1. practically a dictator
واقعا یک دیکتاتور
2. it is practically impossible to tame such animals as lions and tigers
رام کردن برخی از جانوران مانند شیر و پلنگ عملا غیر ممکن است.
3. the bottle is practically full
بطری تقریبا پر است.
4. He is practically typecast for the role of a gangster.
[ترجمه ترگمان]او عملا طرفدار نقش یک تبهکار است
[ترجمه گوگل]او عمدتا برای نقش یک گانگستر است
5. He'd known the old man practically all his life.
[ترجمه ترگمان]او این پیرمرد را تقریبا تمام عمرش می شناخت
[ترجمه گوگل]او پیرمرد عملا تمام عمر خود را شناخته بود
6. My essay is practically finished now.
[ترجمه ترگمان] مقاله من تقریبا تموم شده
[ترجمه گوگل]مقاله من در حال حاضر عملا به پایان رسید
7. She practically accused me of starting the fire!
[ترجمه ترگمان]اون عملا منو متهم به شروع آتش سوزی کرد
[ترجمه گوگل]او عملا من را متهم به شروع آتش کرد!
8. I meet famous people practically every day.
[ترجمه ترگمان]من هر روز آدمای معروف رو می بینم
[ترجمه گوگل]من روزگاری مردم معروف را عملا میبینم
9. I attended practically every lecture and seminar when I was a student.
[ترجمه ترگمان]من تقریبا در هر سخنرانی و سمینار زمانی که دانش آموز بودم، شرکت کردم
[ترجمه گوگل]وقتی دانشجو بودم، تقریبا در هر سخنرانی و سمینار شرکت کردم
10. The Chinese Christians, therefore, practically excommunicate themselves from their own clan.
[ترجمه ترگمان]بنابراین مسیحیان چینی عملا خود را از قبیله خود طرد می کنند
[ترجمه گوگل]بنابراین مسیحیان چینی عملا خود را از قبیله خود جدا می کنند
11. There is a place in London that supplies practically everything for left-handed people.
[ترجمه ترگمان]در لندن جایی وجود دارد که عملا همه چیز را برای افراد چپ دست تامین می کند
[ترجمه گوگل]در لندن یک مکان وجود دارد که تقریبا همه چیز را برای افراد دست چپ فراهم می کند
12. The carpet's so old, it's practically bald.
[ترجمه ترگمان]این فرش خیلی قدیمی است، تقریبا تاس است
[ترجمه گوگل]فرش خیلی قدیمی است، تقریبا طاس است
13. She blamed me for practically every mistake in the report.
[ترجمه ترگمان]او مرا به خاطر هر اشتباهی که در گزارش بود سرزنش می کرد
[ترجمه گوگل]او من را به طور تقریبا هر اشتباه در گزارش متهم کرد
14. That practically amounts to a fraud.
[ترجمه ترگمان]این تقریبا به یه کلاه برداری بستگی داره
[ترجمه گوگل]این تقریبا تقریبی است