آپارتمان، از جناح حمله کردن، در کنار واقع شدن
flanking
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• act of guarding the side of; act of attacking the side of; act of going around the side of
جملات نمونه
1. a flanking maneuver
جنگ ترفند جناحی
پیشنهاد کاربران
دور زدن جناح. . . . درپهلوی. . . . قرار گرفتن
کلمات دیگر: