(با خنده و تمسخر) راندن یا رد کردن یا بیرون کردن
laugh off
(با خنده و تمسخر) راندن یا رد کردن یا بیرون کردن
انگلیسی به فارسی
خندیدن
انگلیسی به انگلیسی
• dismiss casually, reject as trivial, disregard
جملات نمونه
1. The president laughed off the awkward situation.
[ترجمه ترگمان]رئیس از وضع ناراحت کننده ای که به او دست داده بود، خندید
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور وضعیت ناخوشایند خندید
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور وضعیت ناخوشایند خندید
2. The couple laughed off rumours that their marriage was in trouble.
[ترجمه ترگمان]چند نفر از این شایعات به خنده افتادند که ازدواج آن ها به دردسر افتاده است
[ترجمه گوگل]این زوج خندیدند شایعاتی که ازدواج آنها در معرض مشکل بود
[ترجمه گوگل]این زوج خندیدند شایعاتی که ازدواج آنها در معرض مشکل بود
3. He laughed off the embarrassing situation.
[ترجمه ترگمان]از این وضعیت خجالت آور به خنده افتاد
[ترجمه گوگل]او وضعیت شرم آور را خندید
[ترجمه گوگل]او وضعیت شرم آور را خندید
4. The play was so bad that it was laughed off the stage.
[ترجمه ترگمان]نمایش آنقدر بد بود که از روی صحنه خندیده بود
[ترجمه گوگل]بازی خیلی بد بود که از صحنه خندید
[ترجمه گوگل]بازی خیلی بد بود که از صحنه خندید
5. An actor has to learn to laugh off bad reviews.
[ترجمه ترگمان]یک بازیگر باید یاد بگیرد که از بررسی های بد خنده اش بگیرد
[ترجمه گوگل]یک بازیگر باید یاد بگیرد که نظرات بد را خنده کند
[ترجمه گوگل]یک بازیگر باید یاد بگیرد که نظرات بد را خنده کند
6. The dancer was laughed off the stage.
[ترجمه ترگمان]رقاص به خنده افتاد
[ترجمه گوگل]رقصنده از صحنه خندید
[ترجمه گوگل]رقصنده از صحنه خندید
7. He laughed off suggestions that he was going to resign.
[ترجمه ترگمان]وی از پیشنهاداتی که قصد استعفا داشت، خندید
[ترجمه گوگل]او پیشنهاداتی را مبنی بر اینکه او قصد دارد استعفا دهد، خندید
[ترجمه گوگل]او پیشنهاداتی را مبنی بر اینکه او قصد دارد استعفا دهد، خندید
8. He never dreamed that his request would be laughed off as a childish fancy.
[ترجمه ترگمان]هرگز تصورش را هم نمی کرد که این تقاضای او به عنوان یک خیال بچگانه به خنده افتد
[ترجمه گوگل]او هرگز رویای خود را نکرد که درخواست او خنده خواهد شد به عنوان یک فانتزی کودکانه
[ترجمه گوگل]او هرگز رویای خود را نکرد که درخواست او خنده خواهد شد به عنوان یک فانتزی کودکانه
9. This is a mistake that can't easily be laughed off.
[ترجمه ترگمان]این یک اشتباه است که به سادگی نمی شود خندید
[ترجمه گوگل]این یک اشتباه است که به راحتی نمی توان خندید
[ترجمه گوگل]این یک اشتباه است که به راحتی نمی توان خندید
10. Read some jokes and laugh off your worries.
[ترجمه ترگمان]یه سری جوک بخون و نگران worries باش
[ترجمه گوگل]بعضی از جوک ها را بخوانید و نگرانی های خود را خنده کنید
[ترجمه گوگل]بعضی از جوک ها را بخوانید و نگرانی های خود را خنده کنید
11. Knox laughed off rumors that he would be running for mayor.
[ترجمه ترگمان]ناکس \"از شایعاتی که داره دنبال شهردار میگرده\" به خنده افتاد
[ترجمه گوگل]ناکس خنده شایعاتی را که برای شهردار در نظر گرفته بود خندید
[ترجمه گوگل]ناکس خنده شایعاتی را که برای شهردار در نظر گرفته بود خندید
12. The MP laughed off the remarks as media misrepresentation.
[ترجمه ترگمان]نماینده مجلس این اظهارات را به عنوان ارائه اطلاعات نادرست رسانه ای به سخره گرفت
[ترجمه گوگل]این کمپانی از این سخنان به عنوان رسانه غلط سخن می گوید
[ترجمه گوگل]این کمپانی از این سخنان به عنوان رسانه غلط سخن می گوید
13. She tried to laugh off their remarks, but I could see she was hurt.
[ترجمه ترگمان]سعی کرد به حرف آن ها بخندد اما من می توانستم ببینم که او صدمه دیده است
[ترجمه گوگل]او سعی کرد سخنان خود را خنده کند اما من می توانستم ببینم او صدمه دیده بود
[ترجمه گوگل]او سعی کرد سخنان خود را خنده کند اما من می توانستم ببینم او صدمه دیده بود
14. She bravely laughed off her stomoch pain.
[ترجمه ترگمان]او با شجاعت تمام از درد stomoch خود خندید
[ترجمه گوگل]او شجاعانه خندید درد خود را stomoch
[ترجمه گوگل]او شجاعانه خندید درد خود را stomoch
پیشنهاد کاربران
جک گفتن
به تمسخر یا شوخی گرفتن امری جدی
به شوخی گرفتن
با خنده زیر سبیلی رد کردن ( یک موضوع )
با خنده از کنار یک موضوع گذشتن ( نادیده گرفتن اشتباه دیگران )
ریشخند کردن
با خنده از سر گذراندن
با خنده رفع و رجوع کردن
با خنده از کنار یک موضوع گذشتن ( نادیده گرفتن اشتباه دیگران )
ریشخند کردن
با خنده از سر گذراندن
با خنده رفع و رجوع کردن
کلمات دیگر: