کلمه جو
صفحه اصلی

rhyme


معنی : نظم، شعر، قافیه، سجع، پساوند، سخن قافیه دار، بساوند، شعر گفتن، هم قافیه شدن، قافیه ساختن، سخنوری کردن
معانی دیگر : شعر (قافیه دار)، واژه ی هم قافیه (با واژه ی دیگر)، هم پساوند، قافیه دار کردن، قافیه پردازی کردن، هم قافیه بودن یا شدن، هم پساوند شدن (rime هم می نویسند)

انگلیسی به فارسی

( rime ) قافیه، پساوند، شعر، سخن قافیه دار، نظم،قافیه ساختن، هم قافیه شدن، شعر گفتن، بساوند


قافیه، شعر، سجع، نظم، پساوند، سخن قافیه دار، بساوند، شعر گفتن، هم قافیه شدن، قافیه ساختن، سخنوری کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
عبارات: rhyme or reason
(1) تعریف: a word that ends with the same vowel sound or vowel and consonant combination as another word beginning with a different sound or cluster of sounds.

- "High" is a rhyme for "fly."
[ترجمه ملیحه ملائی] کلمۀ �high� با �fly� هم قافیه است.
[ترجمه ترگمان] \"بلند\" شعری برای \"مگس\" است
[ترجمه گوگل] 'بالا' یک قافیه برای 'پرواز' است
- "Sip," skip" and "trip" are rhymes for "flip."
[ترجمه ترگمان] \"Sip\"، \"جست وخیز کردن\" و \"سفر\"، آهنگی برای \"فلیپ فلاپ\" هستند
[ترجمه گوگل] 'سیب'، 'جست و خیز' و 'سفر' قافیه برای 'تلنگر' است

(2) تعریف: a similarity or identity in the sounds at the ends of two or more words or lines of verse.

- Many English poems use rhyme.
[ترجمه ترگمان] بسیاری از اشعار انگلیسی از شعر استفاده می کنند
[ترجمه گوگل] بسیاری از اشعار انگلیسی از قافیه استفاده می کنند

(3) تعریف: poetry or verse using words that rhyme, esp. at the ends of lines.

- I've had this book of rhyme since I was child.
[ترجمه ترگمان] از وقتی بچه بودم این کتاب قافیه را داشتم
[ترجمه گوگل] من این کتاب از قافیه را از زمانی که کودک بودم، داشتم
- Our mother often read us nursery rhymes at bedtime.
[ترجمه ترگمان] مادرمون موقع خواب شعر nursery رو میخوند
[ترجمه گوگل] مادر ما اغلب در هنگام خواب از قافیه های مهد کودک خواند
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: rhymes, rhyming, rhymed
(1) تعریف: to match (a word or words) with another word that ends with the same sound; use (words) as rhymes.

- The poet rhymed "cheery" with "teary."
[ترجمه ترگمان] شاعر به معنای \"شاد\" با گریه کردن است
[ترجمه گوگل] شاعر 'شادی' را با 'تیری' توصیف کرد

(2) تعریف: to compose (verse or the like) using rhymes.

- The poet rhymed a good deal of her poems.
[ترجمه ترگمان] شاعر یک شعر خوب برای اشعار خود می نوشت
[ترجمه گوگل] شاعر معامله خوبی از اشعار او دارد
- Some songwriters rhyme their lyrics, but others don't.
[ترجمه ترگمان] بعضی از آن ها شعر خود را قافیه می کنند، اما دیگران این کار را نمی کنند
[ترجمه گوگل] بعضی از آهنگسازان شعر خود را شعر می خوانند، اما دیگران نمی کنند

(3) تعریف: to put (a passage of writing) into rhyme.

- The students were asked to take the prose passage and rhyme it.
[ترجمه ترگمان] از دانشجویان خواسته شد که متن نثر را بردارند و آن را قافیه کنند
[ترجمه گوگل] دانش آموزان خواسته شده است تا ضرب المثل پروس را بخوانند و قافیه آن را بخوانند
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: rhymer (n.)
(1) تعریف: to constitute a rhyme.

- The words "weight" and "plate" are spelled very differently but they rhyme.
[ترجمه ترگمان] کلمات \"وزن\" و \"بشقاب\" خیلی متفاوت هجی می شوند اما قافیه می شوند
[ترجمه گوگل] کلمات 'وزن' و 'بشقاب' بسیار متفاوت است اما آنها قافیه
- The words "know" and "plow" don't rhyme.
[ترجمه ترگمان] کلمات \"می دانند\" و \"خیش\" قافیه ندارد
[ترجمه گوگل] کلمات 'دانستن' و 'شخم زدن' قافیه نیست

(2) تعریف: to compose rhymes, esp. rhyming verse.

(3) تعریف: to use rhymes, esp. in verse.

• similarity of sound at the end of words or lines of poetry; word that ends with a sound similar to that of another word
compose rhymes, write words or lines of poetry that end in similar sounds; be similar in sound, sound alike or identical
if one word rhymes with another or if two words rhyme, they have a very similar sound.
a rhyme is a word which has a similar sound to another word.
a rhyme is also a short poem with rhyming words at the ends of its lines.
rhyme is the use of rhyming words as a technique in poetry.
if you say that something happens without rhyme or reason, you mean that it happens even though there seems to be no sensible reason for it.
see also rhymed.

مترادف و متضاد

نظم (اسم)
order, arrangement, discipline, system, array, rank, regularity, verse, poetry, poem, rhyme, collocation, meter, rime

شعر (اسم)
song, verse, balladry, poetry, poem, rhyme, rime, poesy

قافیه (اسم)
rhyme, rime

سجع (اسم)
rhyme, rime

پساوند (اسم)
rhyme, suffix

سخن قافیه دار (اسم)
rhyme, rime

بساوند (اسم)
rhyme, rime

شعر گفتن (فعل)
verse, rhyme, rime

هم قافیه شدن (فعل)
rhyme, rime

قافیه ساختن (فعل)
rhyme, rime

سخنوری کردن (فعل)
rhyme, speechify, speak eloquently, speak poetically, use eloquence, versify, write eloquently, write poetically

poetry in which lines end with like sounds


Synonyms: alliteration, beat, cadence, couplet, doggerel, half-rhyme, harmony, iambic pentameter, measure, meter, nursery rhyme, ode, poem, poesy, poetry, rhythm, rune, slant rhyme, song, tune, verse, vowel-chime


جملات نمونه

1. rhyme or reason
(پس از no یا without و غیره) حساب و کتاب،معنی و ترتیب

2. meter and rhyme are not mere adjuncts of poetry
وزن و قافیه بخش فرعی شعر نیست

3. the insistent rhythm and rhyme of this poem
وزن و قافیه ی جالب توجه این شعر

4. blank verse has rhythm but no rhyme
شعر سپید وزن دارد ولی قافیه ندارد.

5. I cannot find a rhyme to " hiccups ".
[ترجمه ترگمان]من نمی توانم شعری برای \"سکسکه\" پیدا کنم
[ترجمه گوگل]من نمی توانم قافیه را به 'سکسکه' پیدا کنم

6. Can you think of a rhyme for 'bicycle'?
[ترجمه ترگمان]آیا می توانید به یک قافیه برای دوچرخه فکر کنید؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید از قافیه برای دوچرخه فکر کنید؟

7. Can you think of a rhyme for "tragic"?
[ترجمه ترگمان]آیا می توانید یک آهنگ برای \"تراژیک\" تصور کنید؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید از یک قافیه برای 'غم انگیز' فکر کنید؟

8. The one rhyme for passion is fashion.
[ترجمه ترگمان]تنها یک شعر برای شور و شوق، مد است
[ترجمه گوگل]یک قافیه برای اشتیاق مد است

9. You can rhyme 'hiccups' and/with 'pick-ups'.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید hiccups و \/ یا با pick را وزن کنید
[ترجمه گوگل]شما می توانید 'سکس' و / یا 'وانت' قافیه

10. He was teaching Helen a little rhyme.
[ترجمه ترگمان] اون داشت به \"هلن\" یه شعر کوچیک یاد می داد
[ترجمه گوگل]او هلن یک قافیه کوچک را آموزش داد

11. This poem is her first attempt at rhyme.
[ترجمه ترگمان]این شعر اولین تلاش او برای قافیه سازی است
[ترجمه گوگل]این شعر اولین تلاش او برای قافیه است

12. 'Blue' and 'flew' rhyme.
[ترجمه ترگمان] آبی و پر بال
[ترجمه گوگل]'آبی' و 'پرواز' قافیه

13. You can't rhyme "sleep"with "feet".
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید \"خواب\" را با \"پاهای\" قافیه کنید
[ترجمه گوگل]شما نمیتوانید 'خواب' با 'پا' را قافیه کنید

14. Can you think of a rhyme for 'orange'?
[ترجمه ترگمان]نظرت راجع به یه شعر برای پرتقال چیه؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید از قافیه برای نارنجی فکر کنید؟

15. You can rhyme 'girl' with 'curl'.
[ترجمه ترگمان] میتونی با یه دختر شعر بخونی
[ترجمه گوگل]شما می توانید 'دختر' با 'پیچ' قافیه

writers of pleasant rhymes

نویسندگان شعرهای خوشایند


"cover" rhymes with "lover".

"cover" با "lover" هم قافیه است.


اصطلاحات

rhyme or reason

(پس از no یا without و غیره) حساب و کتاب، معنی و ترتیب


پیشنهاد کاربران

وزن

هم قافیه شدن، هم قافیه بودن، قافیه

هم قافیه

گاهی به معنای تطابق، شباهت، همخوانی است

Rhyme means words are like each in last of each poetry

شعر ، قافیه
Humpty dumpty is an old rhyme that children learn in school
هامپی دامپی یک شعر قدیمی است که کودکان در مدرسه یاد می گیرند



کلمات دیگر: