از روى محبت و دلجوئى
affably
از روى محبت و دلجوئى
انگلیسی به فارسی
محبت آمیز
انگلیسی به انگلیسی
• kindly, congenially, amiably, pleasantly
جملات نمونه
1. He greeted us affably.
[ترجمه ترگمان]با مهربانی به ما خوشامد گفت
[ترجمه گوگل]او ما را با مهربانی پذیرفت
[ترجمه گوگل]او ما را با مهربانی پذیرفت
2. He smiled affably, appearing friendly and engaged, but he avoided eye contact with me.
[ترجمه ترگمان]او دوستانه لبخند زد، دوستانه و صمیمی به نظر می رسید، اما از تماس چشمی با من خودداری کرد
[ترجمه گوگل]او مهربانانه لبخند زد، ظاهرا دوستانه و مشغول به کار بود، اما از تماس چشم با من جلوگیری کرد
[ترجمه گوگل]او مهربانانه لبخند زد، ظاهرا دوستانه و مشغول به کار بود، اما از تماس چشم با من جلوگیری کرد
3. He knew his place, and now presided affably over the meal.
[ترجمه ترگمان]او محل خود را می شناخت و اکنون با مهربانی غذای خود را اداره می کرد
[ترجمه گوگل]او جایگاه خود را می دانست و در حال حاضر به راحتی بر روی وعده غذا ریخت
[ترجمه گوگل]او جایگاه خود را می دانست و در حال حاضر به راحتی بر روی وعده غذا ریخت
4. The boss sees came so much guest, entertain affably.
[ترجمه ترگمان]رئیس دیدن این همه مهمون میاد و با مهربانی سر و کار داره
[ترجمه گوگل]رئیس می بیند مهمان بسیار مهمان است، سرگرم کننده است
[ترجمه گوگل]رئیس می بیند مهمان بسیار مهمان است، سرگرم کننده است
5. He entertained him affably with news of the day or rather of ten days previous.
[ترجمه ترگمان]او را با خوش رویی با اخبار روز یا به جای ده روز قبل سرگرم کرد
[ترجمه گوگل]او را با خبر روز یا ده روز قبل مقابله کرد
[ترجمه گوگل]او را با خبر روز یا ده روز قبل مقابله کرد
6. 'so long,'said the other, smiling affably and going on.
[ترجمه ترگمان]دیگری به مهربانی لبخند زد و ادامه داد: خیلی وقت است
[ترجمه گوگل]'خیلی طولانی،' گفت: دیگر، لبخند مهربانانه و رفتن
[ترجمه گوگل]'خیلی طولانی،' گفت: دیگر، لبخند مهربانانه و رفتن
7. "Ah, Captain Fox," Martin McGuinness said affably. "Nice to see you again. ".
[ترجمه ترگمان]مارتین مک گینس با خوش رویی گفت: \" آه، کاپیتان فاکس، از دیدنت خوشحالم \"
[ترجمه گوگل]مارتین مک گینس، 'آه، کاپیتان فاکس' گفت: قابل اعتماد 'خوشحالم دوباره می بینمت '
[ترجمه گوگل]مارتین مک گینس، 'آه، کاپیتان فاکس' گفت: قابل اعتماد 'خوشحالم دوباره می بینمت '
8. " Why, hello, Charles, " he called affably; " back again? "
[ترجمه ترگمان]\"او با خوش رویی گفت:\" سلام چارلز، دوباره برگرد؟ \" \"
[ترجمه گوگل]'چرا، سلام، چارلز،' او با خیال راحت؛ ' دوباره برگشتن؟ '
[ترجمه گوگل]'چرا، سلام، چارلز،' او با خیال راحت؛ ' دوباره برگشتن؟ '
9. Carrie took the instructions affably.
[ترجمه ترگمان]کری به مهربانی دستورها را پذیرفت
[ترجمه گوگل]کری دستورالعمل های خوبی گرفت
[ترجمه گوگل]کری دستورالعمل های خوبی گرفت
10. Tigress could see that something was wrong. She said more affably, " All right, I'll tell you.
[ترجمه ترگمان]tigress متوجه شد که یک چیزی اشتباه است او با مهربانی بیشتری گفت: بسیار خوب، من به شما خواهم گفت
[ترجمه گوگل]Tigress می تواند ببیند که چیزی اشتباه است او گفت: 'خیلی خوب، من به شما بگویم
[ترجمه گوگل]Tigress می تواند ببیند که چیزی اشتباه است او گفت: 'خیلی خوب، من به شما بگویم
11. " Charlie, you are neglecting a part of your duty, " he observed to Drouet most affably.
[ترجمه ترگمان]او با Drouet most گفت: \" چارلی، تو بخشی از وظیفه خود را فراموش می کنی \"
[ترجمه گوگل]'چارلی، شما بخشی از وظیفه خود را نادیده می گیرید،' او به Drouet قابل اعتماد ترین مشاهده
[ترجمه گوگل]'چارلی، شما بخشی از وظیفه خود را نادیده می گیرید،' او به Drouet قابل اعتماد ترین مشاهده
12. The three young men bowed to each other courteously, if not affably.
[ترجمه ترگمان]هر سه مرد جوان مودبانه به هم سلام کردند
[ترجمه گوگل]سه تن از جوانان با احترام متوسل به یکدیگر، اگر نه قابل اعتماد
[ترجمه گوگل]سه تن از جوانان با احترام متوسل به یکدیگر، اگر نه قابل اعتماد
13. May I ask you, why Confucius consulted you so affably?
[ترجمه ترگمان]می توانم از شما بپرسم چرا کنفوسیوس با شما دوستانه مشورت کرد؟
[ترجمه گوگل]می توانم از شما بپرسم، چرا کنفوسیوس با شما به تو احتیاج دارد؟
[ترجمه گوگل]می توانم از شما بپرسم، چرا کنفوسیوس با شما به تو احتیاج دارد؟
14. " Well, now, Miss Madenda, " he said, very affably, as Carrie thought, " you go over there. "
[ترجمه ترگمان]او با خوش رویی گفت: \" خب، خانم Madenda، شما به آنجا می روید \"
[ترجمه گوگل]'خوب، در حال حاضر، خانم مددن،' او گفت، بسیار محبت، همانطور که کری فکر کرد، 'شما در آنجا بروید '
[ترجمه گوگل]'خوب، در حال حاضر، خانم مددن،' او گفت، بسیار محبت، همانطور که کری فکر کرد، 'شما در آنجا بروید '
پیشنهاد کاربران
in a friendly manner
کلمات دیگر: