کلمه جو
صفحه اصلی

unconvincing

انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of convincing.
مترادف: unpersuasive
متضاد: believable, convincing, persuasive
مشابه: weak

• not convincing, unpersuasive
if arguments or reasons are unconvincing, you do not believe that they are true or valid.

جملات نمونه

1. They produced some rather unconvincing explanations for the system failure.
[ترجمه ترگمان]آن ها کمی توضیحات متقاعد کننده برای شکست سیستم ارائه کردند
[ترجمه گوگل]آنها بعضی از توضیحات نامطلوب را برای شکست سیستم تولید کردند

2. The dialogue was unconvincing, partly because it was American actors trying to speak London English.
[ترجمه ترگمان]این مکالمه متقاعد کننده نبود، تا حدودی به این دلیل که بازیگران آمریکایی تلاش می کردند انگلیسی را انگلیسی صحبت کنند
[ترجمه گوگل]گفتگو غافلگیر کننده بود، بخشی از آن به این دلیل بود که بازیگران آمریکایی در تلاش بودند تا انگلیسی انگلیسی لندن صحبت کنند

3. I find the characters in the book very unconvincing.
[ترجمه ترگمان]من شخصیت های کتاب را بسیار غیرقابل قبول تشخیص می دهم
[ترجمه گوگل]شخصیت های این کتاب را بسیار ناراحت کننده می بینم

4. This kind of evidence is philosophically unconvincing.
[ترجمه ترگمان]این نوع از شواهد به لحاظ فلسفی متقاعد کننده نیست
[ترجمه گوگل]این نوع شواهد فلسفی غیر قابل تحسین است

5. His denial of responsibility for the accident was unconvincing.
[ترجمه ترگمان]انکار مسئولیت این حادثه غیرقابل قبول بود
[ترجمه گوگل]انکار مسئولیت این حادثه غلط بود

6. Some readers will find the arguments unconvincing.
[ترجمه ترگمان]برخی از خوانندگان این بحث ها را غیرقابل قبول می دانند
[ترجمه گوگل]برخی از خوانندگان این استدلال ها را بی اعتبار می کنند

7. To many readers it sounded unconvincing.
[ترجمه ترگمان]برای بسیاری از خوانندگان این کار غیرقابل قبول به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]برای بسیاری از خوانندگان آن را غیرقابل تحسین کرد

8. She managed a weak, unconvincing smile.
[ترجمه ترگمان]او لبخندی ضعیف و متقاعد کننده زد
[ترجمه گوگل]او یک لبخند ضعیف و غافلگیرانه را مدیریت کرد

9. It was only by issuing rather unconvincing threats of his disapproval that Peggy could keep the girl in line.
[ترجمه ترگمان]فقط با صدور تهدیدهای غیر متقاعد کننده مبنی بر اینکه پگی ممکن است دخترک را در صف نگه دارد
[ترجمه گوگل]این تنها با صدور تهدیدات غیر قابل تحسین ناخوشایند او بود که پگگی می تواند دختر را به صورت خطی نگه دارد

10. I find this unconvincing on several counts.
[ترجمه ترگمان]من این موضوع را در چندین مورد متقاعد کننده می یابم
[ترجمه گوگل]من این را بر چندین مورد غلبه میکنم

11. The article was a rather unconvincing defence of her economic record.
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک دفاع غیر متقاعد کننده از سابقه اقتصادی او بود
[ترجمه گوگل]این مقاله دفاع بی نظیر از رکورد اقتصادی او بود

12. His writing is clumsy and unconvincing.
[ترجمه ترگمان]نوشتن دست و پا چلفتی و متقاعد کننده است
[ترجمه گوگل]نوشتن او ناخوشایند و غیر قابل تحسین است

13. Unfortunately, it soon degenerates into an unconvincing whodunit.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، به زودی به یک whodunit unconvincing تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]متأسفانه، به زودی به هر کدام از باورهای غلط تبدیل می شود

14. Their denial was unconvincing in view of the physical evidence linking them to the bombing.
[ترجمه ترگمان]انکار آن ها در نظر گرفتن مدارک فیزیکی که آن ها را به بمباران مرتبط می کرد، غیرقابل قبول بود
[ترجمه گوگل]انکار آنها با توجه به شواهد فیزیکی که آنها را به بمب گذاری پیوند داده بود، باور نکردنی بود

پیشنهاد کاربران

غیرمتقاعدکننده
نامتقاعدکننده
دور از باور
غیرقابل باور

( فیلم، . . ) که انتظارات را برآورده نمی کند

دور از انتظار

غیرموجه

نامحتمل
باورنکردنی
نامتقاعدکننده
باورناپذیر


کلمات دیگر: