1. the author lashes out at fascism
نویسنده سخت بر فاشیسم می تازد.
2. the author of this dictionary
نویسنده ی این فرهنگ
3. the author surveys contemporary american literature
نویسنده ادبیات معاصر امریکا را برنگری می کند.
4. a well-known author
یک مولف مشهور
5. the junior author of an etymological study
نویسنده ی کهین یک پژوهش در واج ریشه شناسی
6. an autographed text which the author himself gave me
نسخه ی امضا شده ای که خود نویسنده به من اهدا کرده است
7. the great success of his novel put the author in the limelight
موفقیت بزرگ رمان او توجه همگان را به نویسنده جلب کرد.
8. Choose an author as you choose a friend.
[ترجمه ترگمان]زمانی که دوست خود را انتخاب می کنید، یک نویسنده را انتخاب کنید
[ترجمه گوگل]یک نویسنده را به عنوان یک دوست انتخاب کنید
9. He is the author of two books on French history.
[ترجمه رمیسا صیوتی] او نویسنده ی دو کتاب در تاریخ فرانسه است
[ترجمه ترگمان]او نویسنده دو کتاب در تاریخ فرانسه است
[ترجمه گوگل]او نویسنده دو کتاب در تاریخ فرانسه است
10. He was an eighteenth-century author who wrote parodies of other people's works.
[ترجمه ترگمان]او نویسنده قرن هیجدهم بود که parodies از کاره ای دیگران را نقاشی کرد
[ترجمه گوگل]او یک نویسنده قرن هجدهم بود که داستان های کارهای دیگران را نوشت
11. The author portrays life in a refugee camp very vividly.
[ترجمه ترگمان]نویسنده زندگی را در اردوگاه پناهندگان بسیار خوب توصیف می کند
[ترجمه گوگل]این نویسنده بسیار زنده به تصویر کشیدن زندگی در اردوگاه پناهندگان
12. After the play they called for the author to show himself.
[ترجمه ترگمان]پس از نمایش، از نویسنده خواستند تا خود را نشان دهد
[ترجمه گوگل]پس از بازی آنها خواستند که نویسنده خود را نشان دهد
13. The author belongs among the romance writers more than among the novelists.
[ترجمه ترگمان]نویسنده در میان نویسندگان رمان نویسان بیشتر از رمان نویسان است
[ترجمه گوگل]نویسنده به جای نویسندگان عاشقانه بیش از میان نویسندگان رمان است
14. The volume had been personally inscribed by the author.
[ترجمه ترگمان]کتاب شخصا نوشته شده بود
[ترجمه گوگل]حجم شخصا توسط نویسنده نوشته شده است
15. The author of the article is nameless.
[ترجمه ترگمان]نویسنده مقاله بی نام و نشان است
[ترجمه گوگل]نویسنده مقاله بی نام است
16. The author uses disease as a metaphor for the corruption in society.
[ترجمه ترگمان]نویسنده از بیماری به عنوان استعاره برای فساد در جامعه استفاده می کند
[ترجمه گوگل]نویسنده از بیماری به عنوان یک استعاره برای فساد در جامعه استفاده می کند
17. The book has a preface written by the author.
[ترجمه ترگمان]این کتاب مقدمه ای است که نویسنده آن را نوشته است
[ترجمه گوگل]این کتاب مقدمه نوشته شده توسط نویسنده است