1. the proverbial glamour of paris
زرق و برق معروف پاریس
2. He is the proverbial square peg in a round hole.
[ترجمه ترگمان] اون یه تیکه بزرگ مربع تو یه سوراخ مدور هست
[ترجمه گوگل]او مربع محاوره ای در سوراخ دور است
3. The store had everything including the proverbial kitchen sink.
[ترجمه ترگمان]فروشگاه همه چیز را شامل ظرف شویی آشپزخانه هم می شد
[ترجمه گوگل]فروشگاه دارای همه چیز از جمله سینک آشپزخانه قرآن است
4. He seems to have 9 lives, like the proverbial cat.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که نه زندگی دارد، مثل گربه معروف
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که او 9 حیات دارد، مثل گربه قدیس
5. He had the proverbial solidity of the English.
[ترجمه ترگمان]او به قول انگلیسی ها استوار بود
[ترجمه گوگل]او صداقت قریب به اتفاق انگلیسی داشت
6. He's got to pull the proverbial finger out.
[ترجمه ترگمان]باید به افتخار این کار رو انجام بده
[ترجمه گوگل]او باید انگشت قراری را بیرون بکشد
7. Let's not count our proverbial chickens.
[ترجمه ترگمان]بیا تا مرغ سوخاری هامون رو حساب نکنیم
[ترجمه گوگل]بیایید جوجه های قرآنی ما را حساب نکنیم
8. There was a vein of proverbial wisdom in what he said.
[ترجمه ترگمان] یه رگه از عقل جور در میاد که اون چی گفته
[ترجمه گوگل]در آنچه که او گفت، یک عقل حکمت معنی وجود دارد
9. He drinks like the proverbial fish.
[ترجمه ترگمان] اون مثل ماهی proverbial مشروب می خوره
[ترجمه گوگل]او مثل ماهی قراری می نوشند
10. My audience certainly isn't the proverbial man in the street.
[ترجمه ترگمان]افراد من مطمئنا در خیابان به عنوان بهترین مرد در خیابان نیستند
[ترجمه گوگل]مطمئنا مخاطب من، مرد خیابانی در خیابان نیست
11. His generosity is proverbial in the neighbourhood.
[ترجمه ترگمان]سخاوت و سخاوت او در آن حوالی است
[ترجمه گوگل]سخاوت او در محله بسیار مشهور است
12. But I swept such considerations under the proverbial carpet.
[ترجمه ترگمان] ولی من این considerations رو زیر فرش گذاشتم
[ترجمه گوگل]اما این ملاحظات را تحت فرش قرن بیستم قرار دادم
13. Ah, yes: The proverbial three-hour tour.
[ترجمه ترگمان]آه، بله: یه تور سه ساعت دیگه
[ترجمه گوگل]آه، بله تور سه ساعته قراری است
14. Naturally, there is the proverbial robin - well, robins to be precise.
[ترجمه ترگمان]بدیهی است که یک سینه سرخ تربیت شده هم وجود دارد که باید دقیق باشد
[ترجمه گوگل]به طور طبیعی، روبین معنی داری وجود دارد - خوب، دقت کنید که دقت کنید