(عامیانه) نیازمند تعمیر (یا درمان)، خراب، نابسامان
out of whack
(عامیانه) نیازمند تعمیر (یا درمان)، خراب، نابسامان
انگلیسی به فارسی
از ضرب و شتم
انگلیسی به انگلیسی
عبارت ( phrase )
• : تعریف: (informal) not working properly; out of order; badly aligned.
• مشابه: out of commission, out of joint
• مشابه: out of commission, out of joint
• low-spirited, in a bad mood
جملات نمونه
1. The printer's out of whack again.
[ترجمه ترگمان] چاپ دوباره شروع شد
[ترجمه گوگل]چاپگر دوباره از ضرب و شتم خارج می شود
[ترجمه گوگل]چاپگر دوباره از ضرب و شتم خارج می شود
2. After years of dieting, Carol's metabolism was completely out of whack.
[ترجمه ترگمان]بعد از سال ها رژیم گرفتن، متابولیسم کارول به طور کامل از بین رفت
[ترجمه گوگل]پس از سالها رژیم غذایی، متابولیسم کارول به طور کامل از ضربت سخت شد
[ترجمه گوگل]پس از سالها رژیم غذایی، متابولیسم کارول به طور کامل از ضربت سخت شد
3. And they are out of whack, Lovelock was to find out, because of the curious accumulative effects of coevolution.
[ترجمه ترگمان]و آن ها خارج از زمین هستند، اما به خاطر تاثیرات عجیب و انباشته شده از هم تکاملی، باید کشف شود
[ترجمه گوگل]به دلیل عواقب انباشت کنجکاوی همجوشی، آنها ناخوشایند را پیدا کردند
[ترجمه گوگل]به دلیل عواقب انباشت کنجکاوی همجوشی، آنها ناخوشایند را پیدا کردند
4. That things were out of whack.
[ترجمه ترگمان] همه چیز تموم شده بود
[ترجمه گوگل]این چیزها از بیچارگی بود
[ترجمه گوگل]این چیزها از بیچارگی بود
5. Here you can discover exactly how out of whack your daily holiday intake actually was.
[ترجمه ترگمان]در اینجا می توانید دقیقا بدانید که میزان مصرف روزانه شما چقدر است
[ترجمه گوگل]در اینجا می توانید دقیقا چگونگی مصرف روزانه تعطیلات روزانه خود را بیابید
[ترجمه گوگل]در اینجا می توانید دقیقا چگونگی مصرف روزانه تعطیلات روزانه خود را بیابید
6. This is 180 degrees out of whack.
[ترجمه ترگمان]این برابر با ۱۸۰ درجه است
[ترجمه گوگل]این 180 درجه از ضرب و شتم است
[ترجمه گوگل]این 180 درجه از ضرب و شتم است
7. The printer is out of whack again.
[ترجمه ترگمان] پرینتر دوباره تموم شده
[ترجمه گوگل]پرینتر دوباره از بیگانه خارج می شود
[ترجمه گوگل]پرینتر دوباره از بیگانه خارج می شود
8. That said, many things still look out of whack.
[ترجمه ترگمان] اون گفت، خیلی چیزا هنوز از کتک
[ترجمه گوگل]گفتم، چیزهای زیادی هنوز از بیچارگی نگاه می کنند
[ترجمه گوگل]گفتم، چیزهای زیادی هنوز از بیچارگی نگاه می کنند
9. Out of Whack - means to be different from usual or abnormal.
[ترجمه ترگمان]خارج از Whack - وسیله ای برای متفاوت بودن از عادی یا غیر عادی
[ترجمه گوگل]خارج از ضربت سخت زدن - به معنی متفاوت بودن با معمول یا غیر طبیعی است
[ترجمه گوگل]خارج از ضربت سخت زدن - به معنی متفاوت بودن با معمول یا غیر طبیعی است
10. The front wheel of my bicycle is out of whack.
[ترجمه ترگمان]یک چرخ جلوی دوچرخه خرد شده است
[ترجمه گوگل]چرخ جلو دوچرخه من از بی ضرر است
[ترجمه گوگل]چرخ جلو دوچرخه من از بی ضرر است
11. The ecosystem will be thrown out of whack.
[ترجمه ترگمان]این اکو سیستم از ضربه پایین خواهد رفت
[ترجمه گوگل]اکوسیستم از بیچارگی خارج خواهد شد
[ترجمه گوگل]اکوسیستم از بیچارگی خارج خواهد شد
12. The things Bill does are out of whack with what he says.
[ترجمه ترگمان] کارایی که \"بیل\" می کنه با حرفی که میزنه بیرون میان
[ترجمه گوگل]چیزهایی که بیل انجام می دهد با آنچه که او می گوید بی اهمیت است
[ترجمه گوگل]چیزهایی که بیل انجام می دهد با آنچه که او می گوید بی اهمیت است
13. The weather forecast is always out of whack with the weather we actually get.
[ترجمه ترگمان]پیش بینی آب و هوا همیشه با شرایط آب و هوایی که ما واقعا به دست آورده ایم از بین می رود
[ترجمه گوگل]پیش بینی آب و هوا همیشه از لحظه ای با هوا که ما در واقع دریافت می کنیم
[ترجمه گوگل]پیش بینی آب و هوا همیشه از لحظه ای با هوا که ما در واقع دریافت می کنیم
14. Hey, you know what makes me feel all out of whack?
[ترجمه ترگمان]هی، می دونی چی باعث میشه احساس کنم که همه چی رو خراب کنم؟
[ترجمه گوگل]سلام، شما می دانید چه چیزی باعث می شود من از همه ی وجودش خسته شوم؟
[ترجمه گوگل]سلام، شما می دانید چه چیزی باعث می شود من از همه ی وجودش خسته شوم؟
15. I think my left eye is out of whack a little. Maybe I need glasses.
[ترجمه ترگمان] فکر کنم چشم چپم یکم قاطی کرده شاید به عینک نیاز داشته باشم
[ترجمه گوگل]فکر میکنم چشمان چپ کمی کمرنگ شده است شاید به عینک نیاز دارم
[ترجمه گوگل]فکر میکنم چشمان چپ کمی کمرنگ شده است شاید به عینک نیاز دارم
پیشنهاد کاربران
درست کار نکردن
وضعیت نابسامان
خارج از کنترل
مختل
نامیزان
ناجور
ناهماهنگ
نامتعادل
درست کار نمیکنه
تنظیم نیست
از تنظیم خارج شده
برنامه اش به هم خورده
( قارشئب به ترکی )
. Our kitchen scale is out of whack
ناجور
ناهماهنگ
نامتعادل
درست کار نمیکنه
تنظیم نیست
از تنظیم خارج شده
برنامه اش به هم خورده
( قارشئب به ترکی )
. Our kitchen scale is out of whack
کلمات دیگر: