کلمه جو
صفحه اصلی

in return for


بجای، عو­، درعو­

جملات نمونه

1. I bought him a bottle of drink in return for his kindness.
[ترجمه Bhman] در ازای مهربانی او یک بطری نوشیدنی براش خریدم.
[ترجمه ترگمان]من براش یه بطری نوشیدنی برای return خریدم
[ترجمه گوگل]به خاطر مهربانی او، او را بطری نوشیدم

2. Can I buy you lunch in return for your help?
[ترجمه فوآد] آیا می توانم در ازای کمک شما برایتان ناهار بخرم؟
[ترجمه ترگمان]میتونم برای کمک تو ناهار بخرم؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانم برای کمک شما ناهار بخرم؟

3. I bought him a drink in return for his help.
[ترجمه ترگمان]برای کمک او برایش یک نوشیدنی خریدم
[ترجمه گوگل]برای کمک به او نوشیدم

4. Liz agreed to look after the baby in return for a free room.
[ترجمه ترگمان]لیز با مراقبت از نوزاد در ازای یک اتاق آزاد موافقت کرد
[ترجمه گوگل]لیز توافق کرد که در عوض یک اتاق رایگان به دنبال کودک باشد

5. The government promised greater tax cuts in return for continued wage restraints.
[ترجمه ترگمان]دولت وعده کاهش مالیات بیشتر در ازای محدودیت های شدید حقوق را داد
[ترجمه گوگل]دولت قول داد که کاهش مالیات بیشتر را برای ادامه محدودیت دستمزد متعهد کند

6. The saboteurs had demanded money in return for revealing how they hacked into the systems.
[ترجمه ترگمان]خرابکاران از پول درخواست کرده بودند تا فاش کنند که چطور این سیستم ها را هک کرده اند
[ترجمه گوگل]خرابکارها برای نشان دادن چگونگی هک شدن در سیستم، از پول درخواست کرده بودند

7. Police offer leniency to criminals in return for information.
[ترجمه ترگمان]پلیس نسبت به مجرمان در بازگشت به اطلاعات ملایمت می دهد
[ترجمه گوگل]پلیس برای اطلاع رسانی به جنایتکاران احترام می گذارد

8. America helped the rebels in return for their promise to support democracy.
[ترجمه ترگمان]آمریکا به شورشیان در عوض قول خود برای حمایت از دموکراسی کمک کرد
[ترجمه گوگل]امریکا به خاطر تعهد خود برای حمایت از دموکراسی به شورشیان کمک کرد

9. The deal offers an increase in policy value in return for giving up guarantees.
[ترجمه ترگمان]این معامله یک افزایش در ارزش سیاست در ازای اعطای ضمانت را ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]این معامله در مقایسه با تضمین ها، افزایش ارزش پولی را ارائه می دهد

10. In return for some caretaking duties, we are offering a free flat and a small remuneration.
[ترجمه ترگمان]در ازای بعضی از وظایف caretaking، ما یک آپارتمان رایگان و یک پاداش کوچک ارائه می کنیم
[ترجمه گوگل]در عوض برای برخی وظایف مراقبتی، ما یک آپارتمان رایگان و یک پاداش کوچک ارائه می دهیم

11. I wish I could do something in return for the kindness I have received from him.
[ترجمه ترگمان]کاش می توانستم کاری را که به خاطر محبتی که از او دریافت کردم جبران کنم
[ترجمه گوگل]من آرزو می کنم می توانم چیزی را به جای مهربانی که از او دریافت کردم انجام دهم

12. It offers a character great combat skill in return for being able to share the physical and mental sensations of combat.
[ترجمه ترگمان]آن یک مهارت رزمی عالی در ازای توانایی به اشتراک گذاشتن احساسات فیزیکی و ذهنی نبرد ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]این ویژگی مهارت رزمی عالی شخصیت را در اختیار شما قرار می دهد تا بتوانید احساسات فیزیکی و روانی مبارزه را به اشتراک بگذارید

13. Tula residents grabbed at cash offered in return for forms they had filled in.
[ترجمه ترگمان]ساکنان تولا پول نقد را که در ازای دریافت فرم های پر شده از آن ها ارائه شده بود، به دست گرفتند
[ترجمه گوگل]ساکنان تورا در پرداخت پولی که در اختیار داشتند، بهای فرم هایی را که پر کرده بودند، به دست آوردند

14. Free bus passes offered to parents in return for acting as supervisors.
[ترجمه ترگمان]این اتوبوس رایگان به والدین در ازای عمل به عنوان سرپرست ارائه می شود
[ترجمه گوگل]مجوز اتوبوس رایگان برای والدین ارائه می شود در حالی که برای سرپرستی عمل می کند

پیشنهاد کاربران

در عوضِ

instead=in return for

به ازای


در ازای


کلمات دیگر: