1. any insult to the constitution of a patient suffering from tuberculosis
هر گونه افگار به بنیه ی بیمار مبتلا به سل
2. that insult woke his anger
آن توهین خشم او را برانگیخت.
3. wanton insult
توهین بلا مقدمه
4. add insult to injury
علاوه بر آسیب رساندن توهین هم کردن
5. a downright insult
توهین محض
6. a thermal insult
افگار دمایی (ناشی از حرارت زیاد)
7. an intentional insult
توهین عمدی
8. if you insult my family, i will demand satisfaction
اگر به خانواده ام توهین بکنی درخواست تاوان (یا درخواست دوئل) خواهم کرد.
9. to add insult to injury
علاوه بر آسیب رساندن توهین هم کردن،صدمه زدن و اهانت هم کردن
10. i pocketed their insult and smiled
من توهین آنها را به روی خود نیاوردم و لبخند زدم.
11. to repair an insult
توهین را تلافی کردن
12. he considers it an insult to his intelligence
او آن را نوعی اهانت به عقل و شعور خود تلقی می کند.
13. she responded angrily to the insult
نسبت به آن توهین واکنش خشم آمیزی کرد.
14. he is still steaming over the insult
هنوز از آن توهین به خود می پیچد.
15. i was cut to the quick by the insult
آن توهین قلبم را جریحه دار کرد.
16. she showed remarkable discipline: she did not refer to their insult at all
او خودداری قابل ملاحظه ای از خود نشان داد و اصلا به توهین آنها اشاره ای نکرد.
17. Some advertising is an insult to our intelligence.
[ترجمه ترگمان]برخی تبلیغات به هوش ما توهین هستند
[ترجمه گوگل]برخی از تبلیغات توهین به اطلاعات ما است
18. An insult like that isn't easy to forgive.
[ترجمه ترگمان]یه توهین به این خیلی راحت نیست
[ترجمه گوگل]توهین به این گونه آسان نیست که بخشیده شود
19. We should not insult them, take away their personal effects or try to exact recantations from them, but without exception should treat them sincerely and kindly.
[ترجمه ترگمان]ما نباید به آن ها توهین کنیم، تاثیرات شخصی خود را برداریم و یا سعی کنیم آن ها را از آن ها دقیق بگیریم، اما بدون استثنا باید با آن ها صادقانه و با مهربانی رفتار کنیم
[ترجمه گوگل]ما نباید آنها را توهین کنیم، اثرات شخصی خودمان را برداریم یا سعی کنیم دقیق تر از آنها بپردازیم، اما بدون استثنا، باید آنها را صادقانه و با مهربانی رفتار کنیم
20. I don't mean this as an insult, but I think the team would play better without you.
[ترجمه ترگمان]منظورم این نیست که این یک توهینه، اما من فکر می کنم تیم بدون تو بهتر بازی می کنه
[ترجمه گوگل]من این را به عنوان توهین نیستم، اما من فکر می کنم تیم بدون شما بهتر بازی خواهد کرد
21. His comments were seen as an insult to the president.
[ترجمه ترگمان]نظرات او به عنوان توهین به رئیس جمهور تلقی می شد
[ترجمه گوگل]نظرات او به عنوان توهین به رئیس جمهور دیده می شود
22. What he said stank of insult.
[ترجمه ترگمان] چیزی که اون گفت بوی گند میده
[ترجمه گوگل]آنچه که او گفت، از توهین است
23. The insult still rankled in his mind.
[ترجمه ترگمان]این توهین هنوز در ذهنش بود
[ترجمه گوگل]این توهین هنوز در ذهن او مطرح شده است
24. She was still smarting from the insult.
[ترجمه ترگمان]او هنوز از توهینی که به او کرده بود آزرده شده بود
[ترجمه گوگل]او هنوز از این توهمات هوشمند بود