کلمه جو
صفحه اصلی

aggregating

انگلیسی به فارسی

جمع آوری، جمع کردن، جمع شدن، متراکم ساختن، توده کردن


انگلیسی به انگلیسی

• collecting, amassing

جملات نمونه

1. The football team had a low goal aggregate last season.
[ترجمه ترگمان]تیم فوتبال در فصل گذشته گل پایینی داشت
[ترجمه گوگل]تیم فوتبال در فصل گذشته گلدهی کمتری داشت

2. England have beaten the Welsh three times in succession with an aggregate score of 83-
[ترجمه ترگمان]انگلستان سه بار متوالی ولز را شکست داده و امتیاز ۸۳ را به دست آورده است
[ترجمه گوگل]انگلستان سه بار با پیروزی برابر یونایتد با پیروزی 83 امتیازی،

3. The smaller minorities got an aggregate of 327 votes.
[ترجمه ترگمان]اقلیت کوچک تر ۳۲۷ رای کسب کردند
[ترجمه گوگل]اقلیت های کوچکتر مجموع 327 رای را کسب کردند

4. The three smaller parties gained an aggregate of 25 per cent of the vote.
[ترجمه ترگمان]هر سه حزب کوچک تر، ۲۵ درصد آرا را به دست آوردند
[ترجمه گوگل]سه حزب کوچکتر مجموعا 25 درصد از رای را کسب کردند

5. They purchased an aggregate of 3000 shares in the company.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک مجموع ۳۰۰۰ سهم را در این شرکت خریداری کردند
[ترجمه گوگل]آنها مجموعا 3000 سهام در شرکت را خریداری کردند

6. The donation aggregated to.
[ترجمه ترگمان]صدقه جمع می شود
[ترجمه گوگل]کمک مالی به جمع آوری

7. Snowflakes are loose aggregates of ice crystals.
[ترجمه ترگمان]Snowflakes توده های یخی بلوره ای یخ هستند
[ترجمه گوگل]برف ها یک کریستال یخ هستند

8. Manchester United won 2-1 on aggregate.
[ترجمه ترگمان]منچستر یونایتد در مجموع ۲ بر ۱ پیروز شد
[ترجمه گوگل]منچستر یونایتد 2-1 در مجموع به دست آورد

9. What were your aggregate wages last year?
[ترجمه ترگمان]پارسال چقدر حقوق می گرفتی؟
[ترجمه گوگل]سال گذشته دستمزد شما چه بود؟

10. A wife's income is no longer aggregated with that of her husband.
[ترجمه ترگمان]درآمد همسرش دیگر با این زن جمع نمی شود
[ترجمه گوگل]درآمد همسر دیگر با همسرش نیست

11. In the aggregate, women outlive men by 7 or more years.
[ترجمه ترگمان]در مجموع، زنان بیش از ۷ یا چند سال عمر می کنند
[ترجمه گوگل]در مجموع، زنان بیش از 7 سال یا بیشتر از مردان می روند

12. The tax increases will, in the aggregate, cause much hardship.
[ترجمه ترگمان]افزایش مالیات در مجموع موجب مشکلات زیادی خواهد شد
[ترجمه گوگل]افزایش مالیات، به طور کلی، باعث سختی های زیادی خواهد شد

13. The television audience aggregated 30 millions.
[ترجمه ترگمان]بینندگان تلویزیون حدود ۳۰ میلیون جمع کرده اند
[ترجمه گوگل]تماشاگران تلویزیونی 30 میلیون نفر را جمع کردند

14. Sheila's earnings from all sources aggregated £100,000.
[ترجمه ترگمان]درآمد شیلا از تمام منابع ۱۰۰۰۰۰ پوند است
[ترجمه گوگل]درآمد شیلا از همه منابع جمع 100000 پوند

15. Businesses are, in the aggregate, deeper in debt than ever before.
[ترجمه ترگمان]کسب وکار در مجموع نسبت به قبل بیشتر مقروض است
[ترجمه گوگل]کسب و کارها، در مجموع، عمیق تر از بدهی های قبلی هستند

پیشنهاد کاربران

جمع آوری

حسابداری ( تجمیع )


کلمات دیگر: