کلمه جو
صفحه اصلی

dug


معنی : نوک پستان
معانی دیگر : زمان گذشته و اسم مفعول فعل: dig، (جانور) نوک پستان، سر پستان، کیسه و سر پستان با هم

انگلیسی به فارسی

نوک پستان


قسمت سوم فعل Dig


زمان گذشته ساده فعل Dig


انگلیسی به انگلیسی

• breast, nipple
dug is the past tense and past participle of dig.

Simple Past: dug, Past Participle: dug


مترادف و متضاد

نوک پستان (اسم)
breast, nipple, pap, teat, papilla, tit, dug

جملات نمونه

1. he dug his fingers into the soft earth
او انگشتان خود را در خاک نرم فرو برد.

2. they dug a tunnel under the house of parliament and were going to blow it up
آنها زیر ساختمان پارلمان نقب زدند و می خواستند آن را منفجر کنند.

3. they dug his body out of the snow
جسد او را از زیر برف درآوردند.

4. they dug the well and piled the dirt in the alley
آنها چاه را کندند و خاک آن را در کوچه انباشتند.

5. they dug their own graves
آنان گور خود را کندند.

6. the prisoners dug a tunnel and escaped
زندانیان نقب کندند و فرار کردند.

7. they have dug a huge hole for the new building
برای ساختمان جدید خاکبرداری عظیمی کرده اند.

8. the road builders dug out earth for the camber
جاده سازان برای گرده ماهی کردن جاده خاک برداری کردند.

9. the fertilizer should be well dug in
کود باید خوب (با خاک) آمیخته شود.

10. Gangs of labourers dug the canals.
[ترجمه ترگمان]گروه هایی از کارگران کانال ها را حفر کردند
[ترجمه گوگل]باند کارگران کانال ها را کشیدند

11. We dug a deep pit in the yard.
[ترجمه ترگمان]چاله عمیقی در حیاط حفر کردیم
[ترجمه گوگل]ما حیاط عمیق را در حیاط گودال ریختیم

12. The cat dug his claws into my leg.
[ترجمه ترگمان]گربه چنگالش را در پای من فرو کرد
[ترجمه گوگل]گربه پنجه هایش را به پای من انداخت

13. The workmen dug out a deep channel for the water.
[ترجمه ترگمان]کارگران کانال عمیقی را برای آب بیرون کشیدند
[ترجمه گوگل]کارگران یک کانال عمیق برای آب کشف کردند

14. They dug down to a depth of two metres.
[ترجمه ترگمان]آن ها به عمق دو متر فرو رفتند
[ترجمه گوگل]آنها به عمق دو متر عمیق کشیدند

15. The workmen dug a hole, mended the pipe, and then filled the hole in again.
[ترجمه ترگمان]کارگرها سوراخی پیدا کردند و لوله را تعمیر کردند و دوباره سوراخ را پر کردند
[ترجمه گوگل]کارگران یک حفره حفاری کردند، لوله را اصلاح کردند، و سپس مجددا سوراخ را پر کرد

16. Roads have to be dug up to lay underground cables.
[ترجمه ترگمان]جاده ها باید برای نصب کابل های زیر زمینی حفر شوند
[ترجمه گوگل]جاده ها باید برای نصب کابلهای زیرزمینی بکشند

The cow's dugs were like two full, pendulous sacks.

پستان‌های گاو، مانند دو کیسه‌ی پر و آویزان بودند.


پیشنهاد کاربران

کنده شده ، حفر شده

حفر کردن

گذشته فعل dig به معنی حفر کردن - کندن

حفاری کردن، کندن

حفاری کردن
Carve

کندن

فرو بردن

پیشروی کردن، جلوتر رفتن

1. breast , nipple
2. dug is the past tense and past participle of dig


کلمات دیگر: