کلمه جو
صفحه اصلی

pretending


معنی : مدعی، متظاهر

انگلیسی به فارسی

وانمود کردن، متظاهر، مدعی


انگلیسی به انگلیسی

• feigning, putting on a false appearance, making believe

مترادف و متضاد

مدعی (صفت)
pretending, claiming

متظاهر (صفت)
ostentatious, braggart, boastful, hypocritical, pretending, simulating, making believe, prudish

جملات نمونه

1. children were pretending to be astronauts
(در بازی) بچه ها وانمود می کردند که فضانورد هستند.

2. he spoofed us by pretending to be deaf
با وانمودن کردن اینکه کر است ما را دست انداخت.

3. he shuffled out of the work by pretending to be ill
با تظاهر به بیماری از زیر کار در می رفت.

4. he tried to outflank the other candidate by pretending to be sink
با تظاهر به بیماری سعی کرد کاندید انتخاباتی دیگر را در موقعیت بدی قرار دهد.

5. All my life, I've only been pretending. Without me, his world will go on turning. A world that's full of happiness that I have never known.
[ترجمه ترگمان]تمام زندگیم، فقط تظاهر می کردم بدون من، دنیای او به چرخش خواهد افتاد دنیایی سرشار از شادی که هرگز ندیده ام
[ترجمه گوگل]تمام زندگی من، من فقط وانمود کردم بدون من، دنیای او در حال چرخش است دنیایی پر از خوشبختی است که هرگز شناخته نشده است

6. Pretending he doesn't remember is an old trick of his.
[ترجمه ترگمان]وانمود می کند که به یاد نمی آورد حقه قدیمی او باشد
[ترجمه گوگل]تظاهرات او به یاد نمی آورد، ترفندی قدیمی از او است

7. The time has come to stop pretending!
[ترجمه 🤐] وقت آن رسیده که دست از تظاهر کردن برداری
[ترجمه ترگمان]وقتش رسیده که دست از تظاهر کردن برداری!
[ترجمه گوگل]وقت آن رسیده است تا تظاهر کند!

8. She deceived me by pretending to be a famous movie star.
[ترجمه ترگمان]اون منو با تظاهر به یه ستاره فیلم معروف فریب داد
[ترجمه گوگل]او من را با تظاهر به یک ستاره مشهور فیلم فریب داد

9. Advertisers pretending to be private individuals will be liable to prosecution.
[ترجمه ترگمان]تبلیغ کنندگان وانمود می کنند که افراد خصوصی در معرض پی گرد قانونی قرار خواهند گرفت
[ترجمه گوگل]تبلیغاتی که تظاهر به افراد خصوصی می شود، به پیگرد قانونی خواهند رسید

10. He tricked his way into her home by pretending to be a policeman.
[ترجمه ترگمان]با وانمود کردن به پلیس، راهش را به خانه باز کرد
[ترجمه گوگل]او خود را با تظاهر به یک پلیس فریب داد

11. She's not really hurt - she's only pretending.
[ترجمه ترگمان]اون واقعا صدمه ندیده - فقط تظاهر می کنه
[ترجمه گوگل]او واقعا صدمه دیده است - او تنها وانمود می کند

12. He's not asleep - he's just pretending.
[ترجمه ترگمان]اون خواب نیست اون فقط وانمود می کنه
[ترجمه گوگل]او خواب نیست - او فقط وانمود می کند

13. She sidled past him, pretending that she had not seen him.
[ترجمه ترگمان]از کنار او گذشت و وانمود کرد که او را ندیده است
[ترجمه گوگل]او از او گذشته، تظاهر کرد که او او را ندیده بود

14. She lived a lie for 20 years by pretending to be his wife.
[ترجمه ترگمان]اون ۲۰ ساله که با وانمود کردن به زنش دروغ میگه
[ترجمه گوگل]او 20 سال را با تظاهر به همسرش دروغ گفت

پیشنهاد کاربران

وانمود کردن

تظاهر کردن

داعیه دار

وانمود کردن، تظاهر کردن ، ظاهری نشان دادن


He is pretending to be asleep

او وانمود می کند خواب است

وانمود کردن ، تظاهر کردن🙂


کلمات دیگر: