شکست خورده
defeatist
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: one who regards losing or failing as inevitable or accepts it with resignation.
صفت ( adjective )
• : تعریف: characterized by an acceptance or expectation of failure.
- His defeatist attitude drained our morale.
[ترجمه سحر] نگرش مأیوسانۀ او روحیۀ ما را خراب کرد.
[ترجمه ترگمان] طرز رفتار defeatist روحیه ما را خالی کرد[ترجمه گوگل] نگرش شکست ناپذیر او، روحیه ما را تخریب کرد
• one resigned to failure or defeat
resigned to failure or defeat
a defeatist is someone who thinks or talks in a way that suggests that they expect to be unsuccessful. count noun here but can also be used as an adjective. e.g. i was in a defeatist mood when he told me the result.
resigned to failure or defeat
a defeatist is someone who thinks or talks in a way that suggests that they expect to be unsuccessful. count noun here but can also be used as an adjective. e.g. i was in a defeatist mood when he told me the result.
جملات نمونه
1. I don't approve of your defeatist attitude.
[ترجمه ترگمان]من طرز برخورد تو را تایید نمی کنم
[ترجمه گوگل]من از نگرش شکستخاطر شما موافق نیستم
[ترجمه گوگل]من از نگرش شکستخاطر شما موافق نیستم
2. He is a pessimist and a defeatist.
[ترجمه ترگمان]او بدبین و بدبین است
[ترجمه گوگل]او بدبین و شکست خورده است
[ترجمه گوگل]او بدبین و شکست خورده است
3. I can't believe it - you're such a defeatist!
[ترجمه ترگمان]باورم نمی شه که تو یه همچین a هستی!
[ترجمه گوگل]من نمیتوانم باور کنم - شما چنین شکستی هستید!
[ترجمه گوگل]من نمیتوانم باور کنم - شما چنین شکستی هستید!
4. Being defeatist will get us nowhere.
[ترجمه ترگمان] defeatist بودن ما رو هیچ جا پیدا نمی کنه
[ترجمه گوگل]در حال شکست دادن ما هیچ جایی نخواهیم یافت
[ترجمه گوگل]در حال شکست دادن ما هیچ جایی نخواهیم یافت
5. He's got such a defeatist attitude.
[ترجمه ترگمان]رفتارش عجیب و غریب است
[ترجمه گوگل]او چنین نگرشی شکست خورده ای دارد
[ترجمه گوگل]او چنین نگرشی شکست خورده ای دارد
6. In my view, then, it was rather defeatist from a vocational standpoint to adopt a stance like Mr Graham's.
[ترجمه ترگمان]به نظر من، در نظر من، از دیدگاه حرفه ای defeatist برای اتخاذ موضعی مثل آقای گراه ام defeatist بود
[ترجمه گوگل]به نظر من، پس از آن، جایگاه شایسته ای را از دیدگاه حرفه ای گرفتم تا موقعیتی نظیر آقای گراهام را اتخاذ کنم
[ترجمه گوگل]به نظر من، پس از آن، جایگاه شایسته ای را از دیدگاه حرفه ای گرفتم تا موقعیتی نظیر آقای گراهام را اتخاذ کنم
7. This temporary development fostered both revisionist and defeatist views of the proletarian revolution in the imperialist countries.
[ترجمه ترگمان]این توسعه موقتی هم revisionist و هم دیدگاه های defeatist از انقلاب کارگری در کشورهای استعمارگر را پرورش داد
[ترجمه گوگل]این توسعه موقت، دیدگاه های تجدیدنظرطلبی و شکست ناپذیر از انقلاب پرولتری در کشورهای امپریالیستی را تقویت کرد
[ترجمه گوگل]این توسعه موقت، دیدگاه های تجدیدنظرطلبی و شکست ناپذیر از انقلاب پرولتری در کشورهای امپریالیستی را تقویت کرد
8. What a sceptical or defeatist system needs is motivation.
[ترجمه ترگمان]آنچه که یک سیستم مشکوک و یا defeatist نیاز دارد انگیزه است
[ترجمه گوگل]یک سیستم شکاک یا شکست خورده، انگیزه است
[ترجمه گوگل]یک سیستم شکاک یا شکست خورده، انگیزه است
9. Being a bit defeatist, aren't you, McCormack?
[ترجمه ترگمان]تو یه کم defeatist، مگه نه \"mccormack\"؟
[ترجمه گوگل]آیا شما کمکتان می کنید، مک کورمک؟
[ترجمه گوگل]آیا شما کمکتان می کنید، مک کورمک؟
10. If these defeatist sentiments seize us, happiness will be far away from us.
[ترجمه ترگمان]اگر این احساسات defeatist ما را تسخیر کنند، شادی از ما دور خواهد بود
[ترجمه گوگل]اگر این احساسات شکستخورده ما را بگیرد، خوشبختی از ما دور خواهد بود
[ترجمه گوگل]اگر این احساسات شکستخورده ما را بگیرد، خوشبختی از ما دور خواهد بود
11. Some will argue that defining success down is defeatist.
[ترجمه ترگمان]برخی استدلال می کنند که تعریف موفقیت down است
[ترجمه گوگل]برخی معتقدند که تعریف موفقیت در موفقیت، شکست خورده است
[ترجمه گوگل]برخی معتقدند که تعریف موفقیت در موفقیت، شکست خورده است
12. How defeatist does the imitation - Gothic interior appear, once this has been realized.
[ترجمه ترگمان]وقتی این موضوع تحقق یافت چگونه فضای داخلی به سبک گوتیک ظاهر می شود
[ترجمه گوگل]چطور شکست بخشی تقلید را انجام می دهد - بعد از این که متوجه شد، داخلی گوته ظاهر می شود
[ترجمه گوگل]چطور شکست بخشی تقلید را انجام می دهد - بعد از این که متوجه شد، داخلی گوته ظاهر می شود
13. It is a horribly defeatist slogan.
[ترجمه ترگمان]این یک شعار وحشتناک است
[ترجمه گوگل]این شعار وحشیانه شکست خورده است
[ترجمه گوگل]این شعار وحشیانه شکست خورده است
14. He failed again and again simply because he had maintained his defeatist attitude.
[ترجمه ترگمان]او بارها و بارها شکست خورد چون طرز رفتار defeatist را حفظ کرده بود
[ترجمه گوگل]او دوباره و دوباره شکست خورده بود، زیرا او موضع شکست ناپذیر خود را حفظ کرده بود
[ترجمه گوگل]او دوباره و دوباره شکست خورده بود، زیرا او موضع شکست ناپذیر خود را حفظ کرده بود
15. There is no point going out there with a defeatist attitude.
[ترجمه ترگمان]هیچ دلیلی برای رفتن به اونجا وجود نداره
[ترجمه گوگل]هیچ نقطه ای وجود ندارد که با نگرش شکست ناپذیر باشد
[ترجمه گوگل]هیچ نقطه ای وجود ندارد که با نگرش شکست ناپذیر باشد
پیشنهاد کاربران
شکست گرا
( نگرش، شخص. . . ) از پیش بازنده
محکوم به شکست
defeatist view
رویکرد/دیدگاه محکوم به شکست
defeatist view
رویکرد/دیدگاه محکوم به شکست
کلمات دیگر: