(قدیمی - خودمانی)، آدم شیک و ژستی، شخص طرفدار امور جدید وبیسابقه مانند مواد مخدره وغیره، نوپرست
hipster
(قدیمی - خودمانی)، آدم شیک و ژستی، شخص طرفدار امور جدید وبیسابقه مانند مواد مخدره وغیره، نوپرست
انگلیسی به فارسی
شخص طرفدار امور جدید وبیسابقه مانند مواد مخدره وغیره، نوپرست
هپسیر، نوپرست
انگلیسی به انگلیسی
• one who is up-to-date, one who is aware of the latest trends
جملات نمونه
1. Legendary hipsters Stomp bring street theater to Boston this week.
[ترجمه blueberry] نوپرست های پایکوبی افسانه ای، این هفته تئاتر خیابانی ب بوستون می آورند
[ترجمه ترگمان]Legendary hipsters stomp، این هفته تئاتر خیابانی را به بوستون می آورد[ترجمه گوگل]هیپنوتیزمی افسانه ای در این هفته، Stomp تئاتر خیابانی را به بوستون می برد
2. In the pre-punk 1970s, before working-class chic peaked, hipsters at art school would have out-posed middle-class Ruby.
[ترجمه بابک رضایی] در اوایل دوران پانک ها در دهه 1970 ، قبل از اینکه دسته - دلبران کلاس کاری - شروع به فعالیت کنند، هیپی های کلاس هنر ، هنرهای ارزشمند طبقه متوسط را ارائه میکردند
[ترجمه ترگمان]در دهه های قبل از پانک، قبل از اینکه کلاس ورزش به اوج زیبایی برسد، hipsters در مدرسه هنر، روبی طبقه متوسط رو به رو خواهد شد[ترجمه گوگل]در پیشپانک دهه 1970، قبل از اینکه شیک اوج کار گروهی به اوج خود رسید، هیجان در مدرسه هنر، دارای روبی طبقه متوسط است
3. Most of these groups are missing from both hipster tour guides and the colonial archive.
[ترجمه بابک رضایی] بیشتر این گروهای هنری، از هردو دفاتر راهنمای هیپی ها و ارشیو تخصصی هنری پاک شدند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از این گروه ها از راهنماهای تور hipster و the مستعمراتی غایب هستند[ترجمه گوگل]اکثر این گروه ها از هر دو راهنمای هپیستر تور و آرشیو استعماری گم شده اند
4. Even the hipsters - a purple and blue check, with a wide black plastic belt - had been preserved.
[ترجمه Shail] حتی هیپی ها با چهار خانه های بنفش و آبی و کمربند پهن مشکی، هم باقی مانده بودند.
[ترجمه بابک رضایی] حتی هیپی ها - که همانند یک چک اعتباری ابی و بفش همراه با کمربند پهن پلاستیکی مشکی بنظر میرسیدند - هم حفظ شدند
[ترجمه ترگمان]حتی the - یک چک ارغوانی و آبی، با یک کمربند مشکی گشاد شده - حفظ شده بود[ترجمه گوگل]حتی هیپ هاپ ها - یک چک بنفش و آبی با کمربند پلاستیکی سیاه و سفید - حفظ شده اند
5. Always barefoot and with real hipster trousers which showed the cheeks of his bum.
[ترجمه ترگمان]همیشه پا برهنه بود و شلوار hipster به تن داشت که گونه هایش را به هم می زد
[ترجمه گوگل]همیشه پابرهنه و با شلوار واقعی hipster که نشان می دهد گونه از ادم بیکار خود را
[ترجمه گوگل]همیشه پابرهنه و با شلوار واقعی hipster که نشان می دهد گونه از ادم بیکار خود را
6. But here, high-tech hipsters are regarded as, well, gauche.
[ترجمه ترگمان]اما اینجا، hipsters، as، خوب، چپ دست هستند
[ترجمه گوگل]اما در اینجا، ریزپردازان با تکنولوژی بالا به خوبی به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]اما در اینجا، ریزپردازان با تکنولوژی بالا به خوبی به نظر می رسد
7. So what is the management serving the young hipsters who crowd this bar even on a weeknight?
[ترجمه ترگمان]پس مدیریت the جوان که این بار را حتی در یک weeknight جمع می کند چیست؟
[ترجمه گوگل]بنابراین، مدیریت خدمتکاران جوان که این بار را در یک هفته هفتگی سروکار دارند، چیست؟
[ترجمه گوگل]بنابراین، مدیریت خدمتکاران جوان که این بار را در یک هفته هفتگی سروکار دارند، چیست؟
8. He always wore real hipster trousers which showed the cheeks of his bum.
[ترجمه ترگمان]او همیشه شلوار hipster به تن داشت که صورت bum را نشان می داد
[ترجمه گوگل]او همیشه شلوارهای شیک واقعی را پوشانده بود که گونه هایی از دمپایی خود را نشان داد
[ترجمه گوگل]او همیشه شلوارهای شیک واقعی را پوشانده بود که گونه هایی از دمپایی خود را نشان داد
9. The Jack in the Box is a hipster CEO whose ads are filled with carefully crafted irony and an overt stoner vibe .
[ترجمه ترگمان]جک در جعبه یک مدیر hipster است که تبلیغات آن ها با طنز و احساس stoner آشکار پر شده است
[ترجمه گوگل]جک در جعبه یک مدیر hipster است که تبلیغات خود را با وحشیانه دشوار ساخته شده و پر سر و صدای آشکار است
[ترجمه گوگل]جک در جعبه یک مدیر hipster است که تبلیغات خود را با وحشیانه دشوار ساخته شده و پر سر و صدای آشکار است
10. The hipster salesperson would just roll his eyes.
[ترجمه ترگمان]The که نو و نو بود، فقط چشمانش را پایین می آورد
[ترجمه گوگل]فروشنده hipster فقط چشم خود را رول
[ترجمه گوگل]فروشنده hipster فقط چشم خود را رول
11. A few months ago, I was interviewed at dinner along with some other media types including a blogger/hipster porn star who called herself Baby Sinead.
[ترجمه ترگمان]چند ماه پیش، من با برخی از انواع رسانه های دیگر از جمله یک وبلاگ نویس \/ hipster که خود را کوچاماکوچولو نامید، در شام با او مصاحبه کردم
[ترجمه گوگل]چند ماه پیش، من با شام همراه با برخی از انواع دیگر رسانه ای از جمله یک ستاره پورنو وبلاگ نویس / hipster مصاحبه کردم که خود را Baby Sinead نامید
[ترجمه گوگل]چند ماه پیش، من با شام همراه با برخی از انواع دیگر رسانه ای از جمله یک ستاره پورنو وبلاگ نویس / hipster مصاحبه کردم که خود را Baby Sinead نامید
12. Today's fashions, such as slinky stilettos, skin-tight hipster jeans and cute hand-held purses, may look sharp but may not be all that great for your body .
[ترجمه ترگمان]مده ای امروز، مانند slinky stilettos، شلوار جین - و لباس های زیبا و با دست جذاب، ممکن است شارپ به نظر برسند اما ممکن است تمام این لباس های عالی برای بدن شما نباشند
[ترجمه گوگل]مد ها امروزه، از قبیل ابریشمی های لاک زدن، شلوار جین شلوار جین تیز و کیف دستی های نازک، ممکن است به نظر برسد اما ممکن است همه چیز برای بدن شما مناسب نباشد
[ترجمه گوگل]مد ها امروزه، از قبیل ابریشمی های لاک زدن، شلوار جین شلوار جین تیز و کیف دستی های نازک، ممکن است به نظر برسد اما ممکن است همه چیز برای بدن شما مناسب نباشد
13. And Samir Khan, the internet hipster raised in Queens, left his parents home in North Carolina in 2009 to join Awlaki in Jihad against America.
[ترجمه ترگمان]و سمیر خان، رهبر اینترنت که در کوئینز رشد کرده بود، پدر و مادرش را در سال ۲۰۰۹ در کارولینای شمالی ترک کرد تا به Awlaki در جهاد علیه آمریکا بپیوندد
[ترجمه گوگل]و سامیر خان، هیتلر اینترنتی که در کوئینز مطرح شد، در سال 2009 پدر و مادر خود را در کارولینای شمالی ترک کرد تا به آولاکی در جهاد علیه آمریکا بپیوندد
[ترجمه گوگل]و سامیر خان، هیتلر اینترنتی که در کوئینز مطرح شد، در سال 2009 پدر و مادر خود را در کارولینای شمالی ترک کرد تا به آولاکی در جهاد علیه آمریکا بپیوندد
14. Now, however, the hipster uniform is beginning to both bore and annoy people.
[ترجمه ترگمان]با این حال، حال، لباس نو پرستان تازه شروع به تحمل و آزار مردم کرده اند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، با این حال، لباس hipster شروع به دویدن و آزار مردم است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، با این حال، لباس hipster شروع به دویدن و آزار مردم است
پیشنهاد کاربران
شیک
فرد مدگرا
someone who is very influenced by the most recent ideas and fashions
someone who is very influenced by the most recent ideas and fashions
خوش تیپ
آدم قرتی ، اهل مد روز و . . .
کلمات دیگر: