(در نمایش و کارناوال) بازیگری که نقش های زننده و مشمئزکننده ایفا می کند (مثلا کله ی مرغی را گاز می گیرد)، آدم عجیب و غریب، کم معاشرت و کژ رفتار، یکی از بازیکنان بالماسکه و کارناوال که غالبادارای ماسک منقاردار است
geek
(در نمایش و کارناوال) بازیگری که نقش های زننده و مشمئزکننده ایفا می کند (مثلا کله ی مرغی را گاز می گیرد)، آدم عجیب و غریب، کم معاشرت و کژ رفتار، یکی از بازیکنان بالماسکه و کارناوال که غالبادارای ماسک منقاردار است
انگلیسی به فارسی
شخص متخصص و یا علامند دنیای کامپیوتر و دیجیتال، گیک
شخصی که شور و شوق بیش از حد و تخصص در مورد یک موضوع یا فعالیت مشخص دارد
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: a performer in a carnival or the like who does grotesque acts, such as biting the heads off live chickens or snakes.
• (2) تعریف: any person who is considered to be different in a grotesque or bizarre way.
• carnival performer who performs grotesque acts; (computers, internet) internet "freak", one who is addicted to the computer or internet, one who is skilled with computers; nerd, unpopular or unusual person (slang)
مترادف و متضاد
odd person; computer expert
Synonyms: buffoon, computer specialist, curiosity, dolt, dork, freak, goon, guru, nerd, techie, weirdo
جملات نمونه
1. Does that make me a geek?
[ترجمه سامان. الف] آیا این مرا یک آدم حال بهم زن میکند؟
[ترجمه ترگمان]این منو تبدیل به یه گیک می کنه؟[ترجمه گوگل]آیا این یک ژاکت من است؟
2. So is the Net basically a geek hangout?
[ترجمه ترگمان]پس Net Net اساسا یک دسته از hangout geek است؟
[ترجمه گوگل]بنابراین Net اساسا یک پاتوق گایک است؟
[ترجمه گوگل]بنابراین Net اساسا یک پاتوق گایک است؟
3. Kids called me Four Eyes, geek, and nerd.
[ترجمه ترگمان]بچه ها من رو چهار چشمی، احمق و خرخون صدا کردن
[ترجمه گوگل]بچه ها به نام 'چهار چشم'، 'جک' و 'nerd' نامگذاری کردند
[ترجمه گوگل]بچه ها به نام 'چهار چشم'، 'جک' و 'nerd' نامگذاری کردند
4. The journey from useless geek to Michael took about six months.
[ترجمه ترگمان]سفر از geek بی فایده به مایکل در حدود شش ماه طول کشید
[ترجمه گوگل]سفر از گیک بی فایده به مایکل حدود شش ماه را گذراند
[ترجمه گوگل]سفر از گیک بی فایده به مایکل حدود شش ماه را گذراند
5. A geek is a carnival performer who bites the heads off live chickens and snakes.
[ترجمه ترگمان]A یک performer کارناوال است که سر مرغ و مرغ زنده را گاز می گیرد
[ترجمه گوگل]یک گیک یک کارناوال است که سر مرغ و مرغ را می سوزاند
[ترجمه گوگل]یک گیک یک کارناوال است که سر مرغ و مرغ را می سوزاند
6. He was fond of saying that as a geek I bore the stamp of whomever I had last spoken with.
[ترجمه ترگمان]او دوست داشت بگوید که من با هر کسی که آخرین بار با او حرف زده بودم bore
[ترجمه گوگل]او علاقه مند به گفت که به عنوان یک گیک من مهر مهر و موم هر کسی که من آخرین صحبت کردم
[ترجمه گوگل]او علاقه مند به گفت که به عنوان یک گیک من مهر مهر و موم هر کسی که من آخرین صحبت کردم
7. He's such a geek.
[ترجمه Alimax] او عجب احمق دانشمندی است
[ترجمه ترگمان]عجب احمقی است[ترجمه گوگل]او چنین گیک است
8. Now I admit, even for a geek, it was a little embarrassing to let investors believe their white magic.
[ترجمه ترگمان]حالا اعتراف می کنم، حتی برای یه احمق، یه کم خجالت اوره که بذاریم سرمایه گذاران جادوی سفید شون رو باور کنن
[ترجمه گوگل]اکنون اعتراف می کنم، حتی برای یک ژاکت، کمی خجالت زده شد تا سرمایه گذاران اعتقاد داشته باشند که سحر و جادو سفید خود را دارند
[ترجمه گوگل]اکنون اعتراف می کنم، حتی برای یک ژاکت، کمی خجالت زده شد تا سرمایه گذاران اعتقاد داشته باشند که سحر و جادو سفید خود را دارند
9. A climbing geek, shunned by his peers, shares a bivvy and his soul with the Devil.
[ترجمه ترگمان]یکی از علاقمندان به صعود، از همسالان خود اجتناب می کند، یک bivvy و روح خود را با شیطان تقسیم می کند
[ترجمه گوگل]گیک کوهنوردی، که توسط همسالانش اجتناب ناپذیر است، با یک شیطان و روحش با شیطان به اشتراک می گذارد
[ترجمه گوگل]گیک کوهنوردی، که توسط همسالانش اجتناب ناپذیر است، با یک شیطان و روحش با شیطان به اشتراک می گذارد
10. That was part of being a geek.
[ترجمه ترگمان] اون بخشی از تبدیل شدن به یه احمق بود
[ترجمه گوگل]این بخشی از گیک بود
[ترجمه گوگل]این بخشی از گیک بود
11. Zina: Great. A 4 ) geek and a 5 ) punk all rolled into one. Just my type.
[ترجمه ترگمان] عالیه یه احمق ۴ \/ ۵ \/ \/ ۵ \/ \/ ۵ \/ ۵ \/ ۵ \/ ۵ \/ ۵ \/ ۵ \/ ۵ \/ ۵ \/ ۵ \/ ۵ \/ ۵ \/ ۵ \/ ۵ \/ ۵ \/ ۵ \/ ۵ \/ ۵ \/ ۵ فقط از نوع خودم
[ترجمه گوگل]زینا: عالی 4) گیک و 5) پانک همه را به یکی رول فقط نوع من
[ترجمه گوگل]زینا: عالی 4) گیک و 5) پانک همه را به یکی رول فقط نوع من
12. Herbert: They said, " how could a geek like Herbert write something like that? "
[ترجمه ترگمان]هربرت: آن ها گفتند، \"چگونه ممکن است یک geek مانند هربرت چیزی شبیه به این بنویسد؟\"
[ترجمه گوگل]هربرت: آنها گفتند، چطور می توان یک ژاکت مانند هربرت چیزی شبیه به آن بنویسد؟ '
[ترجمه گوگل]هربرت: آنها گفتند، چطور می توان یک ژاکت مانند هربرت چیزی شبیه به آن بنویسد؟ '
13. Neal: You are such a geek.
[ترجمه ترگمان]تو یه احمقی
[ترجمه گوگل]نیل: شما چنین گیک هستید
[ترجمه گوگل]نیل: شما چنین گیک هستید
14. Best Buy is promoting its Geek Squad, promising shoppers before they buy that complicated electronic thingamajig that its employees will hold their hands through the installation process and beyond.
[ترجمه ترگمان]شرکت Best Buy پیش از خرید تجهیزات پیچیده الکترونیکی که کارکنان آن دست خود را از طریق فرآیند نصب و فراتر از آن حفظ خواهند کرد، تیم Geek، promising، را ترویج می کند
[ترجمه گوگل]Best Buy در حال ارتقاء Geek Squad خود است و خریداران را امیدوار می کند تا قبل از خرید این چیزهای پیچیده الکترونیکی که کارکنان آن دست خود را از طریق فرایند نصب و فراتر از آن حفظ کنند
[ترجمه گوگل]Best Buy در حال ارتقاء Geek Squad خود است و خریداران را امیدوار می کند تا قبل از خرید این چیزهای پیچیده الکترونیکی که کارکنان آن دست خود را از طریق فرایند نصب و فراتر از آن حفظ کنند
15. Thanks to the geek aesthetic of the high-tech industry, the work-in-your-jammies home office movement in today's low unemployment hiring environment, business casual wear has taken off in a big way.
[ترجمه ترگمان]به لطف زیبایی شناسی geek صنعت فن آوری پیشرفته، جنبش کاری در خانه - jammies در محیط استخدام کم بیکاری امروز، لباس عادی کسب وکار به روش بزرگی برداشته شده است
[ترجمه گوگل]با تشکر از زیبایی گیک از صنعت با تکنولوژی بالا، جنبش کار در خانه خود را در محیط کمترین بیکاری در حال حاضر برای استخدام محیط زیست، لباس های گاه به گاه کسب و کار بزرگ راه اندازی شده است
[ترجمه گوگل]با تشکر از زیبایی گیک از صنعت با تکنولوژی بالا، جنبش کار در خانه خود را در محیط کمترین بیکاری در حال حاضر برای استخدام محیط زیست، لباس های گاه به گاه کسب و کار بزرگ راه اندازی شده است
پیشنهاد کاربران
خوره و دیوونه زندگی دیجیتالی
خوره ، شیفته ، دیوانه ، عشق چیزی یا کاری
[در ترکیب]
- باز
برای نمونه computer geek به معنی رایانه باز ، کامپیوتر باز
[در ترکیب]
- باز
برای نمونه computer geek به معنی رایانه باز ، کامپیوتر باز
بی عرضه/مترداف nerd
A person with highly detailed knowledge about a subject
خرخون, مترادف nerd
یعنی کسی که با اشتیاق میر دنبال چیز ها ( تکنواوژی ) .
کسی که با کامپیوتر راحت تره تا انسان.
کسی که با کامپیوتر راحت تره تا انسان.
اسکل
خوره ی کامپیوتر و تکنولوژی
film geek
فیلم باز یا کسی که به دیدن زیاد فیلم علاقه مند است
فیلم باز یا کسی که به دیدن زیاد فیلم علاقه مند است
خوره یا دیوونه ی چیزی
مثل دیوونه ی فیلم، دیوونه ی بازی، دیوونه ی ریاضی و . . .
مثل دیوونه ی فیلم، دیوونه ی بازی، دیوونه ی ریاضی و . . .
آدم چلمن ساده لوح
قبلاً کلمه ای توهین آمیز به معنی احمق بوده ولی الآن برای افرادی که علاقه مند یا متخصص کامپیوتر گفته می شود که روحیه ای متفاوت و غیر اجتماعی دارند
فردی که علاقه زیادی به حرفه یا چیزی دارد و این موضوع باعث روحیه متفاوت او شده است
آدمی که در یک زمینه خیلی خبره س ولی غیر اجتماعی
غیر اجتماعی ، شاسکول ، بی عرضه
طرفدار، علاقمند به یک رشته خاص
geek ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: رایانهباز
تعریف: شخصی که مهارت زیادی در استفاده از فنّاوری های نوین رایانهای دارد|||متـ . خورۀ رایانه
واژه مصوب: رایانهباز
تعریف: شخصی که مهارت زیادی در استفاده از فنّاوری های نوین رایانهای دارد|||متـ . خورۀ رایانه
نابغه . . .
مثلا geek girl معنیه دختر نابغه میده
مثلا geek girl معنیه دختر نابغه میده
گوشه گیر
کلمات دیگر: