کلمه جو
صفحه اصلی

drop out


1- کناره گیری کردن (از عضویت)، ترک تحصیل کردن، 2- از دایره خارج شدن، نامعمول شدن، حذف تصادفی، از قلم افتادگی حذف تصادفی، ترک کننده (به ویژه ترک تحصیل کننده)، کسی که ترک تحصیل میکند

انگلیسی به فارسی

حذف تصادفی، از قلم افتادگی


رها کردن، حذف تصادفی، از قلم افتادگی، کسی که ترک تحصیل میکند


انگلیسی به انگلیسی

• quit school; quit any organized endeavor (race, course, contest, etc.); leave, depart
drop-outs are people who reject the accepted ways of a society, for example by not having a regular job; an informal word.
drop-outs are also young people who have left school or college before finishing their studies; an informal word.
withdrawing from school or from a course prior to completion; student who quits school before completing his studies; short pause in sound transmission in a web phone call due to data loss (telecommunications)

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] از قلم افتادگی ؛ حذف تصادفی
[برق و الکترونیک] از قلم افتادگی کاهش سطح سیگنال خروجی در هنگام بازخوانی داده های ثبت شده که می تواند موجب بروز خطای پردازش شود .

مترادف و متضاد

stop doing an activity


Synonyms: abandon, back out, cease, forsake, give notice, give up, leave, quit, renege, retreat, withdraw


Antonyms: begin, carry out, engage, join


جملات نمونه

1. Teenagers who drop out of high school have trouble finding jobs.
[ترجمه علی] نوجوانانی که در دوره دبیرستان ترک تحصیل می کنند، برای پیدا کردن شغل دچار مشکل می شوند
[ترجمه ترگمان]نوجوانانی که از دبیرستان بیرون می ریزند دچار مشکل یافتن شغل شده اند
[ترجمه گوگل]نوجوانانی که از دبیرستان خارج می شوند مشکل پیدا کردن شغل دارند

2. Early pacemakers often drop out of a race before the finish.
[ترجمه ترگمان]pacemakers pacemakers اولیه اغلب قبل از پایان مسابقه از مسابقه خارج می شوند
[ترجمه گوگل]در ابتدا ضربان سازها اغلب قبل از پایان بازی را ترک می کنند

3. She had to drop out of the race half way through.
[ترجمه ترگمان]او مجبور بود از وسط مسابقه خارج شود
[ترجمه گوگل]او مجبور شد از مسیر مسابقه نجات یابد

4. Several members of the team had to drop out at the last minute.
[ترجمه علی] تعدادی از اعضای تیم مجبور شدند در آخرین لحظه کناره گیری کنند.
[ترجمه ترگمان]چند نفر از اعضای تیم مجبور شدند در دقیقه آخر از صحنه خارج شوند
[ترجمه گوگل]تعدادی از اعضای تیم مجبور شدند در آخرین لحظه رها شوند

5. The company had to drop out of the deal due to rising costs.
[ترجمه مهدی] او یک فرد اخراج شده است و هرگز شغل ثابتی نخواهد داشت
[ترجمه ترگمان]این شرکت مجبور بود به علت افزایش هزینه ها از قرارداد صرفنظر کند
[ترجمه گوگل]به دلیل افزایش هزینه ها، این شرکت مجبور شد از قرارداد خارج شود

6. Many students drop out or fail because they're not enjoying the course.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از دانش آموزان به این دلیل ترک تحصیل می کنند یا شکست می خورند که از این درس لذت نمی برند
[ترجمه گوگل]بسیاری از دانش آموزان از بین می روند و یا شکست می زنند، زیرا از این درس لذت نمی برند

7. He had injured his leg and had to drop out of the race.
[ترجمه ترگمان]او پایش را مجروح کرده بود و مجبور شده بود از مسابقه خارج شود
[ترجمه گوگل]او پای خود را زخمی کرده و مجبور شد از مسابقه خارج شود

8. Some drop out is probably inevitable.
[ترجمه ترگمان]احتمالا چند قطره از آن اجتناب ناپذیر است
[ترجمه گوگل]برخی از خروج احتمالا اجتناب ناپذیر است

9. Only after Sinatra squeezes every drop out of the last note does the kid exit the car.
[ترجمه ترگمان]تنها بعد از این که سیناترا هر قطره از آخرین یادداشت را فشار داد، کودک از ماشین خارج می شود
[ترجمه گوگل]تنها پس از سیناترا فشار می کشد هر قطره از آخرین یادداشت می کند بچه خروج از ماشین

10. As employers drop out of the health insurance business, the government Medi-Cal program generally picks up the slack.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که کارفرمایان از کار بیمه سلامت خارج می شوند، برنامه دولت Medi - کال به طور کلی سست و سست می شود
[ترجمه گوگل]همانطور که کارفرمایان از کسب و کار بیمه درمانی رها می کنند، برنامه دولت Medi-Cal به طور کلی این برنامه را برآورده می کند

11. I drop out to the side of the road and pull off my rucksack containing the bagpipes.
[ترجمه ترگمان]به کنار جاده رفتم و کوله پشتی ام را از آن بیرون کشیدم
[ترجمه گوگل]من از کنار جاده خارج می شوم و کوله پشتی خود را که حاوی dumplins است را می کشم

12. Enough of them eventually drop out, in fact, to disguise the otherwise decided statistical superiority of female performance in school.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت کافی است که آن ها در نهایت برتری اماری مورد نظر عملکرد زنان در مدرسه را پنهان کنند
[ترجمه گوگل]در واقع، به اندازه کافی از آنها خارج می شود، در واقع، برای پنهان کردن برتری آماری دیگر در عملکرد زن در مدرسه

13. But in the second week the children drop out because they are hungry.
[ترجمه ترگمان]اما در هفته دوم بچه ها به این دلیل ترک تحصیل می کنند که آن ها گرسنه هستند
[ترجمه گوگل]اما در هفته دوم، کودکان از بین می روند، زیرا گرسنه هستند

14. You want to drop out of school?
[ترجمه ترگمان]میخوای از مدرسه بیای بیرون؟
[ترجمه گوگل]شما می خواهید از مدرسه خارج شوید

15. There is a high dropout rate from some college courses.
[ترجمه ترگمان]نرخ ترک تحصیل زیادی از برخی دوره های دانشگاهی وجود دارد
[ترجمه گوگل]در برخی از دوره های کالج میزان ریکاوری بالا وجود دارد

16. He might be a college dropout but he's made a fortune in business.
[ترجمه ترگمان]شاید از دانشگاه اخراج شده باشد، اما در کار تجارت ثروتی به هم زده
[ترجمه گوگل]او ممکن است یک رشته کالج باشد اما او در کسب و کار ثروت ایجاد کرده است

17. Local schools are seeking to reduce the dropout rate.
[ترجمه ترگمان]مدارس محلی به دنبال کاهش نرخ ترک تحصیل هستند
[ترجمه گوگل]مدارس محلی به دنبال کاهش میزان رد شدن هستند

18. He's a dropout who will never have a steady job.
[ترجمه ترگمان]اون یکی از dropout که هرگز شغل ثابتی نداره
[ترجمه گوگل]او بازنشسته است که هرگز کار دائمی نخواهد داشت

19. He was a loner and a dropout.
[ترجمه ترگمان]اون یه آدم تنهایی و اخراج شده بود
[ترجمه گوگل]او یکنفر بود و از بین رفت

20. His mother is a high-school dropout, trying to raise four children on less than $500 a month.
[ترجمه ترگمان]مادرش ترک تحصیل کرد و سعی کرد چهار کودک را در کم تر از ۵۰۰ دلار در ماه افزایش دهد
[ترجمه گوگل]مادرش یک مرخصی در مدارس است که در تلاش است تا چهار کودک را در کمتر از 500 دلار در ماه افزایش دهد

21. The University of Edinburgh's most famous dropout, Charles Darwin, pointed out that human beings are descended from animals.
[ترجمه ترگمان]چارلز داروین که مشهورترین ترک تحصیل دانشگاه ادینبورگ است، خاطر نشان ساخت که انسان ها از حیوانات پایین آمده اند
[ترجمه گوگل]چارلز داروین، معروف ترین دانشگاه خارج از دانشگاه ادینبورگ، اشاره کرد که انسان ها از حیوانات می میرند

22. Not only are schools failing, but the national dropout rate is now over twenty percent and rising.
[ترجمه ترگمان]مدارس نه تنها در حال شکست هستند، بلکه نرخ ترک تحصیل ملی هم اکنون بیش از بیست درصد و در حال افزایش است
[ترجمه گوگل]نه تنها مدارس شکست خورده اند، بلکه نرخ رها کردن ملی اکنون بیش از بیست درصد افزایش یافته است

23. You may see yourself as a dropout or a failure.
[ترجمه ترگمان]ممکن است خودتان را به عنوان یک ترک تحصیل یا شکست ببینید
[ترجمه گوگل]شما ممکن است خود را به عنوان یک خروج یا شکست ببینید

24. The first dropout occurred within a month after arrival.
[ترجمه ترگمان]اولین ترک تحصیل در یک ماه پس از ورود اتفاق افتاد
[ترجمه گوگل]اولین افتادن در عرض یک ماه پس از رسیدن رخ داد

25. Thus Hispanics, whose school dropout rates were historically the highest, were often unable to find work.
[ترجمه ترگمان]بنابراین اسپانیولی ها، که نرخ ترک تحصیل آن ها از نظر تاریخی بالاترین بود، اغلب قادر به یافتن کار نبودند
[ترجمه گوگل]بنابراین اسپانیایی ها، که میزان تحصیلات آنها از لحاظ تاریخی بالاترین بود، اغلب قادر به یافتن کار نبودند

26. Schools of choice have lower dropout rates, fewer discipline problems, better student attitudes, and higher teacher satisfaction.
[ترجمه ترگمان]مدارس انتخابی نرخ ترک تحصیل کمتری دارند، مشکلات انضباطی کمتری، نگرش های دانشجویان بهتر، و رضایت معلم بالاتر
[ترجمه گوگل]مدارس انتخابی دارای نرخ پایین ترک تحصیل، مشکلات انضباطی کمتر، نگرش دانشجویان بهتر و رضایت بیشتر استادان است

27. Some studies have documented lower dropout rates, improved attendance, greater academic course-taking, and better academic performance.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]در برخی مطالعات، میزان پایین افت تحصیلی، میزان حضور در جلسات، دوره های تحصیلات عالی و عملکرد تحصیلی بهتر ثبت شده است

28. An even higher dropout rate, 2 1 percent, correlated with those who were especially idealistic and people-oriented.
[ترجمه ترگمان]یک نرخ ترک تحصیل حتی بالاتر، ۲ درصد، با کسانی که به ویژه آرمان گرا و مردمی هستند هم بسته بودند
[ترجمه گوگل]نرخ انفصال حتی بیشتر، 2 1 درصد، با کسانی که به ویژه ایده آل گرا و مردم گرا بودند، مرتبط بود

29. His Hal would be no rollicking dropout.
[ترجمه ترگمان]هل His، از کارش اخراج نمی شد
[ترجمه گوگل]هال او نمی تواند از بین رفته باشد

پیشنهاد کاربران

از دور رقابت خارج شدن

اخراج شدن

من فکر میکنم خارج کردن بشه

اُفت کردن

Drop out of school میشه ترک تحصیل کردن

رها کردن کاری
Drop out of a class
ادامه ندادن و ترک کلاس کردن

ترک تحصیل

انصراف دادن - ترک تحصیل کردن
i dropped out of school ترک تحصیل کردم - i dropped out من انصراف دادم

خروج

در متون درمانی به منزله رها کردن درمان است

کناره گیری کردن، از قلم انداختن، مثلا:
drope out of school ترک تحصیل کردن

رها کردن ( کاری )
نیمه کاره رها کردن ( کاری، چیزی )

۱. ترک تحصیل کردن
۲. بیرون انداختن
مثال:
Dropping out her big tits for her husband

در هوش مصنوعی به معنای "حذف تصادفی" می باشد

در پژوهش به افرادی گفته می شود که از شرکت در تحقیق انصراف می دهند.

ترک تحصیل کردن

build around
[phrasal verb]
build something around something
​[usually passive]
to create something, using something else as a basis

. E. g
The story is built around a group of high school dropouts

Oxford Dictionary@

از دور خارج شدن

در آمار به معنای از قلم افتادگی با حذف تصادفی می باشد


کلمات دیگر: