کلمه جو
صفحه اصلی

puss


معنی : لب، گربه، دخترک، چهره، زن جوان
معانی دیگر : (زبان کودکان) گربه، پیشی، دهان، پوز، (خودمانی)، صورت، عنق، پک و پوز، چرک

انگلیسی به فارسی

چرک، گربه، پیشی، دخترک، زن جوان، لب، دهان، چهره


گربه، چهره، دخترک، لب، زن جوان


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a cat (used affectionately).

• cat, feline; girl, female (slang); face, visage (slang)
people sometimes call a cat by saying `puss'.

مترادف و متضاد

لب (اسم)
bank, brink, shore, nucleus, lip, cheek, puss

گربه (اسم)
pussy, puss, cat, grimalkin

دخترک (اسم)
pussy, puss, chit, doll

چهره (اسم)
face, physiognomy, visage, feature, puss, kisser

زن جوان (اسم)
puss, moll, girl, lass, lassie

جملات نمونه

1. she smacked him in the puss
زد توی پوزش.

2. She's a sly puss.
[ترجمه ترگمان]او یک گربه موذی است
[ترجمه گوگل]او عجیب و غریب است

3. Dave Gilmore is currently appearing as Widow Twanky in the Arts Theatre's production of "Puss in Boots".
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، دیو گیلمور در حال حاضر به عنوان بیوه زنان بیوه شناخته می شود
[ترجمه گوگل]دیو گیلمور در حال حاضر به عنوان Widow Twanky در تولید تئاتر هنر 'گربه در چکمه' ظاهر می شود

4. Puss had decided to fib a little and claim that his master was called the Marquis of Carabas.
[ترجمه ترگمان]دخترک تصمیم گرفته بود که دروغ بگوید و مدعی شود که اربابش نام آقای مارکی of است
[ترجمه گوگل]گربه تصمیم گرفت به کمی فندک و ادعا کند که استاد او مارکی از Carabas نامیده می شود

5. Puss put some bran and leaves in the sack near where rabbits lived.
[ترجمه ترگمان]گربه مقداری برن و برگ ها را کنار جایی که خرگوش ها در آن زندگی می کردند می گذاشت
[ترجمه گوگل]گربه بعضی از سبوس ها و برگ ها را در کیسه که در آن خرگوش زندگی می کردند قرار داده است

6. Where are you, puss?
[ترجمه ترگمان]کجایی پیشی؟
[ترجمه گوگل]کجایی؟

7. He wasn't a cuddly, picture-book puss.
[ترجمه ترگمان]اون یه دختر دوست داشتنی و دوست داشتنی نبود
[ترجمه گوگل]او متولد شد، کتاب عکس کتاب نیست

8. For the next two months, Puss continued to present the king with gifts from the marquis.
[ترجمه ترگمان]در دو ماه آینده دخترک با هدیه ای از مارکی در حال حاضر به حضور شاه ادامه داد
[ترجمه گوگل]برای دو ماه آینده، گرز ادامه داد: پادشاه را با هدایای مارکیسی ارائه کنید

9. Purrfect choice, eh, pampered puss?
[ترجمه ترگمان]انتخاب Purrfect، ها، پیشی ناز؟
[ترجمه گوگل]انتخاب Purrfect، آره، گربه

10. You're a pretty puss, aren't you?
[ترجمه ترگمان]تو دختر زیبایی هستی، مگه نه؟
[ترجمه گوگل]تو گربه ای هستی، نه؟

11. Puss - in - boots placed some lettuce in the sack and hid.
[ترجمه ترگمان]گربه - چکمه مقداری کاهو روی کیسه گذاشت و پنهان شد
[ترجمه گوگل]چکمه های باریک در کوله قرار داده شده اند و مخفی شده اند

12. The Puss here is a swashbuckler, a world-renowned adventurer.
[ترجمه ترگمان]گربه در اینجا ماجراجو است، یک ماجراجویی مشهور جهانی
[ترجمه گوگل]The Puss here is a swashbuckler، یک ماجراجوی معروف جهان است

13. Now, Puss, tell me true, do you understand his folderol about books and poetry and music and oil paintings and such foolishness?
[ترجمه ترگمان]حالا دخترک، حقیقت را به من بگو، آیا درباره کتاب و شعر و نقاشی و تابلوهای نقاشی و این جور چیزها می فهمی؟
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، گربه، به من بگویید، آیا شما در مورد کتاب و شعر و موسیقی و نقاشی های نفت و چنین احمقانه می دانید؟

14. Puss was startled for a moment.
[ترجمه ترگمان]دخترک لحظه یی یکه خورد
[ترجمه گوگل]گربه برای یک لحظه مبهوت شد

15. I'm glad there's pride in you, Puss.
[ترجمه ترگمان]خوشحالم که بهت افتخار می کنم، گربه
[ترجمه گوگل]من خوشحالم که افتخار میکنم، گربه

She smacked him in the puss.

زد توی پوزش.


پیشنهاد کاربران

a cat.
Informal. a girl or woman: often used as a form of affectionate address.
British. a hare.


کلمات دیگر: