بطورسزاوار، بطورشایسته، چنانکه باید
deservedly
بطورسزاوار، بطورشایسته، چنانکه باید
انگلیسی به فارسی
شایسته
انگلیسی به انگلیسی
• appropriately, rightfully
جملات نمونه
1. Bistro Roti is a deservedly popular restaurant.
[ترجمه ترگمان]رستوران Bistro Roti یک رستوران محبوب و محبوب است
[ترجمه گوگل]Bistro Roti یک رستوران سزاوار محبوب است
[ترجمه گوگل]Bistro Roti یک رستوران سزاوار محبوب است
2. Arsenal were deservedly beaten 2-1 by Leeds.
[ترجمه ترگمان]فوتبال آرسنال از ۱ تا ۱ سال توسط لیدز مورد ضرب و شتم قرار گرفت
[ترجمه گوگل]آرسنال با شایستگی 2-1 توسط لیدز مورد ضرب و شتم قرار گرفت
[ترجمه گوگل]آرسنال با شایستگی 2-1 توسط لیدز مورد ضرب و شتم قرار گرفت
3. He deservedly earned the admiration of his colleagues.
[ترجمه ترگمان]او برای خود تحسین همکارانش را به دست آورد
[ترجمه گوگل]او شایستگی تحسین همکارانش را به دست آورد
[ترجمه گوگل]او شایستگی تحسین همکارانش را به دست آورد
4. He was deservedly dealt with.
[ترجمه ترگمان]او همیشه با او سروکار داشت
[ترجمه گوگل]او با شایستگی برخورد کرد
[ترجمه گوگل]او با شایستگی برخورد کرد
5. The restaurant is deservedly popular.
[ترجمه ترگمان]رستوران بسیار محبوب است
[ترجمه گوگل]رستوران شایسته محبوب است
[ترجمه گوگل]رستوران شایسته محبوب است
6. He won, surprisingly but deservedly, in the factual documentary category for his eye-opening series Naked Hollywood.
[ترجمه ترگمان]او به طور شگفت آوری به خاطر مجموعه مستند واقعی اش در مجموعه مستند واقعی هالیوود، به طرز شگفت انگیزی پیروز شد
[ترجمه گوگل]او در شگفتی، اما مستحق، در رده مستند واقعی برای افتخار او در سری Hollywood Hollywood برنده شد
[ترجمه گوگل]او در شگفتی، اما مستحق، در رده مستند واقعی برای افتخار او در سری Hollywood Hollywood برنده شد
7. She was deservedly praised.
[ترجمه ترگمان]او همیشه تعریف و تمجید می کرد
[ترجمه گوگل]او شایسته ستایش است
[ترجمه گوگل]او شایسته ستایش است
8. Bucks dominated the first half, deservedly leading when Julian Laxon scored from a Gavin Bambury cross just before the interval.
[ترجمه ترگمان]باکس \"باکس\" در نیمه اول قرار داشت، که وقتی جولیان Laxon قبل از این فاصله از یک صلیب \"گوین Bambury\" (گوین Bambury)به ثمر رساند، به مقام اول رسید
[ترجمه گوگل]باتز در نیمه اول تحت سلطه قرار گرفت، جولیان لاکسون از لحاظ صلیب Gavin Bombury فقط قبل از بازبینی بود
[ترجمه گوگل]باتز در نیمه اول تحت سلطه قرار گرفت، جولیان لاکسون از لحاظ صلیب Gavin Bombury فقط قبل از بازبینی بود
9. Loon Fung Restaurant A deservedly popular restaurant with all who enjoy genuine Cantonese fare.
[ترجمه ترگمان]رستوران loon Fung یک رستوران بسیار محبوب با تمام کسانی که از Cantonese genuine لذت می برند
[ترجمه گوگل]رستوران لون فونگ یک رستوران با شایستگی پرطرفدار با همه کسانی است که از کرست کانتونیک واقعی لذت می برند
[ترجمه گوگل]رستوران لون فونگ یک رستوران با شایستگی پرطرفدار با همه کسانی است که از کرست کانتونیک واقعی لذت می برند
10. The next day, the press criticism was withering, deservedly so.
[ترجمه ترگمان]روز بعد، انتقاد مطبوعات از همه مهم تر بود
[ترجمه گوگل]روز بعد انتقاد مطبوعات از بین رفت، بهای شایسته
[ترجمه گوگل]روز بعد انتقاد مطبوعات از بین رفت، بهای شایسته
11. Perot deservedly got no popularity bounce from his nomination, as both Dole and Clinton did after their conventions.
[ترجمه ترگمان]اما پیروت به لحاظ محبوبیت از نامزدی خود برکنار شد، زیرا هر دو دول و کلینتون پس از کنوانسیون های خود عمل کردند
[ترجمه گوگل]پورت سزاوار بازگشت گریزی محبوبیت از نامزدی او نبود، زیرا دوئل و کلینتون پس از کنوانسیون خود انجام دادند
[ترجمه گوگل]پورت سزاوار بازگشت گریزی محبوبیت از نامزدی او نبود، زیرا دوئل و کلینتون پس از کنوانسیون خود انجام دادند
12. Hamilton is deservedly celebrated for his talents.
[ترجمه ترگمان]همیلتون به خاطر استعدادش مشهور است
[ترجمه گوگل]همیلتون شایسته استعداد خود را جشن بگیرد
[ترجمه گوگل]همیلتون شایسته استعداد خود را جشن بگیرد
13. The Whitbread Race has deservedly become a media event.
[ترجمه ترگمان]نژاد ویتبرد به یک رویداد رسانه ای تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]مسابقه Whitbread شایسته تبدیل شدن به یک رویداد رسانه ای است
[ترجمه گوگل]مسابقه Whitbread شایسته تبدیل شدن به یک رویداد رسانه ای است
14. The move up to verse can be ineffective, deservedly so.
[ترجمه ترگمان]این حرکت بسوی نظم می تواند بی اثر و شایسته باشد
[ترجمه گوگل]حرکت به سمت آیه می تواند بی عیب و نقص باشد
[ترجمه گوگل]حرکت به سمت آیه می تواند بی عیب و نقص باشد
کلمات دیگر: