سرعت مجاز، حداکثر سرعت مجز در جاده ها وغیره
speed limit
سرعت مجاز، حداکثر سرعت مجز در جاده ها وغیره
انگلیسی به فارسی
سرعت مجاز، حداکثر سرعت مجز در جاده ها وغیره
محدودیت سرعت، حد مجاز سرعت، سرعت مجاز، حد اکثر سرعت مجز در جاده ها و غیره
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: the highest legal driving speed in a state or on a road or portion of a road.
• maximal or minimal driving speed that is allowed by law
the speed limit on a road is the maximum speed at which you can legally drive on it.
the speed limit on a road is the maximum speed at which you can legally drive on it.
جملات نمونه
1. Slow down - you're breaking the speed limit.
[ترجمه مهسا] شماسرعت مجازراردکردید
[ترجمه ترگمان]سرعتت رو کم کن - تو داری حد سرعت رو می شکنی[ترجمه گوگل]آهسته کردن - شما حد مجاز را از دست می دهید
2. Make sure you keep within the new lower speed limit.
[ترجمه ترگمان]دقت کنید که در محدوده سرعت پایین تر حرکت کنید
[ترجمه گوگل]اطمینان حاصل کنید که در حد جدید سرعت پایین نگه دارید
[ترجمه گوگل]اطمینان حاصل کنید که در حد جدید سرعت پایین نگه دارید
3. You've got to keep to the speed limit.
[ترجمه مهسا] شمابایدسرعت مجازرارعایت کنید
[ترجمه ترگمان]باید به سرعت مجاز حرکت کنی[ترجمه گوگل]شما باید حد مجاز را حفظ کنید
4. The police stopped him for exceeding the speed limit.
[ترجمه امین جهانگرد] پلیس او را بخاطر رد کردن سرعت مجاز متوقف کرد.
[ترجمه ترگمان]پلیس او را به خاطر تجاوز بیش از حد سرعت متوقف کرد[ترجمه گوگل]پلیس او را برای بیش از حد سرعت متوقف کرد
5. The new speed limit does not solve the problem, but it is a step in the right direction.
[ترجمه ترگمان]محدوده سرعت جدید مساله را حل نمی کند، اما این یک گام در جهت درست است
[ترجمه گوگل]محدودیت سرعت جدید مشکل را حل نمی کند، اما این یک گام در جهت درست است
[ترجمه گوگل]محدودیت سرعت جدید مشکل را حل نمی کند، اما این یک گام در جهت درست است
6. The road has a 30 mph speed limit.
[ترجمه ترگمان]این جاده دارای محدوده سرعت ۳۰ مایل بر ساعت است
[ترجمه گوگل]جاده دارای محدودیت سرعت 30 مایل در ساعت است
[ترجمه گوگل]جاده دارای محدودیت سرعت 30 مایل در ساعت است
7. He was driving over the 60 mph speed limit.
[ترجمه ترگمان]او با سرعت ۶۰ مایل بر ساعت رانندگی می کرد
[ترجمه گوگل]او بیش از حد سرعت 60 مایل در ساعت رانندگی کرد
[ترجمه گوگل]او بیش از حد سرعت 60 مایل در ساعت رانندگی کرد
8. He accepts he was exceeding the speed limit.
[ترجمه امین جهانگرد] او قبول کرد که سرعت مجاز را رد کرده بود
[ترجمه ترگمان]او قبول می کند که او بیش از حد مجاز تجاوز کرده است[ترجمه گوگل]او میپذیرد او از حد مجاز بالاتر است
9. The new speed limit on this road becomes effective from 1 June.
[ترجمه ترگمان]محدودیت سرعت جدید در این جاده از ۱ ژوئن به بعد موثر خواهد بود
[ترجمه گوگل]محدودیت سرعت جدید در این جاده از تاریخ 1 ژوئن موثر است
[ترجمه گوگل]محدودیت سرعت جدید در این جاده از تاریخ 1 ژوئن موثر است
10. Drivers who exceed the speed limit can expect to be fined heavily.
[ترجمه امین جهانگرد] رانندگانی که سرعت مجاز را رد میکنند میتونن انتظار داشته باشن که بشدت جریمه شوند.
[ترجمه ترگمان]رانندگان که بیشتر از حد مجاز تجاوز می کنند، می توانند به شدت جریمه شوند[ترجمه گوگل]رانندگانی که از حد مجاز فراتر رفته اند میتوانند به شدت جریمه شوند
11. The speed limit must be rigidly enforced.
[ترجمه ترگمان]حد سرعت باید به طور کامل اجرا شود
[ترجمه گوگل]محدودیت سرعت باید به شدت اجرا شود
[ترجمه گوگل]محدودیت سرعت باید به شدت اجرا شود
12. Mr Foster confessed that he'd broken the speed limit.
[ترجمه ترگمان]آقای فاستر اعتراف کرد که محدوده سرعت را شکسته است
[ترجمه گوگل]آقای فاستر اعتراف کرد که محدودیت سرعت را از دست داده است
[ترجمه گوگل]آقای فاستر اعتراف کرد که محدودیت سرعت را از دست داده است
13. The speed limit is lower in built-up areas.
[ترجمه ترگمان]محدوده سرعت در مناطق ساخته شده است
[ترجمه گوگل]محدودیت سرعت در مناطق ساخته شده پایین است
[ترجمه گوگل]محدودیت سرعت در مناطق ساخته شده پایین است
14. The speed limit on this road is 70 mph.
[ترجمه ترگمان]سرعت سرعت در این جاده ۷۰ مایل بر ساعت است
[ترجمه گوگل]محدودیت سرعت این جاده 70 مایل در ساعت است
[ترجمه گوگل]محدودیت سرعت این جاده 70 مایل در ساعت است
15. The speed limit is 40 miles per hour.
[ترجمه ترگمان]محدوده سرعت ۴۰ مایل در ساعت است
[ترجمه گوگل]محدودیت سرعت 40 مایل در ساعت است
[ترجمه گوگل]محدودیت سرعت 40 مایل در ساعت است
پیشنهاد کاربران
محدودیت سرعت
The fastest speed you are permitted to go
سرعت مجاز
exceed/break the speed limit
سرعت مجاز را رد کردن
exceed/break the speed limit
سرعت مجاز را رد کردن
سرعت مطمئنه، سرعت مجاز ( در رانندگی با وسایل نقلیه موتوری )
نهایت سرعت
speed limit ( حملونقل درون شهری - جاده ای )
واژه مصوب: حد سرعت
تعریف: حداکثر یا حداقل سرعت مناسب برای بخشی از راه که قانون آن را تعیین میکند
واژه مصوب: حد سرعت
تعریف: حداکثر یا حداقل سرعت مناسب برای بخشی از راه که قانون آن را تعیین میکند
کلمات دیگر: