1. We'll never get there if he doesn't speed up.
[ترجمه امیرمحمد] اگر او سرعتش را زیاد نمیکرد ما هرگز به اونجا نمیرسیدیم
[ترجمه ترگمان]اگر سرعتش را کم نکرد، هرگز به آنجا نمی رسیم
[ترجمه گوگل]ما هرگز از دست نخواهیم داد اگر سرعت نداشته باشد
2. I had already taken steps to speed up a solution to the problem.
[ترجمه ترگمان]من قبلا گام هایی را برای تسریع راه حلی برای این مشکل برداشته بودم
[ترجمه گوگل]قبلا اقداماتی را برای سرعت بخشیدن به راه حل مشکل انجام داده ام
3. Modernization is the key to speed up our agricultural development.
[ترجمه ترگمان]مدرن سازی کلید سرعت بخشیدن به توسعه کشاورزی است
[ترجمه گوگل]مدرن سازی کلیدی برای سرعت بخشیدن به توسعه کشاورزی ما است
4. Exercise is supposed to speed up your metabolism.
[ترجمه ترگمان]این تمرین قرار است متابولیسم شما را تسریع کند
[ترجمه گوگل]قرار است تمرین ورزش به سرعت متابولیسم شما را افزایش دهد
5. They are broadening the bridge to speed up the flow of traffic.
[ترجمه ترگمان]آن ها دارند پل را گسترش می دهند تا جریان ترافیک را تسریع کنند
[ترجمه گوگل]آنها پل را گسترش می دهند تا سرعت جریان ترافیک را افزایش دهند
6. Increasing gravity is known to speed up the multiplication of cells.
[ترجمه ترگمان]افزایش گرانش به سرعت افزایش تکثیر سلول ها شناخته می شود
[ترجمه گوگل]افزایش گرانشی شناخته شده است که باعث افزایش ضرب سلول ها می شود
7. Action had been taken to speed up the release of cheques.
[ترجمه ترگمان]اقدام های لازم برای تسریع چک کردن چک صورت گرفت
[ترجمه گوگل]اقدامات لازم برای تسریع انتشار چک انجام شده است
8. On page 2 twenty tricks to speed up your beauty routine.
[ترجمه ترگمان]در صفحه ۲ بیست ترفند برای سرعت بخشیدن به برنامه زیبایی تان
[ترجمه گوگل]در صفحه 2 بیست ترفند برای سرعت بخشیدن به زیبایی روزمره
9. This system helps speed up access times.
[ترجمه ترگمان]این سیستم به سرعت بخشیدن به زمان دسترسی کمک می کند
[ترجمه گوگل]این سیستم کمک می کند سرعت زمان دسترسی را افزایش دهد
10. The new system will speed up the registration process.
[ترجمه ترگمان]سیستم جدید روند ثبت نام را تسریع خواهد کرد
[ترجمه گوگل]سیستم جدید روند ثبت نام را سرعت می بخشد
11. It will speed up delivery if you complete the official order-form.
[ترجمه ترگمان]اگر فرم سفارش رسمی را تکمیل کنید، تحویل را تسریع خواهد کرد
[ترجمه گوگل]اگر فرم سفارش رسمی را تکمیل کنید، تحویل سریع تر خواهد شد
12. If you speed up your work, we can finish before it is dark.
[ترجمه ترگمان]اگر کارتان را افزایش دهید، می توانیم قبل از تاریک شدن آن را به پایان برسانیم
[ترجمه گوگل]اگر کار خود را سریع انجام دهید، می توانیم قبل از اینکه تاریک می شود را تمام کنیم
13. To speed up publication the presentations have been used unaltered so the book lacks a coherent style or structure.
[ترجمه ترگمان]برای تسریع انتشار مقالات بدون تغییر استفاده شده اند، بنابراین کتاب فاقد یک سبک یا ساختار منسجم است
[ترجمه گوگل]برای تسریع در انتشار، سخنرانیها بدون تغییر باقی مانده است، بنابراین کتاب، سبک یا ساختار منسجمی ندارد
14. Leaders and managers who are trying to speed up the pace of change in their organizations will find themselves pitted against job-mindedness.
[ترجمه ترگمان]رهبران و مدیران که می کوشند تا سرعت تغییر در سازمان های خود را افزایش دهند، خود را در برابر mindedness شغلی قرار خواهند داد
[ترجمه گوگل]رهبران و مدیرانی که سعی در سرعت تغییرات در سازمان های خود دارند، خود را در برابر شغل گریزان خواهند کرد
15. The county promised to speed up building approvals for people who lost their homes in the earthquake.
[ترجمه ترگمان]این استان قول داده است که برای افرادی که خانه های خود را در زلزله از دست داده اند، مصوبات ساختمان را تسریع کند
[ترجمه گوگل]این شهرستان وعده داده شده برای سرعت بخشیدن به تصویب ساختمان برای افرادی که خانه خود را در زمین لرزه از دست دادند
16. Measures should be taken to halt the speed-up in population growth.
[ترجمه ترگمان]اقدامات باید برای توقف سرعت رشد جمعیت اتخاذ شوند
[ترجمه گوگل]باید اقداماتی صورت گیرد تا سرعت رشد جمعیت را متوقف کند
17. The speedup in the rate of change, especially within the past two decades, is well known.
[ترجمه ترگمان]سرعت در نرخ تغییر، به خصوص در دو دهه اخیر، به خوبی شناخته شده است
[ترجمه گوگل]سرعت بخشیدن به میزان تغییرات، به ویژه در دو دهه گذشته، به خوبی شناخته شده است
18. But Democrats say the speedup would undermine the work of a commission that is developing standards for a new statewide test.
[ترجمه ترگمان]اما دموکرات ها می گویند که سرعت کار کمیسیون را تضعیف می کند که در حال توسعه استانداردها برای یک آزمون سطح ایالتی جدید است
[ترجمه گوگل]اما دموکرات ها می گویند که سرعت بخشیدن به کار کمیته ای است که استانداردهای یک آزمایش جدید در سطح کشور را توسعه می دهد
19. Anyone who thinks about the speedup of change must sense that it has a lot to do with modern technology.
[ترجمه ترگمان]هر کسی که در مورد سرعت تغییر فکر می کند باید احساس کند که باید با تکنولوژی مدرن ارتباط زیادی داشته باشد
[ترجمه گوگل]هرکسی که در مورد سرعت بخشیدن به تغییر فکر میکند باید این را حس کند که با فناوری مدرن ارتباط دارد
20. Fortunately the process is explicitly parallel and were it to be run on multiprocessor hardware then there could be substantial speed-up.
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه فرآیند به طور واضح موازی است و قرار است روی سخت افزار multiprocessor اجرا شود، پس می تواند سرعت قابل توجهی داشته باشد
[ترجمه گوگل]خوشبختانه این فرآیند به صراحت موازی است و باید بر روی سخت افزار چند پردازنده اجرا شود، بنابراین می تواند سرعت قابل توجهی داشته باشد
21. Experimental results show that the speedup ratio is satisfied with pipeline parallel.
[ترجمه ترگمان]نتایج تجربی نشان می دهند که نسبت سرعت به موازات خط لوله ارضا می شود
[ترجمه گوگل]نتایج تجربی نشان می دهد که نسبت سرعت گیری با خط لوله موازی رضایت بخش است
22. Release ache after operation and speedup the period of recovery.
[ترجمه ترگمان]درد را بعد از عملیات و تسریع در دوره بهبودی رها کنید
[ترجمه گوگل]درد پس از عمل را از بین ببرید و دوره بهبودی را تسریع کنید
23. Domains specific reconfigurable function unit (DSRFU) can still speedup the applications, while providing domain flexibility.
[ترجمه ترگمان]یک واحد تابع مجدد با قابلیت پیکربندی مجدد خاص (DSRFU)هنوز می تواند به برنامه های کاربردی سرعت بخشد، در حالی که انعطاف پذیری دامنه را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]دامنه های خاص تابع قابلیت reconfigurable function (DSRFU) هنوز هم می تواند برنامه های کاربردی را سرعت بخشید، در حالی که ارائه انعطاف پذیری دامنه
24. This paper discusses this deeply, and offers a speedup method.
[ترجمه ترگمان]این مقاله به طور عمیق درباره این موضوع بحث می کند و یک روش تسریع ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]این مقاله به طور عمیقی بحث می کند و روش صعودی را ارائه می دهد
25. With the given accuracy, the line speedup is obtained, and the parallel implementation efficiency over 90% is reached.
[ترجمه ترگمان]با توجه به دقت ارایه شده، سرعت خطی بدست می آید و کارایی پیاده سازی موازی بیش از ۹۰ % بدست می آید
[ترجمه گوگل]با دقت داده شده، افزایش سرعت خط به دست می آید و راندمان اجرای موازی بیش از 90٪ رسیده است
26. This yields a speedup of 750 milliseconds.
[ترجمه ترگمان]این منجر به سرعت ۷۵۰ میلی ثانیه می شود
[ترجمه گوگل]این باعث افزایش سرعت 750 میلی ثانیه می شود
27. Compared with serial computation mode, the speedup can be 21 ~105 times .
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با حالت محاسبه سریال، سرعت می تواند برابر با ۲۱ تا ۱۰۵ بار باشد
[ترجمه گوگل]در مقایسه با حالت محاسبات سریال، سرعت می تواند 21 تا 105 بار باشد
28. The speedup has been an aggregation of our work in the past few years, and has been accomplished mostly by trial-and-error.
[ترجمه ترگمان]سرعت بخشی از کار ما در چند سال گذشته بوده است و بیشتر از طریق آزمون و خطا انجام شده است
[ترجمه گوگل]سرعت بخشیدن به کارهای ما در چند سال گذشته بوده و عمدتا توسط آزمایش و خطا انجام شده است
29. Such a speedup makes cooperation among far - flung groups of people easy where previously had been impossible.
[ترجمه ترگمان]چنین سرعت باعث می شود که هم کاری میان گروه های پراکنده از مردم آسان باشد که قبلا غیر ممکن بود
[ترجمه گوگل]چنین سرعت بخشیدن به همکاری میان افرادی که دچار افسردگی شده اند، آسان تر می شود، زیرا قبلا غیرممکن بود