کلمه جو
صفحه اصلی

gurney


(برای انتقال بیماران در بیمارستان و غیره) تخت خواب چرخ دار، تخت روان

انگلیسی به فارسی

(برای انتقال بیماران در بیمارستان و غیره) تختخواب چرخدار، تخت روان


گورنی


انگلیسی به انگلیسی

• wheeled stretcher used for transporting patients

اسم ( noun )
• : تعریف: a padded hospital stretcher on wheels, used to transport patients.

جملات نمونه

1. Mr Gurney is understood to have suffered a heart attack at his Coventry home.
[ترجمه ترگمان]درک می شود که آقای Gurney دچار حمله قلبی در خانه کاونتری وی شده است
[ترجمه گوگل]آقای گورنی درک می کند که حمله قلبی در خانه کولنتری خود را تجربه کرده است

2. As a composer Gurney found his voice in 1913/14 with the composition of Five Elizabethan Songs.
[ترجمه ترگمان]او در سال ۱۹۱۳ با ترکیب ۵ آهنگ عصر الیزابت صدای خود را یافت
[ترجمه گوگل]به عنوان یک آهنگساز گورنی در سال 1913/14 با ترکیب پنج آهنگ الیزابت آهنگ خود را در بر داشت

3. A Gurney comes whirring out, nobody pushing it, takes the corner on two wheels and disappears smoking up the hall.
[ترجمه ترگمان]کسی آن را هل می دهد و کسی آن را هل نمی دهد، و دو چرخ را می گیرد و ناپدید می شود
[ترجمه گوگل]Gurney می آید بیرون می ریزد، هیچ کس آن را فشار نمی دهد، گوشه را بر روی دو چرخ می کند و ناپدید می شود سیگار کشیدن سالن

4. Gurney reckons this design makes the bike more stable because the centre of gravity is lower.
[ترجمه ترگمان]Gurney تخمین می زند که این طراحی باعث پایدارتر شدن دوچرخه سواری می شود چون مرکز ثقل پایین تر است
[ترجمه گوگل]گورنی معتقد است که این طراحی باعث می شود که دوچرخه پایدار تر باشد زیرا مرکز جاذبه پایین تر است

5. The Gurney Library of some 000 books concerns, mainly, ecclesiastical history.
[ترجمه ترگمان]کتابخانه Gurney از some مربوط به تاریخ کلیسا است
[ترجمه گوگل]کتابخانه گورنی حدود 000 کتاب مربوط به عمدتا تاریخ کلیسا است

6. The Gurney goes back in and brings the lifeguard out.
[ترجمه ترگمان]شیطان وارد می شود و lifeguard را بیرون می آورد
[ترجمه گوگل]گارنی به عقب میرود و سپاه پاسداران را به ارمغان می آورد

7. As Garcia was being moved on to a gurney at the hospital, he stopped breathing but was revived.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که گارسیا در بیمارستان بستری شد، تنفس را متوقف کرد، اما دوباره زنده شد
[ترجمه گوگل]همانطور که گارسیا به بیمارستان منتقل شد، او تنفس را متوقف کرد اما دوباره زنده شد

8. Expect discomfort, says Kathleen Gurney a psychologist and chief executive of Financial Psychology Corp.
[ترجمه ترگمان]کاتلین Gurney، روانشناس و مدیر اجرایی نیوز Financial می گوید که انتظار ناراحتی وجود دارد
[ترجمه گوگل]کتلین گورنی، روانشناس و مدیر اجرایی روانشناسی مالی، می گوید ناراحتی را انتظار می رود

9. A worker maneuvering a gurney clears her path and lifts his eyebrows in mock amazement.
[ترجمه ترگمان]یک کارگر که یک برانکار را حرکت می دهد، مسیرش را عوض می کند و با حیرت ساختگی ابروهایش را بالا می برد
[ترجمه گوگل]یک کارگر مانور یک گورنی مسیر خود را پاک می کند و ابروهایش را با شگفتی وحشتناک بالا می برد

10. Later as I waited on a gurney 6 outside the operating room, I wept with fear.
[ترجمه ترگمان]همان طور که روی یک برانکار ۶ بیرون اتاق عمل منتظر ماندم، از ترس گریه کردم
[ترجمه گوگل]بعد از آنکه در خارج از اتاق عمل با یک گورنی 6 منتظر شدم، با ترس وحشت زدم

11. She arrived at her polling place on a gurney in an ambulance, where an election judge and support worker climbed aboard with an electronic voting machine and let her cast her ballot.
[ترجمه ترگمان]او به محل اخذ رای خود روی برانکارد در یک آمبولانس رسید که در آن یک قاضی انتخاباتی و کارگر با یک دستگاه رای گیری الکترونیکی سوار کشتی شدند و اجازه دادند تا رای خود را به صندوق بیاندازد
[ترجمه گوگل]او در محل رای گیری خود در یک آمبولانس در یک آمبولانس وارد شد، جایی که یک قاضی و کارکنان حمایت کننده انتخاباتی با یک دستگاه رای گیری الکترونیکی صعود کرد و اجازه داد که رای او را برگزار کند

12. Joseph Gurney Cannon grand old man of Congress, will retire from public life.
[ترجمه ترگمان]جوزف Gurney، مرد بزرگ کنگره، از زندگی عمومی بازنشسته خواهد شد
[ترجمه گوگل]جوزف گورنی کانن مرد بزرگ پیرمرد کنگره از زندگی عمومی بازنشسته خواهد شد

13. So he made his own type of transportation, something akin to a motorized gurney .
[ترجمه ترگمان]از این رو او نوع حمل و نقل خود را، چیزی شبیه به a motorized ساخت
[ترجمه گوگل]بنابراین او نوع حمل و نقل خود را ساخته است، چیزی شبیه به گوشتی موتوری

14. Here we observe the Miro lounging on what appears to be a gurney. The Miro is dressed in what is known as an "away kit".
[ترجمه ترگمان]در اینجا ما میرو را می بینیم که روی چیزی که ظاهرا بر روی برانکارد دیده می شود تکیه دارد میرو در حال پوشیدن لباسی است که به عنوان \"کیت دور\" شناخته می شود
[ترجمه گوگل]در اینجا ما میرو lounging در مورد آنچه به نظر می رسد gurney را مشاهده کنید Miro در چیزی است که به عنوان 'کیت دور' شناخته می شود

پیشنهاد کاربران

تخت چرخدار

بِرانکار

برانکارد یا برانکار


کلمات دیگر: