کلمه جو
صفحه اصلی

curable


معنی : علاج پذیر
معانی دیگر : درمان پذیر

انگلیسی به فارسی

علاج‌پذیر


قابل درمان است، علاج پذیر


انگلیسی به انگلیسی

• able to be cured, healable
a curable disease or illness can be cured.

صفت ( adjective )
مشتقات: curably (adv.), curability (n.), curableness (n.)
• : تعریف: able to be cured or healed.
متضاد: incurable, inoperable

- a curable disease
[ترجمه ترگمان] یک بیماری قابل درمان
[ترجمه گوگل] یک بیماری قابل درمان

مترادف و متضاد

علاج پذیر (صفت)
curable

able to be improved, fixed


Synonyms: amenable, capable, correctable, corrigible, healable, improvable, mendable, not hopeless, not too bad, reparative, restorable, subject to cure


Antonyms: incurable, unhelpable


جملات نمونه

1. Most skin cancers are completely curable.
[ترجمه ترگمان]بیشتر سرطان های پوستی کاملا قابل درمان هستند
[ترجمه گوگل]اکثر سرطان های پوست کاملا قابل درمان هستند

2. Some types of cancer are curable.
[ترجمه ترگمان]برخی از انواع سرطان قابل درمان هستند
[ترجمه گوگل]برخی از انواع سرطان قابل درمان هستند

3. It is curable with judicious use of antibiotics.
[ترجمه ترگمان]آن با استفاده خردمندانه از آنتی بیوتیک ها قابل درمان است
[ترجمه گوگل]با استفاده قاطع از آنتی بیوتیک ها قابل درمان است

4. Most skin cancers are curable if treated early.
[ترجمه ترگمان]بیشتر سرطان ها در صورتی قابل درمان هستند که زودتر درمان شوند
[ترجمه گوگل]اکثر سرطان های پوست در صورت ابتلا به زخم درمان می شوند

5. Most skin cancers are completely curable if detected in the early stages.
[ترجمه ترگمان]بیشتر سرطان ها در صورتی که در مراحل اولیه تشخیص داده شوند، کاملا قابل درمان هستند
[ترجمه گوگل]اکثر سرطان های پوست در صورت تشخیص در مراحل اولیه، کاملا درمان می شوند

6. Many illnesses which once killed are today curable.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از بیماری ها که زمانی کشته می شوند، امروز قابل درمان هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از بیماری هایی که یک بار کشته شدند، امروز درمان می شوند

7. It is controllable but not curable.
[ترجمه ترگمان]غیرقابل کنترل است، اما درمان پذیر نیست
[ترجمه گوگل]این قابل کنترل است اما قابل درمان نیست

8. Cervical cancer is usually curable if it is detected early enough.
[ترجمه ترگمان]سرطان گردن گردن معمولا در صورتی قابل درمان است که زود تشخیص داده شود
[ترجمه گوگل]سرطان گردن رحم معمولا دردناک است، اگر آن را به اندازه کافی تشخیص داده شود

9. Tuberculosis is a curable disease.
[ترجمه ترگمان]سل یک بیماری قابل درمان است
[ترجمه گوگل]سل ریوی یک بیماری قابل درمان است

10. Most skin cancers are completely curable, but some can be fatal.
[ترجمه ترگمان]اغلب سرطان های پوستی کاملا قابل درمان هستند، اما برخی می توانند مهلک باشند
[ترجمه گوگل]اکثر سرطان های پوست به طور کامل درمان می شوند، اما بعضی می توانند مرگ آور باشند

11. This is a pity as it is usually curable.
[ترجمه ترگمان]این تاسف است که معمولا درمان پذیر نیست
[ترجمه گوگل]این تاسف است که معمولا درمان می شود

12. I guess everyone said it is 95 percent curable; the treatment is good; you are making a good recovery.
[ترجمه ترگمان]به نظر من همه می گویند که این درمان ۹۵ درصد قابل درمان است؛ درمان خوب است؛ شما بهبودی خوبی درست می کنید
[ترجمه گوگل]من حدس می زنم همه گفته اند که 95 درصد قابل درمان است؛ درمان خوب است؛ شما در حال بهبودی خوب هستید

13. Most sexually transmitted diseases are curable.
[ترجمه ترگمان]اغلب بیماری های مقاربتی قابل درمان هستند
[ترجمه گوگل]بیشترین بیماری های منتقله از راه جنسی، قابل درمان هستند

14. Syndromic case management is effective for most symptomatic curable STIs and screening strategies exist to detect some asymptomatic infections.
[ترجمه ترگمان]مدیریت پرونده Syndromic برای بیشتر علائم بیماری curable قابل درمان است و استراتژی های کنترل برای شناسایی برخی از عفونت های asymptomatic وجود دارد
[ترجمه گوگل]مدیریت بیماری سندرمی موثر بر بسیاری از علائم بالینی STI قابل درمان است و استراتژی های غربالگری برای تشخیص عفونت های بدون علامت وجود دارد

15. Recently made the metal UV - curable inkjet cards and membership card production system.
[ترجمه ترگمان]اخیرا the فلزی UV - قابل درمان inkjet و سیستم تولید کارت عضویت را ایجاد کرده است
[ترجمه گوگل]به تازگی ساخته شده فلزی جوهر افشان UV - قابل درمان و سیستم تولید کارت عضویت

پیشنهاد کاربران

در مان پذیر

( رشته پلیمر ) پخت پذیر با تابش

قابل درمان
علاج پذیر


کلمات دیگر: