رزمی، حماسی، پهلوانی، رزم نامه، رجزی، حماسه
epical
رزمی، حماسی، پهلوانی، رزم نامه، رجزی، حماسه
انگلیسی به فارسی
حماسی
انگلیسی به انگلیسی
• having to do with or suggestive of a literary epic
جملات نمونه
1. rustam is iran's epical hero
رستم قهرمان حماسه ای ایران است.
2. a few lines from the prelude to his epical poem
چند سطر از مقدمه ی شعر حماسی او
کلمات دیگر: