mechanism without requiring any manual handling, " he said. "
[ترجمه ترگمان]او گفت: \" در این شرایط، ایریس Iris می تواند با استفاده از یک مکانیزم تبادل خودکار بدون نیاز به جابجایی دستی، با یک مکانیزم تبادل خودکار معاوضه شود
[ترجمه گوگل]او گفت: در این شرایط، کریستال Iris Collimator را می توان برای کولیماتور ثابت معادل ثابت با استفاده از یک مکانیزم مبادله خودکار بدون نیاز به هیچ گونه دستی در نظر گرفت '

2. The high-performance wide-field collimator for dynamic test of FY-4 imager is designed in order to test the dynamic scanning performance of the FY-4 geostationary meteorological satellite imager.
[ترجمه ترگمان]کالیماتور field با عملکرد بالا برای تست دینامیک ۴ - ۴ imager به منظور آزمایش عملکرد اسکن دینامیک ماهواره هواشناسی ۴ - ۴ geostationary طراحی شده است
[ترجمه گوگل]کولیماتور با وضوح بالا برای آزمون پویا FY-4 تصویرگر به منظور تست عملکرد اسکن دینامیک نقشه ماهواره ای فضایی ماهواره ای FY-4 طراحی شده است

3. The system comprises the collimator with three optical fibers, the beam deflector and the reflector.
[ترجمه ترگمان]این سیستم شامل کالیماتور با سه فیبر نوری، deflector پرتو و رفلکتور است
[ترجمه گوگل]این سیستم شامل کولیماتور با سه فیبر نوری، پرتو پرتو و بازتابنده است

4. Then the fiber collimator is used to acquire parallel beam with appropriate diameter.
[ترجمه ترگمان]سپس از کالیماتور فیبر برای بدست آوردن پرتو موازی با قطر مناسب استفاده می شود
[ترجمه گوگل]سپس فیبر کالیاتور برای به دست آوردن پرتو موازی با قطر مناسب استفاده می شود

5. The detector parts and the collimator parts are important components of hard X-ray telescope, which mechanics properties decides hard X-ray telescope directly.
[ترجمه ترگمان]قطعات ردیاب و بخش های کالیماتور، اجزای مهم تلسکوپ اشعه ایکس سخت هستند، که خواص مکانیکی آن به طور مستقیم تلسکوپ اشعه ایکس را تعیین می کند
[ترجمه گوگل]قطعات آشکارساز و قطعات کالیماتر، اجزای مهم تلسکوپ پرتو ایکس سخت هستند که خواص مکانیک آن را به طور مستقیم از تلسکوپ پرتو ایکس گرفته است

6. Multileaf collimator ( MLC ) is the indispensable equipment of IMRT.
[ترجمه ترگمان]کالیماتور Multileaf (MLC)تجهیزات ضروری of هستند
[ترجمه گوگل]کولیماتور چندتایی (MLC) تجهیزات ضروری IMRT است

7. With a given collimator the integrated reflections in the parallel and antiparallel positions will be equal.
[ترجمه ترگمان]با یک کالیماتور مشخص، انعکاسات یکپارچه در موقعیت های موازی و antiparallel برابر خواهد بود
[ترجمه گوگل]با یک کولیماتور داده شده، بازتاب های یکپارچه در موقعیت های موازی و ضد پارلمان برابر خواهد بود

8. Training simulator system for photoelectric collimator is designed for the manual operation of photoelectric collimator.
[ترجمه ترگمان]سیستم شبیه ساز آموزشی برای کالیماتور فتوالکترونیک برای عملیات دستی کالیماتور فتوالکترونیک طراحی شده است
[ترجمه گوگل]سیستم شبیه ساز آموزشی برای کالیاتور فوتوالکتریک برای کاربردهای دستی عددی فوتوالکتریک طراحی شده است

9. The efficiency of single - pinhole and multi - pinhole collimator is compared based on a imaging geometric model.
[ترجمه ترگمان]کارایی collimator تک - و multi سوزنی در مقایسه با یک مدل هندسی تصویربرداری مورد مقایسه قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]کارایی یک کولیماتور تک - pinhole و multi - pinhole بر اساس یک مدل هندسی تصویری مقایسه شده است

10. Their neutron lux and neutron angle-distributing of horizontal and vertical plane at the exits of collimator were compared at same input condition.
[ترجمه ترگمان]سرعت نوترونی و زاویه نوترون - توزیع صفحات افقی و عمودی در خروجی کالیماتور با همان شرایط ورودی مقایسه شدند
[ترجمه گوگل]لامپ نوترونی و زاویه نوترونی توزیع افقی و عمودی در خروجی های کولیماتور در یک شرایط ورودی مقایسه شدند

11. The simplest approach to radiosurgery is to use a single, fixed collimator to shape the treatment field.
[ترجمه ترگمان]ساده ترین روش برای radiosurgery استفاده از یک کالیماتور ثابت و ثابت برای شکل دادن به میدان درمان است
[ترجمه گوگل]ساده ترین روش برای جراحی رادیوسکوپی، استفاده از یک کولیماتور تک ثابت برای ایجاد زمینه درمان است

12. The external cavity is made up of fast axis collimator, collimating optical system and diffraction grating.
[ترجمه ترگمان]حفره خارجی از کالیماتور محور سریع، سیستم نوری collimating و شبکه شکست تشکیل می شود
[ترجمه گوگل]حفره خارجی از کالیاتور محور سریع، سیستم نوری و گریت پراکندگی تشکیل شده است

13. A new method to calibrate a large aperture infrared opto-electric system by using a small aperture illumination collimator is introduced in detail.
[ترجمه ترگمان]یک روش جدید برای تنظیم یک سیستم خنک کننده با دیافراگم بزرگ با استفاده از یک کالیماتور های لامپ کوچک کوچک به طور مفصل معرفی می شود
[ترجمه گوگل]یک روش جدید برای کالیبراسیون وسیله الکتریکی مادون قرمز دیافراگم بزرگ با استفاده از یک کولیماتور روشنایی دیافراگم کوچک به طور کامل معرفی شده است

14. However, treatment will inevitably take longer: radiosurgery is paused whilst the exchange is performed and the linac must be moved around the patient with each collimator fitted.
[ترجمه ترگمان]با این حال، درمان به طور اجتناب ناپذیری طول می کشد: radiosurgery متوقف می شود در حالی که مبادله انجام می شود و the باید با هر کالیماتور نصب شوند
[ترجمه گوگل]با این حال، درمان به طور ناگهانی طول می کشد و جراحی رادیویی جراحی متوقف می شود در حالی که مبادله انجام می شود و در هر بیمار با هر کولیماتور نصب شده باید در هر بیمار قرار گیرد

پیشنهاد کاربران

collimator ( فیزیک )
واژه مصوب: موازی ساز
تعریف: وسیله ای که باریکه ای از پرتوها یا ذرات را موازی می سازد


کلمات دیگر: