چگالگر، چگال ساز (شخص یا دستگاهی که متراکم یا غلیظ یا هم چگال می کند)، چگالنده، دستگاه تقطیر، ژاله ساز (ابزاری که گاز و بخار را تبدیل به آبگونه می کند)، (نورشناسی) همگراگر (عدسی یا عدسی هایی که نور را متمرکز می کند)، هم کانون ساز، منقبکننده ,لت جمع کردن وتمرکزدادن برق ,عدسی محدب
condenser
چگالگر، چگال ساز (شخص یا دستگاهی که متراکم یا غلیظ یا هم چگال می کند)، چگالنده، دستگاه تقطیر، ژاله ساز (ابزاری که گاز و بخار را تبدیل به آبگونه می کند)، (نورشناسی) همگراگر (عدسی یا عدسی هایی که نور را متمرکز می کند)، هم کانون ساز، منقبکننده ,لت جمع کردن وتمرکزدادن برق ,عدسی محدب
انگلیسی به فارسی
چگالگر، چگالساز (شخص یا دستگاهی که متراکم یا غلیظ یا همچگال میکند )، چگالنده
دستگاه تقطیر، ژالهساز (ابزاری که گاز و بخار را تبدیل به آبگونه میکند )
(نورشناسی) همگراگر (عدسی یا عدسیهایی که نور را متمرکز میکند )، همکانونساز
(برق) خازن، اندوزه
کندانسور
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: one that condenses.
• (2) تعریف: a device for converting gases or vapors to a liquid or solid state.
• (3) تعریف: a device for accumulating and storing an electric charge; capacitor.
• (4) تعریف: a mirror, lens, or combination of lenses used to concentrate and direct light onto an object or area.
• someone or something that condenses; optical device which concentrates light; capacitor; instrument for condensing gas into liquid
دیکشنری تخصصی
[شیمی] چگالنده1- چگالگر، چگال ساز (شخص یا دستگاهی که متراکم یا غلیظ یا هم چگال می کند)، چگالنده 2- دستگاه تقطیر، ژاله ساز (ابزارى که گازوبخار را تبدیل به آبگونه می کند) 3- همگراگر (عدسی یا عدسی هایی که نور را متمرکز می کند)، هم کانون ساز 4- خازن، اندوزه
[سینما] جمع کننده نور / نور جمع کن - عدسی متمرکز کننده نور
[عمران و معماری] دستگاه خنک کننده
[برق و الکترونیک] چگالنده، همگراساز 1. سیستمی ار عدسیها که پرتوهای نور را روی یک نقطه متمرکز یا کانونی می کند. 2. اصطلاحی منسوخ برای خازن Capacitor .
[مهندسی گاز] مبرد، مایع کننده، چگالنده
[زمین شناسی] خازن ،کندانسور،تغلیظ کننده ،منقبض کننده، چگالنده سیلندر آهنی که در یک مخزن آب سرد بلافاصله در جلو دیوار حرکتیengine houseقرار می گیرد و بخار خارج شده فشرده شده و یک خلا ایجاد می کند . وسیله ای برای انجام عمل میعان است. در این وسیله بخار وارد لوله ای می شود که اطراف آن آب سرد در گردش است. بنابراین بخارات به مایع تبدیل می شود و از انتهای لوله خارج می شود. کندانسور انواع مختلفی دارد که هر کدام در جای خود استفاده می شود.
[نساجی] کندانسور - خنک کن - مایع کن - مبرد - غلیظ کننده - غلظت دهنده - قفسه تراکمی
[پلیمر] چگالنده، مبرد
[سینما] جمع کننده نور / نور جمع کن - عدسی متمرکز کننده نور
[عمران و معماری] دستگاه خنک کننده
[برق و الکترونیک] چگالنده، همگراساز 1. سیستمی ار عدسیها که پرتوهای نور را روی یک نقطه متمرکز یا کانونی می کند. 2. اصطلاحی منسوخ برای خازن Capacitor .
[مهندسی گاز] مبرد، مایع کننده، چگالنده
[زمین شناسی] خازن ،کندانسور،تغلیظ کننده ،منقبض کننده، چگالنده سیلندر آهنی که در یک مخزن آب سرد بلافاصله در جلو دیوار حرکتیengine houseقرار می گیرد و بخار خارج شده فشرده شده و یک خلا ایجاد می کند . وسیله ای برای انجام عمل میعان است. در این وسیله بخار وارد لوله ای می شود که اطراف آن آب سرد در گردش است. بنابراین بخارات به مایع تبدیل می شود و از انتهای لوله خارج می شود. کندانسور انواع مختلفی دارد که هر کدام در جای خود استفاده می شود.
[نساجی] کندانسور - خنک کن - مایع کن - مبرد - غلیظ کننده - غلظت دهنده - قفسه تراکمی
[پلیمر] چگالنده، مبرد
جملات نمونه
1. Steam is condensed in the condenser.
[ترجمه ترگمان]بخار در کندانسور متراکم می شود
[ترجمه گوگل]بخار در کندانسور چگال شده است
[ترجمه گوگل]بخار در کندانسور چگال شده است
2. The fore end tube plate of the condenser has cracked beyond repair.
[ترجمه ترگمان]صفحه قبل از این لوله صاف شده و تعمیر شده است
[ترجمه گوگل]لوله لوله دایره ای آن از خازن خارج شده است
[ترجمه گوگل]لوله لوله دایره ای آن از خازن خارج شده است
3. When Watt's master patent for his separate condenser expired in 1800, he retired from active work.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که ثبت اختراع master در سال ۱۸۰۰ میلادی منقضی شد، او از کار فعال بازنشسته شد
[ترجمه گوگل]هنگامی که مجوز کارشناسی وات برای خازن جداگانه خود را در سال 1800 منقضی شد، او از کار فعال بازنشسته شد
[ترجمه گوگل]هنگامی که مجوز کارشناسی وات برای خازن جداگانه خود را در سال 1800 منقضی شد، او از کار فعال بازنشسته شد
4. Electret microphones use a polarised condenser instead of a crystal.
[ترجمه ترگمان]میکروفن های Electret به جای یک کریستال از یک کندانسور قطبی استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]میکروفن های الکتریکی به جای یک کریستال از یک خازن قطبی استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]میکروفن های الکتریکی به جای یک کریستال از یک خازن قطبی استفاده می کنند
5. A water condenser was fitted to the front of the radiator, an extra fuel tank was added and the suspension strengthened.
[ترجمه ترگمان]یک کندانسور لوله مجهز به رادیاتور، یک مخزن سوخت اضافی اضافه شد و تعلیق تقویت شد
[ترجمه گوگل]یک کندانسور آب به جلو رادیاتور نصب شد، یک مخزن سوخت اضافی اضافه شد و تعلیق تقویت شد
[ترجمه گوگل]یک کندانسور آب به جلو رادیاتور نصب شد، یک مخزن سوخت اضافی اضافه شد و تعلیق تقویت شد
6. Condenser coils are the tubes under or behind the refrigerator that carry coolant to the refrigeration unit.
[ترجمه ترگمان]کویل های گرمایش، لوله های زیر یا پشت یخچال هستند که خنک کننده را به سیستم یخچال حمل می کنند
[ترجمه گوگل]کویل های خازنی لوله های زیر و یا پشت یخچال هستند که خنک کننده را به واحد یخچال حمل می کنند
[ترجمه گوگل]کویل های خازنی لوله های زیر و یا پشت یخچال هستند که خنک کننده را به واحد یخچال حمل می کنند
7. My favorite condenser for snare is the Sony 3A tube condenser mic.
[ترجمه ترگمان]کندانسور مورد علاقه من برای snare، دستگاه mic کندانسور لوله است
[ترجمه گوگل]کندانسور مورد علاقه من برای مارپیچ، میکروفون کنژنراتور لوله سونی 3A است
[ترجمه گوگل]کندانسور مورد علاقه من برای مارپیچ، میکروفون کنژنراتور لوله سونی 3A است
8. This paper analyses distribution of parallel compensation condenser, and discusses that what influence is exerted in line loss and voltage level.
[ترجمه ترگمان]این مقاله توزیع کندانسور موازی را تجزیه و تحلیل می کند و توضیح می دهد که چه تاثیری در افت خط و ولتاژ اعمال می شود
[ترجمه گوگل]در این مقاله توزیع کندانسور موازی موازی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و مورد بحث قرار گرفته است که تأثیر آن در افت خط و سطح ولتاژ اعمال می شود
[ترجمه گوگل]در این مقاله توزیع کندانسور موازی موازی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و مورد بحث قرار گرفته است که تأثیر آن در افت خط و سطح ولتاژ اعمال می شود
9. Adopt the electrolytic condenser to remove the DC element, let the welding seam brightness excellent.
[ترجمه ترگمان]برای حذف عنصر DC، the electrolytic را رعایت کنید و اجازه دهید seam welding عالی شود
[ترجمه گوگل]برای از بین بردن عنصر دیجیتال، از خازن الکترولیتی استفاده کنید تا روشنایی جوش جوشکاری عالی باشد
[ترجمه گوگل]برای از بین بردن عنصر دیجیتال، از خازن الکترولیتی استفاده کنید تا روشنایی جوش جوشکاری عالی باشد
10. The Condenser is constructed of AISI316L stainless steel with a condensing surface comprised of independent stainless steel coils. It is rated for full vacuum.
[ترجمه ترگمان]Condenser از فولاد ضد زنگ AISI۳۱۶L با سطح تراکم تشکیل شده از حلقه های استیل ضد زنگ مستقل ساخته شده است آن برای خلا کامل رده بندی شده است
[ترجمه گوگل]کندانسور از فولاد ضد زنگ AISI316L ساخته شده است و سطح متخلخل از کویل های مستقل از فولاد ضد زنگ تشکیل شده است این برای خلاء کامل رتبه داده شده است
[ترجمه گوگل]کندانسور از فولاد ضد زنگ AISI316L ساخته شده است و سطح متخلخل از کویل های مستقل از فولاد ضد زنگ تشکیل شده است این برای خلاء کامل رتبه داده شده است
11. Quantitatively studies the variable condenser water flow controlled by the constant temperature difference and the temperature of the entering water.
[ترجمه ترگمان]Quantitatively جریان آب condenser متغیر با اختلاف دمای ثابت و دمای آب ورودی را مورد مطالعه قرار می دهد
[ترجمه گوگل]مقدار کمی جریان آب خنک کنسانتره با تغییر درجه حرارت ثابت و دمای ورودی آب بررسی می شود
[ترجمه گوگل]مقدار کمی جریان آب خنک کنسانتره با تغییر درجه حرارت ثابت و دمای ورودی آب بررسی می شود
12. Restricted refrigerant flow through the condenser.
[ترجمه ترگمان]refrigerant در قسمت condenser منتقل می شود
[ترجمه گوگل]جریان مبرد را از طریق کندانسور محدود می کند
[ترجمه گوگل]جریان مبرد را از طریق کندانسور محدود می کند
13. The ME 34 is a back-electret condenser microphone capsule for use with Sennheiser MZH goosenecks.
[ترجمه ترگمان]The ۳۴ یک کپسول microphone condenser برای استفاده با Sennheiser MZH goosenecks است
[ترجمه گوگل]ME 34 یک کپسول میکروفون کندانسور عقب برای استفاده از گوزنکهای Sennheiser MZH است
[ترجمه گوگل]ME 34 یک کپسول میکروفون کندانسور عقب برای استفاده از گوزنکهای Sennheiser MZH است
14. For the same quality of steam entering the condenser, the quantity of heat rejected to the condenser is the same as for the Rankine cycle.
[ترجمه ترگمان]برای همان کیفیت بخار که به کندانسور وارد می شود، مقدار گرما که به کندانسور وارد می شود مشابه چرخه رانکین است
[ترجمه گوگل]برای همان کیفیت بخار وارد کندانسور، مقدار گرما به کندانسور رد شده است همان چرخه Rankine است
[ترجمه گوگل]برای همان کیفیت بخار وارد کندانسور، مقدار گرما به کندانسور رد شده است همان چرخه Rankine است
پیشنهاد کاربران
آزمایشگاه
condenser
کندانسور
از اجزا مهم در میکروسکوپ نوری است
که هنگام بررسی های میکروسکوپی
پرتوهای نور را در زیر نمونه های مورد مطالعه متمرکز می کند
condenser
کندانسور
از اجزا مهم در میکروسکوپ نوری است
که هنگام بررسی های میکروسکوپی
پرتوهای نور را در زیر نمونه های مورد مطالعه متمرکز می کند
( صنایع غذایی ) تغلظ کننده
condenser ( شیمی )
واژه مصوب: چگالنده
تعریف: وسیلهای که با گرماگیری، سیالی را از حالت بخار به مایع تبدیل کند
واژه مصوب: چگالنده
تعریف: وسیلهای که با گرماگیری، سیالی را از حالت بخار به مایع تبدیل کند
کلمات دیگر: