کلمه جو
صفحه اصلی

skeptical


معنی : دیر باور
معانی دیگر : وابسته به مکتب شک اندیشی، شک گرای، شک گرایانه، شکاک، شک کننده، تردید گرای

انگلیسی به فارسی

وابسته به مکتب شک اندیشی، شک گرای، شک گرایانه


شکاک، شک کننده، تردید گرای


مردد در مورد اصول مذهب


شکاکانه، دیر باور


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: skeptically (adv.)
(1) تعریف: having or showing doubt; questioning.
متضاد: credulous, gullible, unquestioning
مشابه: doubtful, dubious

- I was skeptical of the claim that the product could remove oil from any fabric.
[ترجمه ترگمان] من در مورد این ادعا تردید داشتم که محصول می تواند نفت را از هر نوع بافت حذف کند
[ترجمه گوگل] من از ادعا مبنی بر اینکه این محصول می تواند نفت را از هر پارچه پاک کند، تردید داشتم
- Everyone else was convinced, but she remained skeptical.
[ترجمه ترگمان] بقیه متقاعد شده بودند، اما او هنوز مردد بود
[ترجمه گوگل] هر کس دیگر متقاعد شد، اما او همچنان شکاک بود

(2) تعریف: questioning the doctrines of a religion.
متضاد: unquestioning
مشابه: agnostic

- His skeptical views are shared by others who left the church.
[ترجمه ترگمان] دیدگاه های شکاک او توسط کسانی که کلیسا را ترک کرده اند تقسیم شده اند
[ترجمه گوگل] دیدگاه های شکاکانه او توسط دیگران که کلیسا را ​​ترک کرده اند، به اشتراک گذاشته می شود

(3) تعریف: of or relating to skeptics or skepticism.

- Theirs is a skeptical stance that questions to what degree we can really know anything.
[ترجمه ترگمان] این یک موضع شکاک است که سوالاتی در مورد اینکه ما واقعا چه درجه ای می توانیم داشته باشیم وجود دارد
[ترجمه گوگل] آنها موضع شکاکانه ای دارند که به این معنی است که ما واقعا می توانیم هر چیزی را بدانیم

• doubtful, questioning the validity of claims

مترادف و متضاد

disbelieving, leery


دیر باور (صفت)
incredulous, unbelieving, sceptical, skeptical

Synonyms: agnostic, aporetic, cynical, dissenting, doubtful, doubting, dubious, freethinking, hesitating, incredulous, mistrustful, questioning, quizzical, scoffing, show-me, suspicious, unbelieving, unconvinced


Antonyms: believing, devoted, undoubting


جملات نمونه

1. a cynic is skeptical of worldly desires and of human beings
آدم منفی باف به علایق دنیوی و به انسان ها بدبین است.

2. I am rather skeptical about their professed sympathy for the poor.
[ترجمه ترگمان]من در مورد همدردی their نسبت به فقرا شک دارم
[ترجمه گوگل]من نسبت به همدردی اعترافآمیز آنها نسبت به فقرا شکیبایی ندارم

3. They are skeptical about how much will be accomplished by legislation.
[ترجمه ترگمان]آن ها در مورد این که چقدر می توانند با قانون انجام شوند تردید دارند
[ترجمه گوگل]آنها درمورد چگونگی اجرای قوانین، شک و تردید دارند

4. Nevertheless the correspondents in the press pool were skeptical.
[ترجمه ترگمان]با این وجود خبرنگاران در استخر خبری شکاک بودند
[ترجمه گوگل]با این وجود خبرنگاران در بخش مطبوعات شکیرا بودند

5. He is also skeptical about the value of his duty: The tunnels were interesting.
[ترجمه ترگمان]او همچنین نسبت به ارزش وظیفه اش تردید دارد: تونل ها جالب بودند
[ترجمه گوگل]او همچنین در مورد ارزش وظیفه اش شک دارد تونل جالب بود

6. Some researchers are skeptical, however, that this could be enough to affect large waves in the open ocean.
[ترجمه ترگمان]با این حال، برخی از پژوهشگران شکاک هستند که این می تواند برای تاثیر گذاشتن بر امواج بزرگ در اقیانوس آزاد کافی باشد
[ترجمه گوگل]با این حال برخی از محققان شکاک هستند که این امر می تواند به اندازه کافی برای تحت تاثیر قرار دادن امواج بزرگ در اقیانوس آرام باشد

7. Why be skeptical when I could be eating a free dinner at a fancy restaurant?
[ترجمه ترگمان]چرا وقتی داشتم یه شام مجانی توی رستوران خیالی می خوردم؟
[ترجمه گوگل]چرا وقتی که من می توانستم یک شام رایگان در یک رستوران فانتزی بخورم، شکاک باشم؟

8. But some are quite skeptical of some of his initiatives.
[ترجمه ترگمان]اما برخی از برخی از ابتکارات او تردید دارند
[ترجمه گوگل]اما برخی از آنها برخی از ابتکارات خود را کاملا تردید می کنند

9. Baz acknowledged that U. S. officials were skeptical about his proposals.
[ترجمه ترگمان]باز هم این موضوع را تایید کرد اس مقامات در مورد پیشنهادها وی تردید داشتند
[ترجمه گوگل]باز اذعان کرد که مقامات U S در مورد پیشنهاداتش شک داشتند

10. Others are skeptical of that interpretation.
[ترجمه ترگمان]سایرین نسبت به این تفسیر بدبین هستند
[ترجمه گوگل]دیگران از این تفسیر تردید دارند

11. The girls hurried home to tell their skeptical parents, who reluctantly provided the necessary dresses, gloves and veils.
[ترجمه ترگمان]دخترها با عجله به خانه رفتند تا به والدین شکاک خود بگویند که با بی میلی لباس های لازم، دستکش و حجاب را تامین کرده اند
[ترجمه گوگل]دختران عجله به خانه برای گفتن پدر و مادر خود را skeptical، که اکراه ارائه لباس، دستکش و حجاب لازم است

12. A friend who is skeptical about political science confronts you with a challenge.
[ترجمه ترگمان]دوستی که نسبت به علوم سیاسی تردید دارد با چالشی روبرو می شود
[ترجمه گوگل]دوستی که در مورد علوم سیاسی شکاک است با چالش مواجه می شود

13. He is skeptical about estimates that some may pay more than $ 100, 000 to rent his home.
[ترجمه ترگمان]او در مورد برآوردها شک دارد که برخی ممکن است بیش از ۱۰۰،۰۰۰ دلار برای اجاره خانه خود پرداخت کنند
[ترجمه گوگل]او در مورد برآوردهایی که برخی ممکن است بیش از 100 دلار برای پرداخت اجاره خانه اش هزینه کند، شک دارد

14. Blake was skeptical, wondering if it were really an evil spirit.
[ترجمه ترگمان](بلیک)در این فکر بود که آیا این واقعا یک روح شیطانی است یا نه
[ترجمه گوگل]بلک با شک و تردید مواجه شد، اگر این واقعا یک روح بد بود

15. Our more skeptical age is apt to greet a performance like this with a smirk, as just more fussy Victorian moralism.
[ترجمه ترگمان]احتمالا عصر شکاک ما این است که با پوزخند به چنین عملکردی خوش آمد بگوییم، همان گونه که از اخلاق گرایی ویکتوریایی باهوش تر است
[ترجمه گوگل]عصر ما بیشتر شکاک است که به عنوان یک اخلاق گرایی اخلاقی ویتنام بسیار مؤثر است

پیشنهاد کاربران

مشکوک

مردد، بدبین

Not completely believed, doubted.
مظنون بودن، مشکوک بودن.

دیر باور
مشکوک

skeptical ( فلسفه )
واژه مصوب: شکاکانه
تعریف: منسوب یا مربوط به شک یا شکاکیت

مردد، نامطمئن

not sure


کلمات دیگر: