کلمه جو
صفحه اصلی

lie with

انگلیسی به فارسی

دروغ با


انگلیسی به انگلیسی

• recline with; have sexual intercourse with

جملات نمونه

1. The blame for the Charleston fiasco did not lie with him.
[ترجمه ترگمان]گناه شکست چارلزتون هم به او دروغ نگفته بود
[ترجمه گوگل]سرزنش فساد چارلستون با او دروغ نگفت

2. The fault does not lie with the government officials.
[ترجمه ترگمان]این خطا با مقامات دولتی وجود ندارد
[ترجمه گوگل]این گسل با مقامات دولتی دروغ نمی گوید

3. Dim the lighting – it is unpleasant to lie with a bright light shining in your eyes.
[ترجمه ترگمان]نور ضعیف نور را روشن می کند - این برای دروغ گفتن در چشمان تو ناخوشایند است
[ترجمه گوگل]نور کم را ببندید - ناخوشایند است که با نور روشن درخشان درخشانتان بماند

4. Part of the blame must lie with social services.
[ترجمه ترگمان]بخشی از مقصر باید با خدمات اجتماعی باشد
[ترجمه گوگل]بخشی از سرزنش باید با خدمات اجتماعی باشد

5. Her sympathies lie with the anti-abortion lobby.
[ترجمه ترگمان]همدردی اون با لابی ضد سقط جنین دروغ میگه
[ترجمه گوگل]همدردی او با لابی ضد سقط جنین است

6. Responsibility for the disaster must ultimately lie with the government.
[ترجمه ترگمان]مسیولیت این فاجعه در نهایت باید با دولت باشد
[ترجمه گوگل]در نهایت مسئولیت فاجعه باید با دولت باشد

7. Sovereign power will continue to lie with the Supreme People's Assembly.
[ترجمه ترگمان]قدرت پادشاه به دروغ گویی با مجلس شورای عالی ادامه خواهد داد
[ترجمه گوگل]قدرت حاکم همچنان در برابر مجمع عالی مردم قرار دارد

8. Ideally, the carpet should lie with the pile running away from the main, or only, window in the room.
[ترجمه ترگمان]در حالت ایده آل، فرش باید با the که از پنجره اصلی یا فقط به پنجره اتاق فاصله دارد، قرار گیرد
[ترجمه گوگل]در حالت ایده آل، فرش باید با شمع هایی که از پنجره اصلی یا تنها در اتاق فرار می کنند، دروغ باشد

9. When he subsided after five minutes, he'd lie with his eyes wide open but unfocused, weeping.
[ترجمه ترگمان]وقتی پنج دقیقه دیگر خوابید، چشمانش کاملا باز بود، اما تمرکزم را از دست داده بود، گریه می کرد
[ترجمه گوگل]هنگامی که او پس از پنج دقیقه فرو میرفت، او با چشمانش باز، اما ناخوشایند، گریه میکرد

10. Does the future lie with diversified financial conglomerates or with highly specialized financial institutions?
[ترجمه ترگمان]آیا آینده با موسسات مالی متنوع یا موسسات مالی بسیار تخصصی ارتباط دارد؟
[ترجمه گوگل]آیا آینده با انحصارگرایی مالی و یا مؤسسات مالی بسیار متخصص دارد؟

11. Catering responsibilities for the prison lie with Mike Lamb, a prison governor whose title is G5 Caterer.
[ترجمه ترگمان]مسئولیت تدارکات زندان با مایک لم، فرماندار زندان که عنوان آن G۵ Caterer است، قرار دارد
[ترجمه گوگل]مسئولیت پذیری غذا برای زندان با مایک لامب، فرماندار زندان که عنوان G5 Caterer است، قرار دارد

12. It does not lie with the team which is striving to implement the programme.
[ترجمه ترگمان]این تیم با تیمی که تلاش می کند برنامه را اجرا کند دروغ نمی گوید
[ترجمه گوگل]با تیمی که در تلاش برای اجرای برنامه است، دروغ نمی گوید

13. These two wigwams lie with their wide ends together.
[ترجمه ترگمان]این دو wigwams که با یکدیگر زندگی می کنند، در کنار هم قرار دارند
[ترجمه گوگل]این دو wigwams دروغ با پایان دادن به گسترده خود را با هم

14. Make several passes through the lie with an unweighted streamer then add enough shot so that the fly starts scraping bottom.
[ترجمه ترگمان]چندین عبور را از طریق دروغ با یک دستگاه streamer unweighted انجام دهید سپس به اندازه کافی عکس بریزید تا مگس شروع به scraping کند
[ترجمه گوگل]چندین گذر را از طریق دروغ با یک جریان نیافته انجام دهید و سپس کافی است که شلیک کنید تا پرواز شروع به خراشیدن کند

پیشنهاد کاربران

مرتبط با
to be decided by, dependent on, or up to someone or something

متوجه شدن، یافته شدن، وجود داشتن، ناشی شدن

Part of the blame must lie with social service
بخشی از سرزنش باید متوجه سازمان خدمات اجتماعی باشد.
the strength of the book lies in the fact that the material is from classroom experience
قدرت کتاب ناشی از این حقیقت است که محتوای آن از تجارب کلاس درس گرد آوری شده است.
and herein lies the key to their achievements
در اینجا کلید دستاورد هایشان وجود دارد. ( یافت می شود )



برعهده بودن، بستگی داشتن، مربوط بودن

به گردن کسی بودن. به عهده کسی بودن.
The blame may lie with my kids
تقصیرها ممکنه گردن بچه های من باشه.

( مشکل، جواب، . . ) در . . . . وجود دارد. . . . problem/answer lies in/with
( مشکل، جواب. . . ) در ارتباط با. . . . وجود دارد.
مشکل از ( آنجا ) . . . است.
مشکل در ( آنجا ) است.
مشکل ( آنجا ) خوابیده است.
جوابش ( آنجا ) خوابیده است.

برعهده کسی بودن
مربوط به کسی بودن

بستگی دارد

وابسته است به، بستگی دارد به. .


کلمات دیگر: