کلمه جو
صفحه اصلی

ahead of schedule

انگلیسی به انگلیسی

• earlier than planned, earlier than scheduled

جملات نمونه

1. The new bridge has been finished two years ahead of schedule.
[ترجمه ترگمان]این پل جدید دو سال پیش از برنامه به پایان رسیده است
[ترجمه گوگل]پل جدید دو سال قبل از برنامه به پایان رسیده است

2. The script was delivered to the director ahead of schedule.
[ترجمه ترگمان]فیلمنامه قبل از برنامه به کارگردان تحویل داده شد
[ترجمه گوگل]اسکریپت قبل از برنامه به مدیر منتقل شد

3. We finished the project ahead of schedule.
[ترجمه ترگمان]ما پروژه را پیش از زمانبندی تمام کردیم
[ترجمه گوگل]ما پروژه را قبل از برنامه به پایان رسانده ایم

4. Tell us how you fulfilled the heavy task ahead of schedule.
[ترجمه ترگمان]به ما بگویید که چگونه کار سنگین پیش روی برنامه را انجام دادید
[ترجمه گوگل]به ما بگویید چگونه کارهای سنگین را قبل از برنامه انجام دادید

5. We expect the building work to be completed ahead of schedule.
[ترجمه ترگمان]ما انتظار داریم که کار ساختمانی پیش از موعد کامل شود
[ترجمه گوگل]ما انتظار داریم که کار ساختمانی قبل از برنامه به پایان برسد

6. We laboured hard to finish our job ahead of schedule.
[ترجمه ترگمان]به سختی تلاش کردیم تا کارمون رو به پایان برسونیم
[ترجمه گوگل]ما سخت تلاش کردیم تا کارمان را قبل از برنامه به پایان برساند

7. Meg's new book is still well ahead of schedule.
[ترجمه ترگمان]کتاب تازه مگ هنوز هم از برنامه خارج است
[ترجمه گوگل]کتاب جدید مگ هنوز پیش از برنامه ریزی شده است

8. I arrived at Jack's suite half an hour ahead of schedule.
[ترجمه ترگمان]نیم ساعت جلوتر از موعد وارد اتاق جک شدم
[ترجمه گوگل]من در جلسه جک به مدت نیم ساعت قبل از برنامه ریزی کردم

9. We labored hard to finish our job ahead of schedule.
[ترجمه ترگمان]ما سخت تلاش کردیم تا کار خود را پیش از برنامه ریزی به پایان برسانیم
[ترجمه گوگل]ما سخت تلاش کردیم تا کارمان را قبل از برنامه به پایان برساند

10. The jet arrived in Johannesburg two minutes ahead of schedule.
[ترجمه ترگمان]جت دو دقیقه جلوتر از برنامه به ژوهانسبورگ رسید
[ترجمه گوگل]این جت در دوازده دقیقه قبل از برنامه، به یوهانسبورگ رسید

11. The task will be finished ahead of schedule if nothing prevents.
[ترجمه ترگمان]اگر هیچ چیز مانع از این کار نشود، این کار به پایان خواهد رسید
[ترجمه گوگل]اگر هیچ مانعی ندارد، وظیفه پیش از برنامه به پایان خواهد رسید

12. It finished two months ahead of schedule, a bonus for both motorists and the contractors.
[ترجمه ترگمان]این کار دو ماه پیش از برنامه به پایان رسید، یک پاداش برای هر دو خودرو و پیمانکاران
[ترجمه گوگل]این دو ماه قبل از برنامه به پایان رسید، پاداش برای هر دو رانندگان و پیمانکاران

13. The tunnelling is ahead of schedule and ahead of budget, in contrast to most big infrastructure projects.
[ترجمه ترگمان]تونل تونل زدن جلوتر از برنامه و جلوتر از بودجه، در مقایسه با اکثر پروژه های زیرساخت بزرگ است
[ترجمه گوگل]در مقابل پروژه های بزرگ زیربنایی، تونل زنی پیش از برنامه و جلوتر از بودجه پیش می رود

14. The work is progressing ahead of schedule and should be completed within three weeks, she said.
[ترجمه ترگمان]او گفت که این کار پیش از برنامه پیش می رود و باید ظرف سه هفته تکمیل شود
[ترجمه گوگل]او گفت که این کار پیش از برنامه پیش میرود و باید ظرف سه هفته تکمیل شود

پیشنهاد کاربران

جلوترازبرنامه


زودتر از زمان موعد و مقرر


کلمات دیگر: