طبق طرح، طبق نقشه، قصدا، عمدا، بقصد، دانسته
designedly
طبق طرح، طبق نقشه، قصدا، عمدا، بقصد، دانسته
انگلیسی به فارسی
طبق طرح، طبق نقشه
بهعمد، دانسته، تعمدی، از روی عمد
طراحی شده
انگلیسی به انگلیسی
• intentionally, deliberately
مترادف و متضاد
intentionally
Synonyms: apurpose, by design, calculatedly, deliberately, knowingly, on purpose, prepensely, purposedly, purposely, purposively, studiously, willfully, wittingly
Antonyms: innocently, unconsciously, unintentionally, unknowingly, unwittingly
جملات نمونه
1. Because he raises a question first designedly before this lecture: " Today you why such excitement? "
[ترجمه ترگمان]او برای اولین بار قبل از این سخنرانی یک سوال مطرح کرد: \"امروز شما چرا چنین هیجانی دارید؟\"
[ترجمه گوگل]از آنجا که او قبل از این سخنرانی به طور مشروحی مطرح می کند: 'امروز به همین دلیل چنین هیجانی؟ '
[ترجمه گوگل]از آنجا که او قبل از این سخنرانی به طور مشروحی مطرح می کند: 'امروز به همین دلیل چنین هیجانی؟ '
2. Designedly reclaims appropriate farming uncultivated land, want to serve as a significant strategic move to consider.
[ترجمه ترگمان]پرورش زمین های کشاورزی مناسب برای کشت این زمین ها به عنوان یک حرکت استراتژیک قابل توجه در نظر گرفته می شود
[ترجمه گوگل]به طور تصادفی زمین های مناسب کشت غیر مجاز را احیا می کند و می خواهد به عنوان یک حرکت استراتژیک مهم در نظر بگیرد
[ترجمه گوگل]به طور تصادفی زمین های مناسب کشت غیر مجاز را احیا می کند و می خواهد به عنوان یک حرکت استراتژیک مهم در نظر بگیرد
3. A scented gift and rememberance designedly dropt.
[ترجمه ترگمان]یه هدیه خوشبو کننده و \"rememberance عمدی\" هم بعد از اون
[ترجمه گوگل]هدیه و یادآوری ذهنی طراحی شده است
[ترجمه گوگل]هدیه و یادآوری ذهنی طراحی شده است
4. Perhaps, because I don't regulate my fettle designedly.
[ترجمه ترگمان]شاید، چون من designedly را تنظیم نکرده ام
[ترجمه گوگل]شاید، به دلیل اینکه طراحی من را به طور منظم تنظیم نمی کنم
[ترجمه گوگل]شاید، به دلیل اینکه طراحی من را به طور منظم تنظیم نمی کنم
5. MCH work has wide research space, should take the scientific research as the faucet to improve the speciality building and strengthen the hardware building of the speciality designedly.
[ترجمه ترگمان]کار MCH دارای فضای تحقیق گسترده است، باید تحقیق علمی را به عنوان شیر آب برای بهبود ساختمان تخصص و تقویت ساخت سخت افزار در خصوص designedly تخصصی انجام دهد
[ترجمه گوگل]کار MCH دارای فضای تحقیق گسترده ای است، باید تحقیقات علمی را به عنوان رابط به منظور بهبود ساختمان تخصص و تقویت ساخت و ساز سخت افزار تخصص طراحی شده است
[ترجمه گوگل]کار MCH دارای فضای تحقیق گسترده ای است، باید تحقیقات علمی را به عنوان رابط به منظور بهبود ساختمان تخصص و تقویت ساخت و ساز سخت افزار تخصص طراحی شده است
6. Making use of emotion flexibly in order to prompt action creatively and designedly.
[ترجمه ترگمان]استفاده انعطاف پذیر از احساسات به منظور تسریع اقدام خلاقانه و عمد
[ترجمه گوگل]استفاده از احساسات به صورت انعطاف پذیری به منظور خلاقیت و طراحی طراحی شده
[ترجمه گوگل]استفاده از احساسات به صورت انعطاف پذیری به منظور خلاقیت و طراحی طراحی شده
7. Hence it is plain that they achieve their end, not fortuitously, but designedly.
[ترجمه ترگمان]از این رو واضح است که به انتها رسیده اند، نه fortuitously، بلکه تعمدا
[ترجمه گوگل]از این رو روشن است که آنها به هدف خود پایان نمی دهند، بلکه به طور تصادفی، بلکه به صورت طراحی شده اند
[ترجمه گوگل]از این رو روشن است که آنها به هدف خود پایان نمی دهند، بلکه به طور تصادفی، بلکه به صورت طراحی شده اند
8. Hence it plain that they achieve their end, not fortuitously, but designedly.
[ترجمه ترگمان]از این رو آشکار است که به اهدافشان دست می یابند، نه fortuitously، بلکه تعمدا
[ترجمه گوگل]از این رو روشن است که آنها به پایان رسیدن خود، به طور تصادفی، اما طراحی شده است
[ترجمه گوگل]از این رو روشن است که آنها به پایان رسیدن خود، به طور تصادفی، اما طراحی شده است
9. On the streets of Buenos Aires, opinions on the presidential race are designedly decidedly mixed.
[ترجمه ترگمان]در خیابان های بوینوس آیرس، نظرات در مورد رقابت ریاست جمهوری، به طور قاطع درهم آمیخته است
[ترجمه گوگل]در خیابان های بوئنوس آیرس، نظرات در مورد مسابقات ریاست جمهوری کاملا متفاوتی است
[ترجمه گوگل]در خیابان های بوئنوس آیرس، نظرات در مورد مسابقات ریاست جمهوری کاملا متفاوتی است
کلمات دیگر: