1. The letter was misdirected to our old address.
[ترجمه ترگمان]این نامه به هیچ وجه با آدرس قدیمی ما مطابقت نداشت
[ترجمه گوگل]نامه به آدرس قدیمی ما اشتباه گرفته شد
2. My luggage was misdirected to a different airport.
[ترجمه ترگمان]چمدان من به طرف یک فرودگاه دیگر پرت شده بود
[ترجمه گوگل]توشه من به یک فرودگاه متفاوت اشتباه گرفته شد
3. Your talents are misdirected study music, not maths!
[ترجمه ترگمان]استعدادهای شما به طور بی هدف موسیقی را مطالعه می کنند، نه اصول ریاضی!
[ترجمه گوگل]استعدادهای شما موسیقی مورد مطالعه قرار می گیرند، نه ریاضی!
4. Several passengers were misdirected to the wrong airport.
[ترجمه ترگمان]چند مسافر به سمت فرودگاه اشتباهی حرکت کردند
[ترجمه گوگل]چندین مسافر به فرودگاه اشتباه هدایت شده بودند
5. Vilas misdirected the shot, and the ball went over the net.
[ترجمه ترگمان]گلوله بی هدف شلیک کرد و توپ روی تور افتاد
[ترجمه گوگل]Vilas با ضربه ی سر دقیق دروازه ی حریف رو به رو شد
6. The public's admiration is misdirected, as he has done nothing to deserve it.
[ترجمه ترگمان]تحسین و تمجید عمومی بی فایده است، چون کاری نکرده که استحقاق آن را داشته باشد
[ترجمه گوگل]تحسین عموم غلط هدایت می شود، چرا که او هیچ کاری برای شایستگی آن انجام نداده است
7. The report accuses the charity of misdirecting large quantities of aid.
[ترجمه ترگمان]این گزارش، موسسه خیریه of را به میزان زیادی از کمک ها متهم کرده است
[ترجمه گوگل]این گزارش متهم به خیرخواهی از سوءاستفاده از مقادیر زیادی کمک است
8. He had deliberately misdirected the reporters.
[ترجمه ترگمان]او عمدا the را نادیده گرفته بود
[ترجمه گوگل]او عمدتا خبرنگاران را به اشتباه هدایت کرد
9. Our mail was misdirected to the wrong street.
[ترجمه ترگمان]نامه ما بی هدف به سمت خیابان اشتباهی فرستاده شده
[ترجمه گوگل]نامه ما به خیابان اشتباه اشتباه گرفته شد
10. It is an anger they misdirect toward Los Angeles, or poor people, or immigrants.
[ترجمه ترگمان]این یک خشم است که آن ها نسبت به لس آنجلس، یا مردم فقیر، یا مهاجران misdirect
[ترجمه گوگل]این یک خشم آنها به سمت لس آنجلس، یا مردم فقیر یا مهاجران است
11. Their criticism is misdirected.
[ترجمه ترگمان]انتقاد آن ها بی هدف است
[ترجمه گوگل]انتقادات آنها اشتباه است
12. Rather than misdirecting attacks, they repel them altogether, as we shall see in the next chapter. .
[ترجمه ترگمان]به جای حملات misdirecting، آن ها به طور کامل آن ها را دفع می کنند، همانطور که در فصل بعدی خواهیم دید
[ترجمه گوگل]به جای سوءاستفاده از حملات، آنها را به طور کامل از بین می برد، همانطور که در فصل بعد مشاهده خواهیم کرد
13. Suppose that the misdirected letter of acceptance had taken two months on its way, or had never arrived.
[ترجمه ترگمان]فرض کنیم که این نامه تصادفی که دو ماه پیش پذیرفته شده است، یا هرگز نرسیده است
[ترجمه گوگل]فرض کنید که نامه پذیرش اشتباه، دو ماه به طول انجامید یا هرگز وارد نشده بود
14. The old woman was misdirected.
[ترجمه ترگمان]پیرزن بی هدف بود
[ترجمه گوگل]زن قدیمی به اشتباه هدایت شد
15. Their essential feature is that they misdirect the enemy's attack, so that it fails to damage any vital organs.
[ترجمه ترگمان]ویژگی اصلی آن ها این است که آن ها حمله دشمن را خنثی می کنند، به طوری که این حمله به هیچ یک از اندام های حیاتی صدمه نمی زند
[ترجمه گوگل]ویژگی اساسی آنها این است که آنها حمله دشمن را نادیده می گیرند، به طوری که آنها نمی توانند به ارگان های حیاتی آسیب برساند