کلمه جو
صفحه اصلی

mull


معنی : ململ نازک، ژرف اندیشیدن، معطر کردن وبعمل اوردن مشروبات
معانی دیگر : (معمولا با: over) مورد تفکر قرار دادن، (درباره ی چیزی خوب) فکر کردن، (شراب یا آب سیب و غیره) شیرین کردن و ادویه زدن و گرم نمودن، (پارچه) موسلن نازک، فارسی (ململ)، باover ژرف اندیشیدن

انگلیسی به فارسی

ململ نازک، معطر کردن و به عمل آوردن مشروبات، (با over) ژرف اندیشیدن


ماله، ململ نازک، ژرف اندیشیدن، معطر کردن وبعمل اوردن مشروبات


انگلیسی به انگلیسی

• thin muslin fabric (hindi); beach cliff (scottish); period of deep thought
think over, ponder, contemplate, meditate; heat and spice for drinking (usually wine or cider)
see mulled.
if you mull something over, you think about it for a long time before deciding what to do.

مترادف و متضاد

ململ نازک (اسم)
mull

ژرف اندیشیدن (فعل)
mull

معطر کردن وبعمل اوردن مشروبات (فعل)
mull

think about seriously


Synonyms: brood over, chaw, consider, contemplate, delay, deliberate, examine, figure, hammer away at, linger, meditate, moon, muse on, ponder, pore over, procrastinate, rack one’s brains, reflect, review, revolve, ruminate, stew over, study, sweat over, think over, turn over, weigh, woolgather


Antonyms: ignore, neglect


جملات نمونه

1. I need a few days to mull things over before I decide if I'm taking the job.
[ترجمه ترگمان]باید قبل از این که تصمیم بگیرم کارم رو انجام بدم، چند روز فکر کنم
[ترجمه گوگل]من قبل از اینکه تصمیمی بگیرم این کار را انجام می دهم، چند روز طول می کشد تا چیزها را بشکنم

2. I'll leave you alone here so you can mull it over.
[ترجمه ترگمان]من تو رو اینجا تنها میذارم تا در موردش فکر کنی
[ترجمه گوگل]من شما را تنها در اینجا ترک، بنابراین شما می توانید آن را بیش از حد

3. I need some time to mull it over before making a decision.
[ترجمه ترگمان]قبل از تصمیم گیری به کمی وقت نیاز دارم
[ترجمه گوگل]من قبل از تصمیم گیری نیاز به زمان زیادی دارم

4. The site is now marked by a Mull granite memorial stone, erected through the efforts of the Eric Liddell Foundation.
[ترجمه ترگمان]این مکان اکنون به وسیله سنگ بنای یادبود \"مول\" بنا شده است که از طریق بنیاد اریک Liddell ساخته شده است
[ترجمه گوگل]این سایت اکنون توسط یک سنگ بنای گرانیت مول ساخته شده است که از طریق تلاش های بنیاد اریک لیدل ساخته شده است

5. These classes offer time to mull over and appreciate how many of their worries are a normal part of pregnancy.
[ترجمه ترگمان]این کلاس ها زمان را برای بررسی و درک این که چقدر از نگرانی های آن ها بخش عادی بارداری است، ارائه می دهند
[ترجمه گوگل]این کلاس ها زمان را برای برانگیختن و قدردانی از این که چند نگرانی آنها بخشی طبیعی از بارداری است را ارائه می دهد

6. Mull of Galloway rock marks for dogfish, small codling and coalfish.
[ترجمه ترگمان]از این قسمت از قسمت صخره ای رد شده است که از dogfish و codling رد شده است
[ترجمه گوگل]مارک مارک گالووی برای مارچوبه، کتک زدن کوچک و نابودی

7. We have wine on the mull.
[ترجمه ترگمان] تو فک - ش شراب داریم
[ترجمه گوگل]ما شراب داریم

8. Now we shall be able to mull some ale!
[ترجمه ترگمان]حالا میتونیم یه مقدار آبجو رو در نظر بگیریم
[ترجمه گوگل]حالا ما قادر خواهیم بود که برخی از آلودگی ها را بشکنیم!

9. What's more, artificial breathing mull be taken, if his breath is weak or he is shock.
[ترجمه ترگمان]در صورتی که تنفس او ضعیف باشد و یا تکان بخورد، تنفس مصنوعی بیشتری باید انجام شود
[ترجمه گوگل]اگر دچار ضعف تنفس یا شوک باشید، به تدریج تنفس مصنوعی انجام می شود

10. Let me mull this over this for a while.
[ترجمه ترگمان]بذار یه کم به این موضوع فکر کنم
[ترجمه گوگل]اجازه دهید من برای مدت زمان طولانی این کار را بکنم

11. He tried to mull things over in his mind.
[ترجمه ترگمان]سعی کرد افکارش را در ذهنش مرور کند
[ترجمه گوگل]او سعی کرد همه چیز را در ذهنش بچرخاند

12. As you mull over your previous partnerships, try thinking about relationship as a verb rather than a noun.
[ترجمه ترگمان]همانطور که در مورد شراکت های قبلی خود فکر می کنید، سعی کنید به جای یک اسم به رابطه به عنوان یک فعل فکر کنید
[ترجمه گوگل]همانطور که شما بیش از مشارکت های گذشته خود می اندیشید، سعی کنید در مورد رابطه به عنوان فعل و نه اسم فکر کنید

13. Democrats mull cuts to schools in stimulus plan.
[ترجمه ترگمان]دموکرات ها در مورد کاهش مدارس در طرح محرک بحث می کنند
[ترجمه گوگل]دموکرات ها در برنامه های تحریک آمیز به مکاتب می رسند

14. This is the optimum angle to tumble and mull the sand.
[ترجمه ترگمان]این زاویه بهینه برای قرار دادن و بررسی ماسه است
[ترجمه گوگل]این زاویه بهینه برای خرد کردن و ماسه سازی است

15. As my old baseball coach, Bill Mull, loved to say, "Faith stands for Fantastic Adventures In Trusting Him. "
[ترجمه ترگمان]به عنوان مربی قدیمی بیسبال من، (بیل مول)دوست داشت بگوید: \" ایمان به دنبال ماجراهای شگفت انگیز در اعتماد به او است \"
[ترجمه گوگل]به عنوان مربی بیس بال قدیمی من، بیل مول، دوست داشت که بگوید: 'ایمان برای ماجراهای خارق العاده ای در اعتماد به او ایستاده است '

She mulled over what she was going to say to her mother-in-law.

او درباره‌ی آنچه می‌خواست به مادر شوهرش بگوید، دقت می‌کرد.


پیشنهاد کاربران

فکر کردن

به فکر افتادن

ژرف و عمیق اندیشیدن


کلمات دیگر: