کلمه جو
صفحه اصلی

premiere


معنی : رئیس، رهبر، نخست وزیر، هنرپیشه برجسته، نخستین نمایش یک نمایشنامه، برتر، نخستین، والاتر
معانی دیگر : premier مقدم، مهمتر

انگلیسی به فارسی

(تئاتر یا فیلم یا کنسرت و غیره) شب اول، نمایش اول


(تئاتر و نمایش و غیره) برای اولین بار نمایش دادن


(وابسته به) رقصگر اول (در باله)


برتر، نخست وزیر، نخستین نمایش یک نمایشنامه، رئیس، رهبر، هنرپیشه برجسته، والاتر، نخستین


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a first public performance or showing, as of a film or stage production.
مترادف: debut, opening

- The movie's premiere was an exciting event, but the audience was disappointed with the film itself.
[ترجمه ترگمان] اکران فیلم یک رویداد هیجان انگیز بود، اما تماشاگران از خود فیلم ناامید شدند
[ترجمه گوگل] اولین فیلم این فیلم یک رویداد هیجان انگیز بود، اما تماشاگران با فیلم خود ناامید شدند
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: premieres, premiering, premiered
• : تعریف: to have or give the first public performance or showing of.
مترادف: debut
مشابه: open

- They decided to premiere the film in December.
[ترجمه ترگمان] آن ها تصمیم گرفتند تا این فیلم را در ماه دسامبر به نمایش بگذارند
[ترجمه گوگل] آنها تصمیم گرفتند فیلم را در ماه دسامبر برگزار کنند
فعل ناگذر ( intransitive verb )
(1) تعریف: to give or have the first public performance.
مترادف: debut
مشابه: open

- The opera premiered in London.
[ترجمه ترگمان] اپرا در لندن به نمایش درآمد
[ترجمه گوگل] اپرا در لندن عرضه شد

(2) تعریف: to give one's first performance, as in a particular role.
مترادف: debut
صفت ( adjective )
• : تعریف: first; paramount.
مترادف: leading, paramount, prime
مشابه: chief, first, initial, main, original, primary

• first performance of a play (or show, movie, etc.); first presentation
appear in a first performance; appear in a first presentation
the premiere of a new play or film is its first public performance.
when a new production of something such as a play or film is premiered, it is shown to an audience for the first time.

مترادف و متضاد

رئیس (اسم)
provost, principal, superior, head, master, manager, director, superintendent, warden, commander, chief, leader, prefect, premier, headman, premiere, boss, chairman, president, ruler, sheik, sheikh, regent, dean, head master, higher-up, syndic

رهبر (اسم)
head, pilot, leader, guide, bellwether, rector, premier, premiere, steerer, fuehrer, fuhrer, skipper

نخست وزیر (اسم)
premier, premiere, prime minister

هنرپیشه برجسته (اسم)
premier, premiere

نخستین نمایش یک نمایشنامه (اسم)
premiere

برتر (صفت)
superior, better, premier, preferable, higher, premiere, pre-eminent, dominant, prevalent, preponderant, paramount, uppermost, overriding, superempirical, top-dog

نخستین (صفت)
primary, initial, prime, premier, premiere, incipient

والاتر (صفت)
premier, premiere

original production


Synonyms: beginning, debut, first night, first performance, first showing, opening, opening night


Antonyms: closing


جملات نمونه

1. the premiere danseuse of the paris ballet
رقاصه ی اول باله ی پاریس

2. during the movie's premiere
در شب اول نمایش فیلم

3. Rossini's work had its premiere at the Paris Opera.
[ترجمه ترگمان]اثر روسینی در اپرای پاریس به نمایش در آمد
[ترجمه گوگل]کارهای او در اپرای پاریس نخستین بار بود

4. A new Czechoslovak film has had its premiere at the Karlovy Vary film festival.
[ترجمه ترگمان]فیلم جدید Czechoslovak در جشنواره فیلم \"Karlovy Vary\" اکران شد
[ترجمه گوگل]یک فیلم جدید چکسلواک در جشنواره فیلم کارلووی واری برگزار شد

5. Lots of celebrities were at the film premiere.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از افراد مشهور در نمایش این فیلم حضور داشتند
[ترجمه گوگل]بسیاری از افراد مشهور در این فیلم حضور داشتند

6. The world premiere took place in August 195
[ترجمه ترگمان]اکران این فیلم در ماه اوت سال ۱۹۵ میلادی برگزار شد
[ترجمه گوگل]نخستین نمایش در جهان در ماه اوت 195 رخ داد

7. The performance will include the premiere of three new ballets.
[ترجمه ترگمان]این نمایش شامل نمایش سه باله جدید خواهد بود
[ترجمه گوگل]این نمایش شامل سه برکت جدید است

8. The women's magazine is scheduled to premiere tomorrow.
[ترجمه ترگمان]قرار است که مجله زنان قرار است فردا افتتاح شود
[ترجمه گوگل]مجله زنان برنامه ریزی شده برای اولین بار فردا

9. We went to the premiere of their new presentation.
[ترجمه ترگمان]ما به نمایش جدید خود رفتیم
[ترجمه گوگل]ما برای اولین بار از ارائه جدید خود رفتیم

10. The world premiere of Harold Pinter's new play casts Ian Holm in the lead role.
[ترجمه ترگمان]نمایش جهانی فیلم جدید هارولد پینتر نقش رهبری ایان Holm را در نقش اول بازی می کند
[ترجمه گوگل]نمایشنامه جهانی هارولد پینتر، بازی جدید یان هولم را در نقش اصلی بازی می کند

11. The premiere issue came out Wednesday but is not available on newsstands.
[ترجمه ترگمان]مساله افتتاحیه روز چهارشنبه مطرح شد، اما در دکه های روزنامه فروشی موجود نیست
[ترجمه گوگل]خبر نخست روز چهارشنبه منتشر شد اما در روزنامه ها موجود نیست

12. He wrote the tune that became the premiere rock song of all time.
[ترجمه ترگمان]او آهنگی را نوشت که آهنگ اولین آهنگ راک همه زمان ها بود
[ترجمه گوگل]او نوشت آهنگ که تبدیل به آهنگ برتر راک تمام وقت است

13. I've been invited to the premiere of the new Schliessman play.
[ترجمه ترگمان]من به افتتاحیه نمایش جدید Schliessman دعوت شدم
[ترجمه گوگل]من برای اولین بار از بازی Schliessman جدید دعوت شده ام

14. The Manchester premiere in March 1974 had to be cancelled when Crawford went down with laryngitis.
[ترجمه ترگمان]اولین اجرای منچستر در مارس ۱۹۷۴، زمانی لغو شد که کرافورد با laryngitis رفت
[ترجمه گوگل]نخستین بار در سال 1974 در منچستر، کراوفورد با لارنژیت کاهش یافت

during the movie's premiere

در شب اول نمایش فیلم


the premiere danseuse of the Paris ballet

رقاصه‌ی اول باله‌ی پاریس


The movie premieres next week.

هفته‌ی دیگر آن فیلم افتتاح می‌شود.


پیشنهاد کاربران

اکران، اکران فیلم

نخستین اکران ( یک فیلم ) یا نخستین اجرای یک قطعه موسیقی

( بگونه ی فعل ) : نخستین اجرا را به نمایش درآوردن

به معنی نخستین نمایش یا رونمایی شدن هست.

premiere ( سینما و تلویزیون )
واژه مصوب: نمایش افتتاحیه
تعریف: نخستین نمایش فیلم، معمولاً در مراسمی رسمی و با حضور کارگردان و ستارگان فیلم و جمعی از دست‏اندرکاران صنعت سینما


کلمات دیگر: