کلمه جو
صفحه اصلی

buy out


معنی : سهم کسی را خریدن
معانی دیگر : یک جا خریدن، کلیه ی موجودی را خریدن، کلا خریدن، خرید یک جای شرکت یا موسسه (و غیره) توسط کارمندان خود موسسه یا موسسه ی دیگر

انگلیسی به فارسی

سهم کسی را خریدن


خرید کردن، سهم کسی را خریدن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the buying of an entire business, as by managers, employees, or outside parties, usu. heavily financed by borrowing.

• pay in return for forfeiting rights, buy the legal rights
a buy-out is the purchase of a company, especially by its managers or employees.
instance in which one company purchases a controlling interest in another company (finance)

مترادف و متضاد

سهم کسی را خریدن (فعل)
buy out

جملات نمونه

1. The bank had to pay to buy out most of the 200 former partners.
[ترجمه ترگمان]این بانک باید هزینه خرید بیشتر ۲۰۰ شریک سابق را بپردازد
[ترجمه گوگل]این بانک مجبور بود که بیشتر از 200 شرکای سابق را خریداری کند

2. Large companies can easily buy out the shareholders of small companies.
[ترجمه ترگمان]شرکت های بزرگ می توانند به راحتی سهامداران شرکت های کوچک را خریداری کنند
[ترجمه گوگل]شرکت های بزرگ به راحتی می توانند سهامداران شرکت های کوچک را خریداری کنند

3. He has enough money to buy out the company.
[ترجمه ترگمان]او به اندازه کافی پول دارد که شرکت را بخرد
[ترجمه گوگل]او پول کافی برای خرید این شرکت دارد

4. Allied Chemicals have been trying to buy out their competitor's share in the target company.
[ترجمه ترگمان]مواد شیمیایی متفقین سعی در خرید سهم رقبای خود در شرکت هدف داشته اند
[ترجمه گوگل]متفقین شیمی در حال تلاش برای خرید سهم رقیب خود را در شرکت هدف هستند

5. If Richemont should buy out the Philip Morris stake it would trigger an obligation to bid for the rest of the shares.
[ترجمه سامان] اگر احیاناً شرکت ریچمونت تمام سهام شرکت فلیپ موریس را یک جا بخرد، این باعث شروع یک فرآیند تعهد آور برای قیمت گذاری روی مابقی سهام خواهد شد.
[ترجمه ترگمان]اگر Richemont باید سهام فیلیپ موریس را بخرد، یک الزام برای پیشنهاد بقیه سهام خواهد بود
[ترجمه گوگل]اگر Richemont باید سهام فیلیپ موریس را خریداری کند، این موضوع باعث تعهد برای ارائه سهام برای سایر سهام خواهد شد

6. So now the Channel Islands businessmen want to buy out what they can not beat.
[ترجمه ترگمان]بنابراین حالا تجار جزایر دریای مانش می خواهند آنچه را که نمی توانند بزنند را بخرند
[ترجمه گوگل]بنابراین اکنون بازرگانان جزایر کانال میخواهند چیزی را که نمیتوانند ضرب و شتم کنند خریداری کنند

7. Ivy said the school did not buy out the contract but would negotiate some kind of severance package with Mumme.
[ترجمه ترگمان]وی گفت که این مدرسه قراردادی را امضا نکرده است، بلکه در مورد یک نوع بسته severance با Mumme مذاکره خواهد کرد
[ترجمه گوگل]ایوی گفت که این مدرسه قرارداد را خریداری نمیکند، اما برخی از بستههای خروج را با Mumme مذاکره میکند

8. The company wants to buy out 300 to 500 permanent, full-time administrative, production and engineering workers at the plant.
[ترجمه ترگمان]این شرکت می خواهد ۳۰۰ تا ۵۰۰ کارگر دائمی، تمام وقت اجرایی، تولید و مهندسی در نیروگاه خریداری کند
[ترجمه گوگل]این شرکت می خواهد از 300 تا 500 کارمند اداری، تولیدی و مهندسی دائمی در کارخانه تمام وقت را خریداری کند

9. They could buy out national debts, hold governments to ransom, close down whole economies if they wanted to.
[ترجمه ترگمان]آن ها می توانند قرض های ملی را بخرند، دولت ها را برای گرفتن باج نگه دارند، و اگر بخواهند، اقتصاد را تعطیل کنند
[ترجمه گوگل]آنها می توانند بدهی های ملی را خریداری کنند، دولت ها را به جبران خسارت می اندازند، اگر اقتصاد کشور را می خواهند، تمام اقتصادهای را خاموش کنند

10. Scenario One- Shanda issuing stocks to buy out Sina(Or Stock Swap).
[ترجمه ترگمان]سناریوی ۱ - Shanda سهام را برای خرید سینا (یا مبادله سهام)صادر می کند
[ترجمه گوگل]سناریو اول- شاندا صدور سهام برای خرید سینا (یا مبادله سهام)

11. Volkswagen had decided to buy out Chryster for $ 15 a share.
[ترجمه ترگمان]فولکس واگن تصمیم گرفته بود که Chryster دلار برای سهم ۱۵ دلار خریداری نماید
[ترجمه گوگل]فولکس واگن تصمیم گرفت که Chryster را برای 15 دلار به ازای هر سهم خریداری کند

12. Larger companies often buy out smaller companies that are having financial difficulties.
[ترجمه ترگمان]شرکت های بزرگ تر اغلب شرکت های کوچکتری را خریداری می کنند که مشکلات مالی دارند
[ترجمه گوگل]شرکت های بزرگ تر اغلب شرکت های کوچکتر که مشکلات مالی دارند را خریداری می کنند

13. It was his way to buy out the most unlikely claimant.
[ترجمه ترگمان]این راه او بود که محتمل ترین مدعی را بخرد
[ترجمه گوگل]راه خود را برای خرید شایسته ترین متقاضی خریداری کرد

14. The buy out cost is much higher than we originally anticipated.
[ترجمه ترگمان]هزینه خرید بسیار بیشتر از آنچه ما در ابتدا پیش بینی می کردیم، بسیار بیشتر است
[ترجمه گوگل]هزینه خرید بسیار بالاتر از آنچه ما در ابتدا انتظار داشتیم

15. It is thought that a management buyout is one option.
[ترجمه ترگمان]تصور می شود که یک خرید مدیریتی یک گزینه است
[ترجمه گوگل]تصور می شود که خرید یک مدیریت یک گزینه است

16. Congress had killed a White House buyout plan earlier, and held what amounted to funeral services for the program.
[ترجمه ترگمان]کنگره پیش از این یک برنامه خرید خانه سفید را قبلا کشت و آنچه را که برای مراسم تدفین این برنامه بود را در نظر گرفت
[ترجمه گوگل]کنگره قبلا طرح کاستن از کاخ سفید را کشته بود و آنچه را که به برنامه های مراسم خاکسپاری اختصاص داده بود، انجام داد

17. Some agencies have pre-approved buyout plans that are less restrictive.
[ترجمه ترگمان]برخی از سازمان ها برنامه های خرید تایید شده از پیش تایید شده را دارند که کم تر محدودیت دارند
[ترجمه گوگل]برخی از آژانس ها برنامه هایی را که قبلا مورد تأیید قرار گرفته اند محدود می کنند

18. Co., the New York-based leveraged buyout specialist, sources said.
[ترجمه ترگمان]منابع گفتند که شرکت، متخصص خرید اهرمی نیویورک است
[ترجمه گوگل]منابع، گفت که متخصص خرید اجباری تحت پوشش نیویورک مستقر در نیویورک است

19. The $ 1a share buyout represented a 50 % premium to the price.
[ترجمه ترگمان]یک خرید سهام ۱ درصد حق ویژه به این قیمت را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]خرید سهام سهماهه ی 1، حق بیمه 50٪ به قیمت را نشان می دهد

20. Huge business debt is the hangover from the buyout mania of the 1980s.
[ترجمه ترگمان]بدهی تجاری زیاد ناشی از جنون خرید دهه ۱۹۸۰ است
[ترجمه گوگل]بدهی بزرگ کسب و کار خماری از مانیا خرید در دهه 1980 است

21. Hanson made an approach regarding a company buyout.
[ترجمه ترگمان]\"هانسون\" رویکردی در رابطه با خرید یک شرکت داشت
[ترجمه گوگل]هانسون یک رویکرد در مورد خرید شرکت را ایجاد کرد

22. Defense is doing its own thing under a buyout plan that ends in 199
[ترجمه ترگمان]دفاع در حال انجام کار خودش زیر یک طرح خرید است که به ۱۹۹ راس می رسد
[ترجمه گوگل]دفاع در حال انجام کار خود را تحت یک طرح خرید است که به پایان می رسد در 199

23. During the 1980s, the phrases leveraged buyout and management buyout echoed all over Wall Street.
[ترجمه ترگمان]در طول دهه ۱۹۸۰، عبارت \"خرید و خرید\" در تمام طول وال استریت منعکس شد
[ترجمه گوگل]در طول دهه 1980، عبارات خرید خرید و خرید و فروش به شدت تحت تاثیر قرار وال استریت قرار گرفت

24. In 198 he organised a £57 million management buyout of Pontins, then owned by Bass.
[ترجمه ترگمان]در ۱۹۸ میلیون پوند خرید سهام of را که پس از آن متعلق به باس بود، ترتیب داد
[ترجمه گوگل]در سال 198 او سازماندهی 57 میلیون دلاری مدیریت خرید Pontins، سپس متعلق به Bass بود

25. November extended buyout packages to 7 000 managers in hopes that employees would voluntarily leave.
[ترجمه ترگمان]نوامبر بسته های خرید را به ۷ هزار مدیر فروخت که امیدوار بودند کارکنان به طور داوطلبانه آنجا را ترک کنند
[ترجمه گوگل]ماه نوامبر بسته های خرید را به 7000 مددکار افزایش داد و امیدوار بود که کارمندان به طور داوطلبانه ترک کنند

26. Mr Ethrington had no association with the management buyout team when he was advising the Government.
[ترجمه ترگمان]آقای Ethrington زمانی که مشاور دولت بود، هیچ ارتباطی با تیم خرید نداشت
[ترجمه گوگل]آقای Ethrington هیچ ارتباطی با تیم مدیریت خرید نداشت، زمانی که وی به دولت توصیه می کرد

27. Goodrich had approached Rohr about a friendly buyout several months ago, he said.
[ترجمه ترگمان]او گفت: ریچ Goodrich چند ماه پیش با Rohr آشنا شده بود
[ترجمه گوگل]او گفت که Goodrich به چندین ماه پیش به روهر نزدیک شد تا درباره خریدش دوستانه صحبت کند

28. Among domestic mergers, the buyout of Credito Romagnolo was the most contested.
[ترجمه ترگمان]در میان ادغام داخلی، خرید Credito Romagnolo بیشتر مورد رقابت قرار گرفت
[ترجمه گوگل]در میان ادغام های داخلی، خرید Credito Romagnolo بیشترین تردید بود

پیشنهاد کاربران

اتمام اقساط خرید چیزی we would buy out in 2 years

سهام شرکت را خریدن ( به گونه ای که مالک شرکت شویم ) ( خرید اکثر یا تمام سهام یک شرکت )

خرید سهام شرکت، تملک شرکت

در فوتبال به معنی فسخ کردن قرارداد و خرید ان بازیکن
Ex.
You have to pay the buy out clause
شما باید بند فسخ رو پرداخت کنید

پرداخت کردن بند فسخ در فوتبال
You have to pay the buy out clause
تو باید بند فسخ رو پرداخت کنی

They led a management buy - out of the business, raising €10m in capital
آنها مسئول مدیریت خرید یکجا اون بیزنس بودن، با دست و پا کردن/تامین ۱۰ میلیون پاوند سرمایه

سهم کسی را یک جا خریدن

a situation in which someone gains control of a company by buying all or most of its SHARE


کلمات دیگر: