1. Hooky, naturally, has to prove his machismo by going on the scariest rides twice.
[ترجمه ترگمان]طبیعتا، باید با رفتن به وحشتناک ترین rides، machismo را ثابت کند
[ترجمه گوگل]Hooky، به طور طبیعی، مجبور است دوچرخه سواری خود را با عجله انجام دهد
2. Let's play hooky today.
[ترجمه پریا] بیا از مدرسه جیم بزنیم ( بدون اجاره بیرون رفتن از مدرسه
[ترجمه ترگمان]بیا امروز کلک بزنیم
[ترجمه گوگل]بیایید امروز باهوش باشیم
3. A boy playing hooky in Texas is not a criminal who is put away for study.
[ترجمه ترگمان]پسری که در تگزاس بازی می کند، یک جنایتکار نیست که برای تحصیل کنار گذاشته می شود
[ترجمه گوگل]پسر بچه ای که در تگزاس بازی می کند، یک جنایتکار نیست که برای تحصیل به سر می برد
4. He'd played hooky again and ridden the train out to Brooklyn.
[ترجمه ترگمان]دوباره کلک زد و با قطار به بروکلین رفت
[ترجمه گوگل]او دوباره گره خورده بود و قطار را به بروکلین سوار کرد
5. Though he often plays hooky, he does well in study.
[ترجمه ترگمان]اگر چه او غالبا hooky بازی می کند، در تحصیل به خوبی عمل می کند
[ترجمه گوگل]اگرچه او اغلب بازی می کند، او در مطالعه خوب عمل می کند
6. Play hooky. I won't spill the beans.
[ترجمه ترگمان] کلک بازی کنیم من لوبیا بر نمی دارم
[ترجمه گوگل]بازی قلبی من نخود را نخواهم ریخت
7. Because I got caught playing hooky.
[ترجمه ترگمان] چون وقتی داشتم کلک بازی می کردم
[ترجمه گوگل]از آنجا که من دست و پا چلفتی گرفتم
8. Hey, I may play hooky once in a while, but I usually study hard.
[ترجمه ترگمان]هی، من می تونم یه زمانی کلک بزنم اما معمولا سخت درس میخونم
[ترجمه گوگل]هی، من ممکن است یک بار در یک لحظه بازی گره خورده باشم، اما معمولا به سختی مطالعه می کنم
9. Jake: Play hooky? If the thing kown by Mr wang, we shall die.
[ترجمه ترگمان]کلک بازی کنیم؟ اگر موضوع آقای وانگ گو له شود ما خواهیم مرد
[ترجمه گوگل]جیک: بازی بامزه است؟ اگر چیزی که توسط آقای وانگ بریده شود، ما باید بمیریم
10. Hey, you really never played hooky when you were a kid?
[ترجمه ترگمان]هی، تو واقعا وقتی بچه بودی هیچ کاری نکردی؟
[ترجمه گوگل]هی، شما واقعا هیچ وقت بازی نمی کردید وقتی بچه بودید؟
11. Youngsters who play hooky are usually bored with some courses.
[ترجمه ترگمان]نوجوانانی که بازی می کنند معمولا با برخی دوره ها حوصله اش سر می روند
[ترجمه گوگل]جوانان بازی که اغراق آمیز هستند معمولا با بعضی از دوره ها خسته می شوند
12. We all played hooky today and went to a movie.
[ترجمه ترگمان]ما همه امروز کارمون رو شروع کردیم و رفتیم به یه فیلم
[ترجمه گوگل]امروزه همه ما بازی های گرانقیمت داریم و به یک فیلم رفتیم
13. The schoolboy is often cutting classes and hooky.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان مدرسه اغلب کلاس ها و hooky را قطع می کنند
[ترجمه گوگل]مدرسه اغلب کلاس های برش و غریبه است
14. Unfortunately, one day the fawn who played hooky stepped in a snare and was trapped.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، یک روز the که کلک را بازی می کرد، تله گذاشت و به دام افتاد
[ترجمه گوگل]متأسفانه، روزی که خدایانی که در یک دام و در دام افتاده بودند، به دام افتادند
15. The boy was whipped for playing hooky.
[ترجمه ترگمان]پسر به خاطر کلک زدن شلاق می خورد
[ترجمه گوگل]این پسر برای بازی با حقه بازی شلاق زده بود