شر یه کاری رو کندن ( کاری را بانجام/پایان رساندن )
get out of the way
پیشنهاد کاربران
به پایان رساندن وتمام کردن یک کار مشکل ( از سر راه برداشتن )
to finish doing something, especially something difficult or unpleasant
I can’t wait to get all this housework out of the way
کاری را از سر راه برداشتن ( کاری را به انجام رساندن، پایان دادن )
مانع تراشی نکنید. از سر راهش کنار روید.
To stop obstructing or impeding someone; to move out of someone's path
To stop obstructing or impeding someone; to move out of someone's path
از سر راه کنار رفتن
move out of the way of sth or sb
از سر راه کنار رفتن
از سر راه کنار رفتن
بکش کنار
make a hole
قال قضیه ای را کندن
کلمات دیگر: