کلمه جو
صفحه اصلی

belive


کم کم، بموقع خود

انگلیسی به فارسی

کم‌کم، به‌موقع خود


پیشنهاد کاربران

باور کردن


اعتقاد داشتن

ایمان داشتن

باور داشتن

To feel sure that something is true

معتقد بودن

باور داشتن یا باور کردن

باور داشتن یا معتقد بودن

تلقین کردن

مقدار درست بودن
درصد
اعتقاد
معتقد بودن
باور داشتن
و. . .

معتقد و باور داشتن

باور کردن
معتقد بودن

با ورکردن. باور داشتن

believe میشه باور کردن و معتقد بودن، ، ، ، 🙂


کلمات دیگر: