تایر صاف
flat tire
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a tire that has become deflated through leakage, puncture, or the like.
- Because of that flat tire, we were late to the wedding.
[ترجمه Maha] به دلیل آن تایر پنچر ما به عروسی دیر رسیدیم
[ترجمه Gh] بخاطر اون تایر پنچر دیر به عروسی رسیدیم
[ترجمه ترگمان] به خاطر اون تایر پنچر دیر رسیدیم عروسی[ترجمه گوگل] به دلیل این تایر صاف، ما برای عروسی دیر شدیم
• punctured tire, tire which has lost air, blowout
جملات نمونه
1. I unluckily had a flat tire on the way here.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه از راه اینجا لاستیک پنچر داشتم
[ترجمه گوگل]من به زودی یک تایر صاف در اینجا داشتم
[ترجمه گوگل]من به زودی یک تایر صاف در اینجا داشتم
2. A flat tire put my bicycle out of commision.
[ترجمه ترگمان]یک لاستیک پنچر دوچرخه مرا از commision بیرون کرد
[ترجمه گوگل]یک تایر مسطح دوچرخه من را بیرون آورد
[ترجمه گوگل]یک تایر مسطح دوچرخه من را بیرون آورد
3. She explains to Jose that they have a flat tire and muse go back down the road to the big house.
[ترجمه ترگمان]او به Jose توضیح می دهد که یک لاستیک پنچر دارند و می توانند به سمت خانه بزرگ برگردند
[ترجمه گوگل]او به خوزه توضیح می دهد که آنها یک تایر مسطح دارند و می دانند که راه را به خانه بزرگ می دهند
[ترجمه گوگل]او به خوزه توضیح می دهد که آنها یک تایر مسطح دارند و می دانند که راه را به خانه بزرگ می دهند
4. Suppose he had a flat tire?
[ترجمه ترگمان]فرض کنیم پنچر کرده باشد؟
[ترجمه گوگل]فرض کنید او یک تایر صاف داشت؟
[ترجمه گوگل]فرض کنید او یک تایر صاف داشت؟
5. If you have a flat tire, stuff like that happens.
[ترجمه ترگمان]اگر لاستیک پنچر داشته باشید، چیزهایی مثل این اتفاق می افتد
[ترجمه گوگل]اگر یک تایر صاف دارید، چیزهایی مثل این اتفاق می افتد
[ترجمه گوگل]اگر یک تایر صاف دارید، چیزهایی مثل این اتفاق می افتد
6. Dang, another flat tire!
[ترجمه ترگمان]لعنتی، یه تایر پنچر دیگه
[ترجمه گوگل]داگ، یک تایر دیگر!
[ترجمه گوگل]داگ، یک تایر دیگر!
7. A flat tire on the way home detained us.
[ترجمه ترگمان]یک لاستیک پنچر در راه منزل ما را بازداشت کرد
[ترجمه گوگل]یک تخت مسطح در خانه ما را بازداشت کرد
[ترجمه گوگل]یک تخت مسطح در خانه ما را بازداشت کرد
8. I don't know why I got a flat tire.
[ترجمه ترگمان]نمی دانم چرا پنچر شده ام
[ترجمه گوگل]من نمی دانم چرا یک تایر صاف کردم
[ترجمه گوگل]من نمی دانم چرا یک تایر صاف کردم
9. It's a flat tire. It'should only take a couple of minutes to change it.
[ترجمه ترگمان]پنچر شده است فقط باید چند دقیقه طول بکشه تا عوضش کنه
[ترجمه گوگل]این یک تایر صاف است فقط چند دقیقه باید آن را تغییر دهید
[ترجمه گوگل]این یک تایر صاف است فقط چند دقیقه باید آن را تغییر دهید
10. On the way back home, we had a flat tire.
[ترجمه NazPari] در راه بازگشت به خانه ما پنچر شدیم
[ترجمه ترگمان]تو راه برگشت به خونه یه تایر پنچر داشتیم[ترجمه گوگل]در راه بازگشت به خانه، ما یک تایر صاف داشتیم
11. On the way back home, we a flat tire.
[ترجمه ترگمان]در راه بازگشت به خانه یک تایر پنچر به دست می آوریم
[ترجمه گوگل]در راه بازگشت به خانه، ما یک تایر صاف
[ترجمه گوگل]در راه بازگشت به خانه، ما یک تایر صاف
12. I unluckily a flat tire on the way here.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه از راه اینجا لاستیک پنچر کردم
[ترجمه گوگل]من به هیچ وجه یک تایر صاف در اینجا نیستم
[ترجمه گوگل]من به هیچ وجه یک تایر صاف در اینجا نیستم
13. B : Yes, I have a flat tire and I need a truck.
[ترجمه ترگمان] آره، من یه تایر پنچر دارم و یه ماشین لازم دارم
[ترجمه گوگل]ب: بله، من یک تایر مسطح دارم و به یک کامیون نیاز دارم
[ترجمه گوگل]ب: بله، من یک تایر مسطح دارم و به یک کامیون نیاز دارم
14. The car with the flat tire edged down the road.
[ترجمه ترگمان]اتومبیل با لاستیک پنچر در امتداد جاده حرکت کرد
[ترجمه گوگل]ماشین با تایر مسطح لبه پایین جاده
[ترجمه گوگل]ماشین با تایر مسطح لبه پایین جاده
پیشنهاد کاربران
تایر پنجر
Flat tire =چرخ پنچر
پنچر شدن
خالی شدن باد لاستیک چرخ مربوط ب انواع خودرو ( اتومبیل، موتور سیکلت، دوچرخه، تریلر، . . . )
آدم حوصله سربر
فرد کسل
بی روح
فرد کسل
بی روح
لاستیک پنچر
لاستیک پنچر
لاستیک کم باد
لاستیک کم باد
کلمات دیگر: