بچابکی، بزرنگی، جلد
agilely
بچابکی، بزرنگی، جلد
انگلیسی به فارسی
agilely
انگلیسی به انگلیسی
• quickly, nimbly; gracefully, easily; alertly, cleverly
جملات نمونه
1. The omni - directional soccer robot moves agilely and can meet demands of small soccer robot match better.
[ترجمه ترگمان]این روبات ورزشی غیر جهت دار، با چابکی حرکت می کند و می تواند خواسته های یک ربات کوچک فوتبال را بهتر برآورده کند
[ترجمه گوگل]ربات فوتبال omni-directional به صورت قهرمانانه حرکت می کند و می تواند به خواسته های بازی ربات های کوچک فوتبال برسد
[ترجمه گوگل]ربات فوتبال omni-directional به صورت قهرمانانه حرکت می کند و می تواند به خواسته های بازی ربات های کوچک فوتبال برسد
2. This method not only finishs data acquisition agilely and rightly, but also finishs data cleaning in the same.
[ترجمه ترگمان]این روش نه تنها سرعت کسب داده را به سرعت و به درستی جمع آوری می کند، بلکه همچنین تمیز کردن داده ها را نیز به طور دقیق انجام می دهد
[ترجمه گوگل]این روش نه تنها تکمیل اطلاعات را به طور قاطع و درست انجام می دهد، بلکه همچنین تمیز کردن داده ها را نیز به پایان می رساند
[ترجمه گوگل]این روش نه تنها تکمیل اطلاعات را به طور قاطع و درست انجام می دهد، بلکه همچنین تمیز کردن داده ها را نیز به پایان می رساند
3. Stabilize SW quality agilely and prevent baseline quality from regression.
[ترجمه ترگمان]stabilize کیفیت SW agilely agilely و از کیفیت پایه از رگرسیون جلوگیری کنید
[ترجمه گوگل]تسریع در کیفیت کیفیت SW و جلوگیری از ریسک کردن کیفیت پایه
[ترجمه گوگل]تسریع در کیفیت کیفیت SW و جلوگیری از ریسک کردن کیفیت پایه
4. The touch panel can work accurately and agilely.
[ترجمه ترگمان]پنل لمسی می تواند با دقت و چابکی کار کند
[ترجمه گوگل]پانل لمسی می تواند با دقت و با سرعت عمل کند
[ترجمه گوگل]پانل لمسی می تواند با دقت و با سرعت عمل کند
5. She would have steered agilely up the ladders and left the snakes alone.
[ترجمه ترگمان]او با چابکی از نردبان بالا می رفت و مارها را تنها می گذاشت
[ترجمه گوگل]او می تواند به آرامی به سمت نردبان حرکت کند و تنها مارها را ترک کند
[ترجمه گوگل]او می تواند به آرامی به سمت نردبان حرکت کند و تنها مارها را ترک کند
6. However, researchers also report seeing quadrupeds 'running', moving agilely over rough terrain and travelling long distances.
[ترجمه ترگمان]با این حال، محققان همچنین مشاهده کردند که چهارپایان به سرعت به سمت زمین ناهموار حرکت می کنند و مسافت های طولانی را حرکت می دهند
[ترجمه گوگل]با این حال، محققان نیز گزارش می کنند که چهاررقم 'در حال اجرا' هستند، حرکت به آرامی در زمین های کم عمق و سفر فاصله های طولانی
[ترجمه گوگل]با این حال، محققان نیز گزارش می کنند که چهاررقم 'در حال اجرا' هستند، حرکت به آرامی در زمین های کم عمق و سفر فاصله های طولانی
7. A big frog plunged into the river agilely, swam in its life space stretching their legs heartily.
[ترجمه ترگمان]یک قورباغه بزرگ با چابکی داخل رودخانه شد و در فضایی که پاهایش را از ته کشیده بود شنا کرد
[ترجمه گوگل]یک قورباغه بزرگ به قله رودخانه قدم زد، در فضای زندگی خود بیدار شد و پاهای خود را به آرامی دراز کرد
[ترجمه گوگل]یک قورباغه بزرگ به قله رودخانه قدم زد، در فضای زندگی خود بیدار شد و پاهای خود را به آرامی دراز کرد
8. Only by seizing the opportunities agilely and facing the challenges bravely, can the CCP keep up in the indefectible position.
[ترجمه ترگمان]تنها با seizing فرصت ها و روبرو شدن با چالش ها شجاعانه، CCP می تواند در موقعیت indefectible نگه دارد
[ترجمه گوگل]تنها با استفاده از فرصت های گوناگونی و چالش های شجاعانه می تواند CCP را در موقعیت بی نظیر حفظ کند
[ترجمه گوگل]تنها با استفاده از فرصت های گوناگونی و چالش های شجاعانه می تواند CCP را در موقعیت بی نظیر حفظ کند
9. That person agilely cornered over to go out from the window, some voices didn't mail out.
[ترجمه ترگمان]ان شخص با چابکی از پنجره بیرون رفت تا از پنجره بیرون برود، صدایی به گوش نمی رسید
[ترجمه گوگل]این فرد به صورت چهره به سمت جلو حرکت کرد تا از پنجره بیرون بیاید، بعضی از صدای خارج فرستادند
[ترجمه گوگل]این فرد به صورت چهره به سمت جلو حرکت کرد تا از پنجره بیرون بیاید، بعضی از صدای خارج فرستادند
10. Consequently, with flexible decision making enterprise can avoid loss agilely.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، با تصمیم گیری انعطاف پذیر، شرکت می تواند به سرعت خود را از دست بدهد
[ترجمه گوگل]در نتیجه، با تصمیم گیری انعطاف پذیر، شرکت می تواند از طریق خسارت جلوگیری کند
[ترجمه گوگل]در نتیجه، با تصمیم گیری انعطاف پذیر، شرکت می تواند از طریق خسارت جلوگیری کند
11. Two Crane Wing Broadswords are the practical short weapon that you can easily carry, agilely use.
[ترجمه ترگمان]دو بال Crane سلاح کوتاه عملی هستند که به راحتی می توانید با استفاده از خود حمل کنید
[ترجمه گوگل]دو جفت جرثقیل سقفی یک سلاح کوتاه عملی است که شما به آسانی می توانید آن را حمل کنید و از آن استفاده کنید
[ترجمه گوگل]دو جفت جرثقیل سقفی یک سلاح کوتاه عملی است که شما به آسانی می توانید آن را حمل کنید و از آن استفاده کنید
12. Imperial mother: (embrace in a low voice) but must click agilely clean under you!
[ترجمه ترگمان]مادر سلطنتی: (با صدای آهسته در آغوش بگیرید)اما باید با چابکی شما را تمیز کند!
[ترجمه گوگل]مادر امپریالیست: (در آغوش گرفتن صدای کم) اما باید به طور خلاقانه زیر خود را پاک کنید!
[ترجمه گوگل]مادر امپریالیست: (در آغوش گرفتن صدای کم) اما باید به طور خلاقانه زیر خود را پاک کنید!
13. Through the on-line, real-time com Petition and coordination, every device within the FMS Performs the whole production task automatically and agilely under the control of its Synergetic Controller.
[ترجمه ترگمان]از طریق خط مستقیم، درخواست و هماهنگی زمان واقعی، تمام وسایل داخل سرویس مهاجرت فدرال کل کار تولید خود به طور اتوماتیک و با چابکی را تحت کنترل گر synergetic کنترل می کند
[ترجمه گوگل]از طریق خط مستقیم و هماهنگی در زمان واقعی، هر دستگاه در FMS، تمام کارهای تولید را به طور خودکار و به صورت قاطع تحت کنترل کنترل همگرا خود انجام می دهد
[ترجمه گوگل]از طریق خط مستقیم و هماهنگی در زمان واقعی، هر دستگاه در FMS، تمام کارهای تولید را به طور خودکار و به صورت قاطع تحت کنترل کنترل همگرا خود انجام می دهد
14. You will experience a need to express yourself acutely and agilely to accomplish abiding your needs are met this year.
[ترجمه ترگمان]شما نیاز به ابراز عصبانیت و چابکی خود برای رسیدن به خواسته های خود در سال جاری را تجربه خواهید کرد
[ترجمه گوگل]شما نیاز به بیان خود را به شدت و agilely برای رسیدن به تکمیل نیازهای خود را در این سال ملاقات
[ترجمه گوگل]شما نیاز به بیان خود را به شدت و agilely برای رسیدن به تکمیل نیازهای خود را در این سال ملاقات
کلمات دیگر: