اپیزودیک
episodically
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• in an episodic manner; incidentally, periodically; with several related episodes
جملات نمونه
1. Now you can join in on the fun episodically.
[ترجمه ترگمان] حالا میتونی توی \"episodically\" خوش باشی
[ترجمه گوگل]حالا شما می توانید در قسمت سرگرم کننده به صورت episodically پیوست کنید
[ترجمه گوگل]حالا شما می توانید در قسمت سرگرم کننده به صورت episodically پیوست کنید
2. For example, many cancer drugs must be given episodically, where the patient alternates periods on and off the drug, to minimize toxicity.
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، بسیاری از داروهای سرطان باید به episodically داده شود، که در آن بیمار دوره هایی را در مورد مواد مخدر به حداقل می رساند و سمیت را به حداقل می رساند
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، بسیاری از داروهای سرطانی باید بهصورت اپیزودیک داده شوند، جایی که بیمار به طور متناوب به مصرف دارو ادامه می دهد تا به حداکثر رساندن مسمومیت کمک کند
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، بسیاری از داروهای سرطانی باید بهصورت اپیزودیک داده شوند، جایی که بیمار به طور متناوب به مصرف دارو ادامه می دهد تا به حداکثر رساندن مسمومیت کمک کند
3. John McCain and Barack Obama offer similar diagnoses of the past year's credit crises – though the turmoil has only episodically been a focus in the long-running presidential campaign.
[ترجمه ترگمان]جان مک کین و باراک اوباما تشخیص مشابه از بحران های اعتباری سال گذشته را ارائه می دهند - اگرچه این آشوب تنها در مبارزات انتخاباتی طولانی مدت متمرکز بوده است
[ترجمه گوگل]جان مک کین و باراک اوباما تشخیصات مشابهی از بحران های اعتباری سال گذشته را ارائه می دهند - هر چند که آشفتگی تنها به صورت اپیزودیک تمرکز در مبارزات انتخاباتی طولانی مدت ریاست جمهوری است
[ترجمه گوگل]جان مک کین و باراک اوباما تشخیصات مشابهی از بحران های اعتباری سال گذشته را ارائه می دهند - هر چند که آشفتگی تنها به صورت اپیزودیک تمرکز در مبارزات انتخاباتی طولانی مدت ریاست جمهوری است
4. Uninhibited neuronal excitation would lead to a constant state of seizure something like what is seen, episodically, in epilepsy.
[ترجمه ترگمان]تحریک نورونی uninhibited منجر به حالت ماندگار از دست دادن چیزی مانند آنچه دیده می شود، episodically، در صرع است
[ترجمه گوگل]تحریک عصبی غیرقابل تحمل منجر به یک وضعیت ثابت تشنج می شود چیزی شبیه آنچه که در صرع به طور اپیزودیک دیده می شود
[ترجمه گوگل]تحریک عصبی غیرقابل تحمل منجر به یک وضعیت ثابت تشنج می شود چیزی شبیه آنچه که در صرع به طور اپیزودیک دیده می شود
5. Accounts "gloss over the genocidal character of the Soviet regime in the 1930s, which killed systematically rather than episodically, " says Naimark.
[ترجمه ترگمان]Accounts می گوید: \" برق مربوط به شخصیت genocidal در رژیم اتحاد جماهیر شوروی در دهه ۱۹۳۰ بود، که به طور سیستماتیک کشته شد تا episodically \"
[ترجمه گوگل]نایار مارک می گوید: 'توجه به شخصیت نسل کشی رژیم شوروی در دهه 1930 که به طور سیستماتیک و نه به طور اپوزوئیدی کشته شد '
[ترجمه گوگل]نایار مارک می گوید: 'توجه به شخصیت نسل کشی رژیم شوروی در دهه 1930 که به طور سیستماتیک و نه به طور اپوزوئیدی کشته شد '
کلمات دیگر: