• total market demand for goods and services
aggregate demand
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. What are the determinants of aggregate demand?
[ترجمه ترگمان]عوامل تعیین کننده میزان تقاضا کدامند؟
[ترجمه گوگل]عوامل تعیین کننده تقاضای کل چیست؟
[ترجمه گوگل]عوامل تعیین کننده تقاضای کل چیست؟
2. It may therefore produce greater uncertainty about aggregate demand.
[ترجمه ترگمان]بنابراین ممکن است عدم قطعیت بیشتر در مورد میزان تقاضا وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]بنابراین ممکن است عدم اطمینان بیشتری در مورد تقاضای کل تولید کند
[ترجمه گوگل]بنابراین ممکن است عدم اطمینان بیشتری در مورد تقاضای کل تولید کند
3. Aggregate demand comprised two basic elements, investment and consumption.
[ترجمه ترگمان]تقاضای کل شامل دو عنصر اساسی، سرمایه گذاری و مصرف است
[ترجمه گوگل]تقاضای کل شامل دو عنصر اساسی، سرمایه گذاری و مصرف است
[ترجمه گوگل]تقاضای کل شامل دو عنصر اساسی، سرمایه گذاری و مصرف است
4. This policy would be used to stimulate aggregate demand to reduce the unemployment caused by these structural changes.
[ترجمه ترگمان]این سیاست برای تحریک تقاضا برای کاهش بیکاری ناشی از این تغییرات ساختاری استفاده خواهد شد
[ترجمه گوگل]این سیاست برای تحریک تقاضای کلی برای کاهش بیکاری ناشی از این تغییرات ساختاری مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]این سیاست برای تحریک تقاضای کلی برای کاهش بیکاری ناشی از این تغییرات ساختاری مورد استفاده قرار می گیرد
5. This will raise aggregate demand directly and, by increasing total injections, will have a multiplier effect on income.
[ترجمه ترگمان]این کار افزایش تقاضا را به طور مستقیم افزایش خواهد داد و با افزایش کل تزریق، اثر multiplier بر درآمد خواهد داشت
[ترجمه گوگل]این به طور مستقل تقاضای کل را افزایش می دهد و با افزایش کل تزریق، تاثیر چندگانه ای بر درآمد دارد
[ترجمه گوگل]این به طور مستقل تقاضای کل را افزایش می دهد و با افزایش کل تزریق، تاثیر چندگانه ای بر درآمد دارد
6. Thus, in this model, even anticipated movements in aggregate demand may affect the level of output.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، در این مدل، حتی حرکات پیش بینی شده در مجموع تقاضا ممکن است بر سطح خروجی تاثیر بگذارد
[ترجمه گوگل]بنابراین، در این مدل، حتی پیش بینی حرکت در تقاضای کل ممکن است سطح خروجی را تحت تاثیر قرار دهد
[ترجمه گوگل]بنابراین، در این مدل، حتی پیش بینی حرکت در تقاضای کل ممکن است سطح خروجی را تحت تاثیر قرار دهد
7. As a consequence the equilibrium level of aggregate demand will fall.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه سطح تعادل تقاضای کلی کاهش خواهد یافت
[ترجمه گوگل]به عنوان یک نتیجه، سطح تعادلی تقاضای کل کاهش خواهد یافت
[ترجمه گوگل]به عنوان یک نتیجه، سطح تعادلی تقاضای کل کاهش خواهد یافت
8. And he measures the unpredictability of aggregate demand in the ith country by the variance of.
[ترجمه ترگمان]و او غیرقابل پیش بینی بودن تقاضای کل در کشور با واریانس را اندازه گیری می کند
[ترجمه گوگل]و او واریانس آن را غیر قابل پیش بینی تقاضای کل در کشور I می داند
[ترجمه گوگل]و او واریانس آن را غیر قابل پیش بینی تقاضای کل در کشور I می داند
9. Controlling aggregate demand through controlling interest rates is made even more difficult as a result of fluctuations in the demand for money.
[ترجمه ترگمان]با کنترل میزان تقاضا از طریق کنترل نرخ بهره، در نتیجه نوسانات تقاضا برای پول دشوارتر می شود
[ترجمه گوگل]کنترل ناشی از تقاضای کل از طریق کنترل نرخ بهره در نتیجه نوسانات تقاضا برای پول حتی دشوارتر می شود
[ترجمه گوگل]کنترل ناشی از تقاضای کل از طریق کنترل نرخ بهره در نتیجه نوسانات تقاضا برای پول حتی دشوارتر می شود
10. In this sense the more predictable aggregate demand is, the more efficient the economy is.
[ترجمه ترگمان]به این معنی که هر چه تقاضای جمع قابل پیش بینی باشد، اقتصاد کارآمدتر خواهد بود
[ترجمه گوگل]در این معنی، تقاضای کل پیش بینی شده بیشتر، اقتصاد کارآمدتر است
[ترجمه گوگل]در این معنی، تقاضای کل پیش بینی شده بیشتر، اقتصاد کارآمدتر است
11. Thus if it is aggregate demand that requires controlling, monetary policy is a poor weapon to do this.
[ترجمه ترگمان]بنابراین اگر نیاز به کنترل کردن باشد، سیاست پولی یک سلاح ضعیف برای انجام این کار است
[ترجمه گوگل]بنابراین اگر تقاضای کلی نیاز به کنترل داشته باشد، سیاست پولی یک سلاح ضعیف برای انجام این کار است
[ترجمه گوگل]بنابراین اگر تقاضای کلی نیاز به کنترل داشته باشد، سیاست پولی یک سلاح ضعیف برای انجام این کار است
12. These random movements in aggregate demand are of course unpredictable and exhibit no clear pattern.
[ترجمه ترگمان]این جنبش های تصادفی در مجموع تقاضا، البته غیرقابل پیش بینی هستند و هیچ الگوی واضحی از خود نشان نمی دهند
[ترجمه گوگل]این حرکات تصادفی در تقاضای کلی، البته غیرقابل پیش بینی است و هیچ الگوی مشخصی را نشان نمی دهد
[ترجمه گوگل]این حرکات تصادفی در تقاضای کلی، البته غیرقابل پیش بینی است و هیچ الگوی مشخصی را نشان نمی دهد
13. Real wage cuts, by reducing aggregate demand, raise the level of Keynesian unemployment.
[ترجمه ترگمان]کاهش دست مزد واقعی، با کاهش تقاضا، سطح بیکاری Keynesian را بالا می برد
[ترجمه گوگل]کاهش واقعی دستمزد، با کاهش تقاضای کل، سطح بیکاری کینزی را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]کاهش واقعی دستمزد، با کاهش تقاضای کل، سطح بیکاری کینزی را افزایش می دهد
14. How responsive is it to changes in aggregate demand?
[ترجمه ترگمان]واکنش در جمع کردن تقاضا چقدر موثر است؟
[ترجمه گوگل]چگونه پاسخگویی به تغییرات تقاضای کل است؟
[ترجمه گوگل]چگونه پاسخگویی به تغییرات تقاضای کل است؟
15. This would reduce aggregate demand directly and thus reduce the transactions demand for money.
[ترجمه ترگمان]این کار به طور مستقیم تقاضای کل را کاهش می دهد و در نتیجه تقاضای معاملات برای پول را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]این امر تقاضای کل را به طور مستقیم کاهش می دهد و بنابراین تقاضای معاملات برای پول را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]این امر تقاضای کل را به طور مستقیم کاهش می دهد و بنابراین تقاضای معاملات برای پول را کاهش می دهد
کلمات دیگر: