کلیک کنید
clicker
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• person who distributes copy and oversees placement of text (printing); head shoemaker who cuts out the upper part of a shoe and gives it to other workers; t.v. remote control device (slang)
پیشنهاد کاربران
کاتر چرم
هر چیزی که صدای "تق تق تق" از خودش بیرون بده
هر جسمی یا موجودی که صدای قرچ قرچ یا تق تق بدهد
هر چیزی که فرایند کلیک را انجام می دهد
مانند کنترل کننده اسلاید power point از راه دور در سمینارها
برخی شمارنده ها
و . . .
مانند کنترل کننده اسلاید power point از راه دور در سمینارها
برخی شمارنده ها
و . . .
فشاری
خودکار فشاریclicker pen
خودکار فشاریclicker pen
ریموت کنترل
clicker ( ورزش )
واژه مصوب: تقه زن
تعریف: افزاره ای که بر روی کمان دوخم نصب می شود تا کمان گیر متوجه شود که کمان را به اندازۀ کافی کشیده است
واژه مصوب: تقه زن
تعریف: افزاره ای که بر روی کمان دوخم نصب می شود تا کمان گیر متوجه شود که کمان را به اندازۀ کافی کشیده است
کلمات دیگر: