کلمه جو
صفحه اصلی

flash in the pan


شخص یا کسی که برای مدت کوتاهی موفقیت یا شهرت دارد، کوشش بیهوده، جوشش انی وبی نتیجه

انگلیسی به فارسی

فلش در تابه


انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
• : تعریف: one who succeeds brilliantly for a brief time only.

• dramatic display that quickly fades into nothing

جملات نمونه

1. His first novel was a flash in the pan, and he hasn't written anything decent since.
[ترجمه saeed] اولین رمان او یک موفقیت گذرا بود، و او تاکنون چیز مناسب و قابل قبولی ننوشته است.
[ترجمه ترگمان]اولین رمان او برقی در ماهی تابه بود و از آن به بعد چیز خوبی ننوشته بود
[ترجمه گوگل]اولین رمان او یک فلش در تابه بود، و از آن زمان تا به حال چیزی شایسته نداشت

2. Beene's new novel proves he isn't just a flash in the pan.
[ترجمه سعید] رمان جدید بین ثابت می کند ( آثار ) او تنها یک موفقیت آنی نیست
[ترجمه ترگمان]رمان جدید Beene ثابت می کند که او فقط یک برق در ماهی تابه نیست
[ترجمه گوگل]رمان جدید بوین اثبات می کند که او فقط یک فلش در تابه نیست

3. Sadly, their success was just a flash in the pan.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه موفقیت آن ها تنها یک فلاش در ماهی تابه بود
[ترجمه گوگل]متاسفانه، موفقیت آنها فقط یک فلاش در تابه بود

4. Again love the United States is only a flash in the pan.
[ترجمه ترگمان]باز هم عشق ایالات متحده تنها یک فلاش در ماهی تابه است
[ترجمه گوگل]باز هم دوست دارم ایالات متحده تنها یک فلش در تابه است

5. That MTV rap group is just another flash in the pan.
[ترجمه ترگمان]این گروه رپ ام تی وی تنها یک فلاش دیگر در ماهی تابه است
[ترجمه گوگل]این گروه رپ MTV فقط یک فلش دیگر در جعبه است

6. Beautiful is not a flash in the pan, but anyone outside!
[ترجمه ترگمان]زیبا یک فلاش در ماهی تابه نیست، اما کسی خارج است!
[ترجمه گوگل]زیبا در فنجان یک فلش نیست، اما کسی که در خارج است!

7. That singer was only a flash in the pan. He after having made two records.
[ترجمه ترگمان]آن خواننده تنها یک فلاش در ماهی تابه بود او پس از این که دو رکورد را ثبت کرد
[ترجمه گوگل]این خواننده فقط یک فلاش در تابه بود او پس از ساخت دو رکورد

8. There is no flash in the pan.
[ترجمه ترگمان]هیچ فلاش در ماهی تابه وجود ندارد
[ترجمه گوگل]فلش در ظرف وجود ندارد

9. Denigrated by some as a fashionable flash in the pan and job killer and praised by others as a cure-all – the online production of templates is a profitable but controversial phenomenon.
[ترجمه ترگمان]استفاده از برخی به عنوان یک فلاش مد روز در ماهی تابه و قاتل کار و مورد تمجید دیگران به عنوان یک روش درمانی - همه - تولید آنلاین الگوها یک پدیده سودآور اما بحث برانگیز است
[ترجمه گوگل]بعضی از آنها به عنوان یک فلاش شیک در تابه و قاتل کار می کنند و دیگران به عنوان یک درمان برای همه ستایش می کنند تولید آنلاین قالب ها پدیده ای سودآور اما بحث برانگیز است

10. The low inflation rate will be no flash in the pan.
[ترجمه ترگمان]نرخ پایین تورم در ظرف هیچ برقی نخواهد بود
[ترجمه گوگل]نرخ تورم پایین در فنجان هیچ فلش نیست

11. Oil Price Drop: A Flash In The Pan Or Current Reversion?
[ترجمه ترگمان]افت قیمت نفت: فلش در پان Pan یا Reversion فعلی؟
[ترجمه گوگل]افت قیمت نفت: یک فلش در معکوس یا تغییر فعلی؟

12. It is just a flash in the pan and mare nest.
[ترجمه ترگمان]این فقط یک فلاش در ماهی تابه و لانه مادیان است
[ترجمه گوگل]این فقط یک فلش در لپه و لانه مورچه است

13. That singer can't last. He's a flash in the pan.
[ترجمه ترگمان]این خواننده نمی تواند دوام بیاورد برقی در ماهی تابه است
[ترجمه گوگل]این خواننده نمیتواند آخر باشد او یک فلاش در تابه است

14. People will be looking in to see how good we are now and whether our success has just been a flash in the pan.
[ترجمه ترگمان]مردم به دنبال این هستند که ببینند ما چقدر خوب هستیم و آیا موفقیت ما یک فلاش در ماهی تابه بوده است
[ترجمه گوگل]مردم به دنبال این هستند که ببینیم چقدر خوب هستیم و آیا موفقیت ما فقط یک فلاش در تابه بوده است

پیشنهاد کاربران

دولت مستعجل

درخشش ناگهانی و یا موفقیت زودگذر

چیزی که فقط یکبار اتفاق می افتد و دیگر تکرار نمیشه

تلاش بیهوده . . . موفقیت زود گذر که پس از آن فرد دوباره ناتوان و ناموفق میشود.


کلمات دیگر: